- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج3
- كشته شدن عبد اللّه بن خَبّاب
كشته شدن عبد اللّه بن خَبّاب
شرح نهج البلاغة عن أبي العبّاسِ : و لَقِيَهُم ـ أيِ الخوارجَ ـ عبدُ اللّه ِ بنُ خَبّابٍ في عُنُقِهِ مُصْحَفٌ ، على حِمارٍ و مَعهُ امْرَأتُهُ و هِي حامِلٌ ، فقالوا لَهُ : إنّ هذا الّذي في عُنُقِكَ لَيأمُرُنا بقَتْلِكَ ! فقالَ لَهُم : ما أحْياهُ القرآنُ فأحْيُوهُ و ما أماتَهُ فأمِيتُوهُ . فوَثَبَ رجُلٌ مِنهُم على رُطَبةٍ سَقَطَتْ مِن نَخْلَةٍ فَوضَعَها في فِيهِ ، فصاحُوا بهِ ، فلَفَظَها تَوَرُّعا ! و عَرضَ لرجُلٍ مِنهُم خِنْزيرٌ
فضَرَبَهُ فقَتَلَهُ ، فقالوا : هذا فسادٌ في الأرضِ ، و أنْكَروا قَتْلَ الخِنْزِيرِ
ثُمّ قالوا لابنِ خَبّابٍ: حَدِّثْنا عَن أبيكَ : فقالَ : إنّي سَمِعْتُ أبي يقولُ : سَمِعْتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يقولُ : ستَكونُ بَعدي فِتْنَةٌ يَموتُ فيها قَلبُ الرّجُلِ كما يَموتُ بَدَنُهُ ، يُمْسِي مُؤمنا و يُصْبِحُ كافِرا، فكُنْ عبدَ اللّه ِ المَقْتولَ ، و لا تَكُنِ القاتِلَ ··· قالوا: فمَا تَقولُ في عليٍّ بَعدَ التَّحْكيمِ و الحُكومَةِ؟ قالَ : إنّ عليّا أعْلَمُ باللّه ِ و أشَدُّ تَوَقِّيا على دِينهِ ، و أنْفَذُ بَصيرَةً ، فقالوا : إنَّكَ لَستَ تَتّبِعُ الهُدى ، إنّما تَتّبِعُ الرِّجالَ على أسْمائهِم ! ثُمَّ قَرَّبوهُ إلى شاطئِ النَّهْرِ ، فأضْجَعوهُ فذَبَحوهُ
قالَ أبو العبّاسِ : و ساوَموا رجُلاً نَصْرانيّا بنَخْلَةٍ لَهُ ، فقالَ : هِي لَكُم ، فقالوا : ما كُنّا لِنَأخُذَها إلاّ بثَمَنٍ ، فقالَ : وا عَجَباهْ ! أ تَقْتُلونَ مِثْلَ عبدِ اللّه ِ ابنِ خَبّابٍ ، و لا تَقْبَلونَ جنى نَخْلَةٍ إلاّ بثَمَنٍ؟! .
ثُمّ قالوا لابنِ خَبّابٍ: حَدِّثْنا عَن أبيكَ : فقالَ : إنّي سَمِعْتُ أبي يقولُ : سَمِعْتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يقولُ : ستَكونُ بَعدي فِتْنَةٌ يَموتُ فيها قَلبُ الرّجُلِ كما يَموتُ بَدَنُهُ ، يُمْسِي مُؤمنا و يُصْبِحُ كافِرا، فكُنْ عبدَ اللّه ِ المَقْتولَ ، و لا تَكُنِ القاتِلَ ··· قالوا: فمَا تَقولُ في عليٍّ بَعدَ التَّحْكيمِ و الحُكومَةِ؟ قالَ : إنّ عليّا أعْلَمُ باللّه ِ و أشَدُّ تَوَقِّيا على دِينهِ ، و أنْفَذُ بَصيرَةً ، فقالوا : إنَّكَ لَستَ تَتّبِعُ الهُدى ، إنّما تَتّبِعُ الرِّجالَ على أسْمائهِم ! ثُمَّ قَرَّبوهُ إلى شاطئِ النَّهْرِ ، فأضْجَعوهُ فذَبَحوهُ
قالَ أبو العبّاسِ : و ساوَموا رجُلاً نَصْرانيّا بنَخْلَةٍ لَهُ ، فقالَ : هِي لَكُم ، فقالوا : ما كُنّا لِنَأخُذَها إلاّ بثَمَنٍ ، فقالَ : وا عَجَباهْ ! أ تَقْتُلونَ مِثْلَ عبدِ اللّه ِ ابنِ خَبّابٍ ، و لا تَقْبَلونَ جنى نَخْلَةٍ إلاّ بثَمَنٍ؟! .
