کتابخانه احادیث شیعه

كشته شدن عبد اللّه بن خَبّاب

صفحه اختصاصي حديث و آيات شرح نهج البلاغة عن أبي العبّاسِ : و لَقِيَهُم ـ أيِ الخوارجَ ـ عبدُ اللّه ِ بنُ خَبّابٍ في عُنُقِهِ مُصْحَفٌ ، على حِمارٍ و مَعهُ امْرَأتُهُ و هِي حامِلٌ ، فقالوا لَهُ : إنّ هذا الّذي في عُنُقِكَ لَيأمُرُنا بقَتْلِكَ ! فقالَ لَهُم : ما أحْياهُ القرآنُ فأحْيُوهُ و ما أماتَهُ فأمِيتُوهُ . فوَثَبَ رجُلٌ مِنهُم على رُطَبةٍ سَقَطَتْ مِن نَخْلَةٍ فَوضَعَها في فِيهِ ، فصاحُوا بهِ ، فلَفَظَها تَوَرُّعا ! و عَرضَ لرجُلٍ مِنهُم خِنْزيرٌ فضَرَبَهُ فقَتَلَهُ ، فقالوا : هذا فسادٌ في الأرضِ ، و أنْكَروا قَتْلَ الخِنْزِيرِ
ثُمّ قالوا لابنِ خَبّابٍ: حَدِّثْنا عَن أبيكَ : فقالَ : إنّي سَمِعْتُ أبي يقولُ : سَمِعْتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يقولُ : ستَكونُ بَعدي فِتْنَةٌ يَموتُ فيها قَلبُ الرّجُلِ كما يَموتُ بَدَنُهُ ، يُمْسِي مُؤمنا و يُصْبِحُ كافِرا، فكُنْ عبدَ اللّه ِ المَقْتولَ ، و لا تَكُنِ القاتِلَ ··· قالوا: فمَا تَقولُ في عليٍّ بَعدَ التَّحْكيمِ و الحُكومَةِ؟ قالَ : إنّ عليّا أعْلَمُ باللّه ِ و أشَدُّ تَوَقِّيا على دِينهِ ، و أنْفَذُ بَصيرَةً ، فقالوا : إنَّكَ لَستَ تَتّبِعُ الهُدى ، إنّما تَتّبِعُ الرِّجالَ على أسْمائهِم ! ثُمَّ قَرَّبوهُ إلى شاطئِ النَّهْرِ ، فأضْجَعوهُ فذَبَحوهُ
قالَ أبو العبّاسِ : و ساوَموا رجُلاً نَصْرانيّا بنَخْلَةٍ لَهُ ، فقالَ : هِي لَكُم ، فقالوا : ما كُنّا لِنَأخُذَها إلاّ بثَمَنٍ ، فقالَ : وا عَجَباهْ ! أ تَقْتُلونَ مِثْلَ عبدِ اللّه ِ ابنِ خَبّابٍ ، و لا تَقْبَلونَ جنى نَخْلَةٍ إلاّ بثَمَنٍ؟! .
حديث
شرح نهج البلاغة ـ به نقل از ابو العبّاس ـ : عبد اللّه بن خبّاب، در حالى كه به گردن خود قرآنى آويخته و با همسر آبستنش بر الاغى سوار بود، به خوارج برخورد. آنها به او گفتند : همان كه به گردنت آويخته اى ما را به كشتن تو فرمان مى دهد . عبد اللّه به آنان گفت: آنچه را قرآن زنده كرده است زنده كنيد و آنچه را ميرانده است بميرانيد. از ميان خوارج مردى برجست و خرمايى را كه از درخت افتاده بود برداشت و در دهان گذاشت . هم مسلكانش بر سر او فرياد كشيدند و او از روى مقدس مآبى خرما را از دهانش بيرون انداخت ! نيز به يكى از آنان خوكى حمله كرد و او آن حيوان را زد و از پا در آورد . يارانش گفتند : اين كار فساد در زمين است و كشتن خوك را ناروا شمردند
آن گاه به ابن خبّاب گفتند : از پدرت برايمان حديثى بگو . عبد اللّه گفت : از پدرم شنيدم كه گفت : شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : پس از من فتنه اى پديد خواهد آمد كه دل آدمى در آن مى ميرد همچنان كه تن مى ميرد . [آدمى ]شب هنگام مؤمن است و بامدادان كافر. و تو، عبد اللّه ِ مقتول باش نه قاتل ··· خوارج گفتند: نظرت درباره على، پس از تحكيم و حكميت چيست ؟ عبد اللّه گفت : على خدا شناسترين و دين دارترين و با بصيرت ترين مردمان است . خوارج گفتند : تو از حقّ و هدايت پيروى نمى كنى، بلكه از نام و شهرت افراد پيروى مى كنى ! سپس او را به ساحلِ رود بردند و به پهلو خواباندند و سرش را بريدند
ابو العباس مى گويد : خوارج از يك نفر مسيحى خواستند درخت خرمايش را به آنها بفروشد ؛ او گفت : نخل از شما باشد . خوارج گفتند : ما آن را جز در برابر پول نمى گيريم . مسيحى گفت : شگفتا! شما مردى مثل عبد اللّه بن خبّاب را مى كشيد و حالا مى گوييد ميوه درخت خرمايى را جز در برابر پول قبول نمى كنيد .
نمایش منبع
حدیث روز

امام هادی علیه السلام:

مَن أطاعَ الخالِقَ لَم يُبالِ سَخَطَ المَخلوقِينَ؛

هر كه از آفريدگار فرمان بَرد، از خشم آفريدگان پروا ندارد.

گزیده تحف العقول، ح265

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685