- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج3
- احتجاج امام در موضوع دو حَكَم
احتجاج امام در موضوع دو حَكَم
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ و قد قامَ إليه رجُلٌ مِن
أصْحابِهِ فقالَ : نَهَيْتَنا عَنِ الحُكومَةِ ثُمَّ أمَرْتَنا بِها، فلَم نَدْرِ أيَّ الأمْرَيْنِ أرْشَدَ ! فصَفَقَ عليه السلام إحْدى يَدَيْهِ على الاُخْرى ، ثُمَّ قالَ ـ : هذا جَزاءُ مَن تَرَكَ العُقْدَةَ ، أمَا و اللّه ِ لَو أنّي حِينَ أمَرْتُكُم بهِ حَمَلْتُكُم على المَكْروهِ الّذي يَجْعَلُ اللّه ُ فيهِ خَيْرا ـ فإنِ اسْتَقَمْتُم هَدَيْتُكُم ، و إنِ اعْوَجَجْتُم قَوّمْتُكُم ، و إنْ أبَيْتُم تَدارَكْتُكُم ـ لَكانَتِ الوُثْقى ، و لكِنْ بِمَنْ؟! و إلى مَنْ ؟! .
امام على عليه السلام ـ وقتى كه يكى از اصحابش برخاست و به آن حضرت عرض كرد : ابتدا ما
را از پذيرفتن حكميت باز داشتى و سپس دستور دادى آن را بپذيريم . نمى دانيم كدام يك درست تر است ؟ و حضرت دست بر دست زد ـ فرمود : اين [حيرت و سرگشتگى ]سزاى كسى [چون شما] است كه رأى درست را [كه همان رأى من يعنى نهى از پذيرش حكميت بود ]رها كرده است ؛ به خدا سوگند، اگر آنگاه كه به شما فرمان [جنگ با معاويه ]دادم ، شما را به كارى ناخوشايند وا مى داشتم ـ كه خدا خيرى در آن نهاده بود و چون پايدار مى مانديد هدايتتان مى كردم و اگر كج مى رفتيد راستتان مى كردم و اگر سر باز مى زديد مجبورتان مى كردم ـ البته آن روش اطمينان بخش تر بود، اما به كمك چه كسى و يارى خواستن از كه؟!
نمایش منبع
عنه عليه السلام ـ للخوارِجِ و قد خَرَجَ إلى مُعَسْكَرِهِم و هُم مُقيمونَ على إنْكارِ الحُكومَةِ ـ : أ لَمْ تَقولوا عِندَ رَفْعِهِمُ المَصاحِفَ حِيلَةً و غِيلَةً و مَكْرا و خَديعَةً : إخْوانُنا و أهْلُ دَعْوَتِنا ، اسْتَقالونا و اسْتَراحوا إلى كِتابِ اللّه ِ سُبحانَهُ ، فالرَّأيُ القَبولُ مِنهُم ، و التّنْفيسُ عَنهُم ! فقُلتُ لَكُم : هذا أمْرٌ ظاهِرُهُ إيمانٌ ، و باطِنُهُ عُدْوانٌ ، أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، و آخِرُهُ نَدامَةٌ ؟! .
امام على عليه السلام ـ [آن گاه كه] به اردوگاه خوارج، كه بر نپذيرفتن حكميت پافشارى مى كردند ، رفت ـ فرمود : آيا هنگامى كه قرآنها را، از روى حيله و فريب و مكر و خدعه، بر سر نيزه ها كردند نگفتيد : آنها برادران ما و همدينان مايند . از ما خاتمه جنگ را مى خواهند و به كتاب خداوند سبحان روى آورده اند . رأى درست آن است كه خواست آنها را بپذيريم و اندوهشان را بر طرف سازيم؟ آن زمان من به شما گفتم : اين كار آنها ظاهرش ايمان است و باطنش دشمنى ، آغازش دلسوزى است و فرجامش پشيمانى .
نمایش منبع
عنه عليه السلام ـ لَمّا حَكّمَ الحَكَمَينِ قالتْ لَهُ الخوارِجُ : حَكّمْتَ رَجُلَينِ ؟ ـ : ما حَكّمْتُ مَخْلوقا ، إنَّما حَكّمْتُ القُرآنَ .
امام على عليه السلام ـ زمانى كه حكمين را پذيرفت و خوارج گفتند : دو انسان را حَكَم قرار دادى ؟ ـ فرمود : من هيچ مخلوقى را حكم قرار ندادم، بلكه قرآن را داور كردم .
نمایش منبع
عنه عليه السلام : فأجْمَـعَ رَأيُ مَلَئكُم علـى أنِ
اخْتاروا رَجُلَينِ ، فأخَذْنـا علَيهِما أنْ يُجَعْجِعا عِندَ القُرآن و لا يُجـاوِزاهُ ، و تَكونَ ألسِنَتُهُما مَعهُ و قُلوبُهُما تَبَعَهُ ، فَتاها عَنـهُ ، و تَرَكـا الحقَّ و هُما يُبْصِرانِهِ .
امام على عليه السلام : آن گاه رأى بزرگان شما بر اين
شد كه دو مرد را انتخاب كردند و ما از آنان پيمان گرفتيم كه در محدوده قرآن عمل كنند و از آن فراتر نروند و زبانشان با قرآن باشد و دلهايشان پيرو آن ؛ اما هر دو از قرآن دست كشيدند و حقّ را فرو گذاشتند، در حالى كه آن را مى ديدند.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : أصابَكُم حاصِبٌ ، و لا بَقِيَ مِنكُم آثِرٌ (آبِرٌ) ! أ بَعْدَ إيماني باللّه ِ و جِهادي مَعَ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أشْهَدُ على نَفْسي بالكُفْرِ ؟! لَقد ضَلَلْتُ إذا و مَا أنا مِنَ المُهْتَدِينَ . ، فاُوبُوا شَرَّ مَآبٍ و ارْجِعوا على أثَرِ الأعْقابِ
أمَا إنّكُم سَتَلْقَوْنَ بَعْدي ذُلاًّ شامِلاً ، و سَيْفا قاطِعا ، و أَثَرَةً يَتَّخِذُها الظّالِمونَ فِيكُم سُنَّةً .