شرح نهج البلاغة ـ به نقل از ابو العبّاس ـ : عبد اللّه بن خبّاب، در حالى كه به گردن خود قرآنى آويخته و با همسر آبستنش بر الاغى سوار بود، به خوارج برخورد. آنها به او گفتند : همان كه به گردنت آويخته اى ما را به كشتن تو فرمان مى دهد . عبد اللّه به آنان گفت: آنچه را قرآن زنده كرده است زنده كنيد و آنچه را ميرانده است بميرانيد. از ميان خوارج مردى برجست و خرمايى را كه از درخت افتاده بود برداشت و در دهان گذاشت . هم مسلكانش بر سر او فرياد
كشيدند و او از روى مقدس مآبى خرما را از دهانش بيرون انداخت ! نيز به يكى از آنان خوكى حمله كرد و او آن حيوان را زد و از پا در آورد . يارانش گفتند : اين كار فساد در زمين است و كشتن خوك را ناروا شمردند
آن گاه به ابن خبّاب گفتند : از پدرت برايمان حديثى بگو . عبد اللّه گفت : از پدرم شنيدم كه گفت : شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : پس از من فتنه اى پديد خواهد آمد كه دل آدمى در آن مى ميرد همچنان كه تن مى ميرد . [آدمى ]شب هنگام مؤمن است و بامدادان كافر. و تو، عبد اللّه ِ مقتول باش نه قاتل ··· خوارج گفتند: نظرت درباره على، پس از تحكيم و حكميت چيست ؟ عبد اللّه گفت : على خدا شناسترين و دين دارترين و با بصيرت ترين مردمان است . خوارج گفتند : تو از حقّ و هدايت پيروى نمى كنى، بلكه از نام و شهرت افراد پيروى مى كنى ! سپس او را به ساحلِ رود بردند و به پهلو خواباندند و سرش را بريدند
ابو العباس مى گويد : خوارج از يك نفر مسيحى خواستند درخت خرمايش را به آنها بفروشد ؛ او گفت : نخل از شما باشد . خوارج گفتند : ما آن را جز در برابر پول نمى گيريم . مسيحى گفت : شگفتا! شما مردى مثل عبد اللّه بن خبّاب را مى كشيد و حالا مى گوييد ميوه درخت خرمايى را جز در برابر پول قبول نمى كنيد .
آن گاه به ابن خبّاب گفتند : از پدرت برايمان حديثى بگو . عبد اللّه گفت : از پدرم شنيدم كه گفت : شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : پس از من فتنه اى پديد خواهد آمد كه دل آدمى در آن مى ميرد همچنان كه تن مى ميرد . [آدمى ]شب هنگام مؤمن است و بامدادان كافر. و تو، عبد اللّه ِ مقتول باش نه قاتل ··· خوارج گفتند: نظرت درباره على، پس از تحكيم و حكميت چيست ؟ عبد اللّه گفت : على خدا شناسترين و دين دارترين و با بصيرت ترين مردمان است . خوارج گفتند : تو از حقّ و هدايت پيروى نمى كنى، بلكه از نام و شهرت افراد پيروى مى كنى ! سپس او را به ساحلِ رود بردند و به پهلو خواباندند و سرش را بريدند
ابو العباس مى گويد : خوارج از يك نفر مسيحى خواستند درخت خرمايش را به آنها بفروشد ؛ او گفت : نخل از شما باشد . خوارج گفتند : ما آن را جز در برابر پول نمى گيريم . مسيحى گفت : شگفتا! شما مردى مثل عبد اللّه بن خبّاب را مى كشيد و حالا مى گوييد ميوه درخت خرمايى را جز در برابر پول قبول نمى كنيد .
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685