أمَا إنّكُم سَتَلْقَوْنَ بَعْدي ذُلاًّ شامِلاً ، و سَيْفا قاطِعا ، و أَثَرَةً يَتَّخِذُها الظّالِمونَ فِيكُم سُنَّةً .
امام على عليه السلام : طوفان شن بر شما بوزد و نسلتان بريده شود! آيا پس از ايمان به خدا و جهاد در كنار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر كفر خويش گواهى دهم ؟ «در اين صورت گمراه باشم و از رهيافتگان نباشم» ؛ به بدترين سرنوشت گرفتار آييد و به راه گذشتگان خود رويد ! بدانيد كه پس از من خوارى و ذلّتى تمام شما را فرا خواهد گرفت و به شمشيرى برّان دچار خواهيد شد و ستمگران، ستم بر شما را شيوه خود خواهند كرد.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : و قد كُنتُ نَهَيْتُكُم عن هذهِ الحُكومَةِ فأبَيْتُم عَلَيَّ إباءَ المُنابِذينَ (المُخالِفينَ)، حتّى صَرَفْتُ رَأيي إلى هَواكُم ، و أنْتُم مَعاشِرُ أخِفّاءُ الهَامِ ، سُفَهاءُ الأحْلامِ ، و لَم آتِ ـ لا أبا لَكُم ـ بُجْرا، و لا أرَدْتُ لَكُم ضُرّا .
امام على عليه السلام : من شما را از اين حكميت باز داشتم، اما شما همچون دشمن (مخالف)، از پذيرش دستور من سر باز زديد، تا جايى كه رأى خود را به خواسته شما تغيير دادم كه گروهى سبك سر و نا بخرديد . من براى شما ـ اى ناكسان ـ شر و بدى نياوردم و زيان و ضررى برايتان نخواستم .
نمایش منبع
شرح نهج البلاغة : ذَكرَ أبو جعفرٍ محمّدُ بنُ
جريرٍ الطَّبريُّ في «التّاريخ»: أنَّ علِيّا عليه السلام لَمّا دَخَلَ الكوفَةَ دَخَلَها مَعهُ كَثيرٌ مِن الخَوارِجِ ، و تَخَلّفَ مِنهُم بالنُّخَيْلَةِ و غَيرِها خَلْقٌ كَثيرٌ لَم يَدْخُلوها، فدَخَلَ حُرْقوصُ ابنُ زُهَيرٍ السَّعْديُّ و زُرْعَةُ بنُ البُرجِ الطائيُّ ـ و هُما مِن رُؤوسِ الخوارِجِ ـ على عليٍّ عليه السلام ، فقالَ لَهُ حُرْقوصٌ : تُبْ مِن خَطيئَتِكَ ، و اخْرُجْ بِنا إلى مُعاويَةَ نُجَاهِدْهُ ، فقالَ لَه عليٌّ عليه السلام : إنّي كنتُ نَهَيْتُكُم عَنِ الحُكومَةِ فأبَيْتُم ، ثُمّ الآنَ تَجْعَلونَها ذَنْبا ؟! أمَا إنّها لَيستْ بمَعْصيَةٍ ، و لكنّها عَجْزٌ مِن الرّأيِ و ضَعْفٌ في التَّدْبيرِ ، و قد نَهَيْتُكُم عَنهُ . فقالَ زُرعَةُ : أمَا و اللّه ِ لَئنْ لَمْ تَتُبْ مِن تَحْكيمِكَ الرِّجالَ لأقْتُلَنّكَ ، أطلُبُ بذلكَ وَجْهَ اللّه ِ و رِضْوانَهُ ! فقالَ عليٌّ عليه السلام : بُؤْسا لكَ ، ما أشْقاكَ ! كأنّي بِكَ قَتيلاً تَسْفي علَيكَ الرِّياحُ ! قالَ زُرعَةُ : وَدِدْتُ أنَّهُ كانَ ذلكَ ! .
شرح نهج البلاغه : محمّد بن جرير طبرى
در «تاريخ» خود مى گويد : وقتى على عليه السلام وارد كوفه شد بسيارى از خوارج با آن حضرت به آن جا آمدند و شمار فراوانى از آنان نيز در نُخَيله و ديگر جاها ماندند و به كوفه نيامدند . حُرقوص بن زهير سعدى و زُرعة بن برج طائى ـ از سران خوارج ـ نزد على عليه السلام آمدند . حرقوص گفت : از گناه خودت توبه كن و با ما بيا تا به جهاد با معاويه رويم . على عليه السلام فرمود : من بودم كه شما را از حكميت باز داشتم، اما شما نپذيرفتيد و اينك آن را گناه مى شماريد؟ بدانيد كه حكميت گناه نبود، بلكه ناشى از ناتوانى رأى و سستى تدبير بود و من شما را از آن بازداشتم. زرعه گفت : به خدا قسم اگر از داور قرار دادن اين مردان توبه نكنى، تو را براى خدا و رضاى الهى مى كشم. على عليه السلام فرمود: بينواى نگون بخت ! گويا كشته تو را مى بينم كه باد بر آن مى وزد ! زرعه گفت : دوست دارم كه چنين باشد!
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685