رسول اللّه صلي الله عليه و آله : إنّي تارِكٌ فيكُم أمرَينِ إن أخَذتُم بِهِما لَن تَضِلّوا : كِتابَ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ ، وأهلَ بَيتي عِترَتي . أيُّهَا النّاسُ ، اِسمَعوا وقَد بَلَّغتُ أنَّكُم سَتَرِدونَ عَلَيَّ الحَوضَ ، فَأَسأَلُكُم عَمّا فَعَلتُم فِي الثَّقَلَينِ ، والثَّقَلانِ كِتابُ اللّه ِ جَلَّ ذِكرُهُ وأهلُ بَيتي ، فَلا تَسبِقوهُم فَتَهلِكوا ، ولا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنكُم .
پيامبرخدا صلي الله عليه و آله : من دو چيز در ميان شما مى نهم كه اگر به آن دو چنگ زنيد هرگز گمراه نشويد: كتاب خداوند عزّوجل و اهل بيت من كه همان عترت من است. اى مردم! گوش كنيد، به من خبر رسيده است كه در كنار حوض كوثر بر من وارد خواهيد شد و من پيرامون اين كه با اين دو امر سترگ چه كرديد از شما پرسش خواهم كرد. اين دو امر سترگ، كتاب خداوند والانام و اهل بيت من است، پس از آنها پيشى نگيريد كه نابود مى شويد و به آنها نياموزيد كه داناتر از شمايند.
عنه صلي الله عليه و آله : ألا إنَّ أبرارَ عِترَتي وأطائِبَ أرومَتي أحلَمُ النّاسِ صِغارًا وأعلَمُ النّاسِ كِبارًا ، فَلا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنكُم، لا يُخرِجونَكُم مِن بابِ هُدًى ولا يُدخِلونَكُم في بابِ ضَلالَةٍ .
پيامبرخدا صلي الله عليه و آله : آگاه باشيد كه نيكان خاندان من و پاك ترين هاى تبار من، در كوچكى خردمندترين مردم و در بزرگى داناترين ايشان هستند، پس به آنها نياموزيد كه داناتر از شمايند. آنها شما را از درِ هدايت بيرون نمى برند و به درِ گمراهى واردتان نمى سازند.
الإمام عليّ عليه السلام : ولَقَد عَلِمَ المُستَحفِظونَ مِن أصحابِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله أ نَّهُ قالَ : إنّي وأهلُ بَيتي مُطَهَّرونَ ، فَلا تَسبِقوهُم فَتَضِلّوا ، ولا تَتَخَلَّفوا عَنهُم فَتَزِلّوا ، ولا تُخالِفوهُم فَتَجهَلوا ، ولا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنكُم ، هُم أعلَمُ النّاسِ كِبارًا ، وأحلَمُ النّاسِ صِغارًا .
امام على عليه السلام : اصحاب سرّ از اصحاب محمّد صلي الله عليه و آله مى دانند كه ايشان صلي الله عليه و آله فرموده است: من و خاندانم پاك هستيم، پس از آنها پيشى نگيريد كه گمراه شويد و از آنها عقب هم نمانيد كه بلغزيد و با آنها به مخالفت برنخيزيد كه نادانى يابيد و به آنها نياموزيد كه آنها از شما داناتر هستند، آنها داناترين مردم هستند در بزرگى و خردمندترين آنها در خردى.
جابِرُ بنُ يَزيدَ ـ في حَديثٍ طَويلٍ ـ : دَخَلَ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّه ِ الأَنصارِيُّ عَلى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلام، فَبَينَما هُوَ يُحَدِّثُهُ إذ خَرَجَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ الباقِرُ عليهماالسلاممِن عِندِ نِسائِهِ ، وعَلى رَأسِهِ ذُؤابَةٌ وهُوَ غُلامٌ ، فَلَمّا بَصُرَ بِهِ جابِرٌ اِرتَعَدَت فَرائِصُهُ ، وقامَت كُلُّ شَعرَةٍ عَلى بَدَنِهِ ، ونَظَرَ إلَيهِ مَلِيًّا ، ثُمَّ قالَ لَهُ : ياغُلامُ أقبِل ، فَأَقبَلَ . ثُمَّ قالَ لَهُ : أدبِر ، فَأَدبَرَ ، فَقالَ جابِرٌ : شَمائِلُ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ورَبِّ الكَعبَةِ ! ثُمَّ قامَ فَدَنا مِنهُ ، فَقالَ لَهُ : مَااسمُكَ يا غُلامُ ؟ فَقالَ : مُحَمَّدٌ ، قالَ : اِبنُ مَن ؟ قالَ : اِبنُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ .
قالَ : يا بُنَيَّ فَدَتكَ نَفسي ، فَأَنتَ إذًا الباقِرُ ؟ فَقالَ : نَعَم .
ثُمَّ قالَ : فَأَبلِغني ما حَمَّلَكَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، فَقالَ جابِرٌ : يا مَولايَ ، إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بَشَّرَني بِالبَقاءِ إلى أن ألقاكَ ، وقالَ لي : إذا لَقيتَهُ فَأَقرِئهُ مِنِّي السَّلامَ ، فَرَسولُ اللّه ِ يا مَولايَ يَقرَأُ عَلَيكَ السَّلامَ .
فَقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : يا جابِرُ ، عَلى رَسولِ اللّه ِ السَّلامُ ما قامَتِ السَّماواتُ والأَرضُ ، وعَلَيكَ يا جابِرُ كَما بَلَّغتَ السَّلامَ .
فَكانَ جابِرٌ بَعدَ ذلِكَ يَختَلِفُ إلَيهِ ويَتَعَلَّمُ مِنهُ ، فَسَأَلَهُ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلامعَن شَيءٍ ، فَقالَ لَهُ جابِرٌ : واللّه ِ ما دَخَلتُ في نَهيِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، فَقَد أخبَرَني أنَّكُم الأئِمَّةُ الهُداةِ مِن أهلِ بَيتِهِ مِن بَعدِهِ ، أحلَمُ النّاسِ صِغارًا ، وأعلَمُ النّاسِ كِبارًا ، وقالَ : لا تُعَلِّموهُم فَهُم أعلَمُ مِنكُم ، فَقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : صَدَقَ جَدّي رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، إنّي لَأَعلَمُ مِنكَ بِما سَأَلتُكَ عَنهُ ، ولَقَد اُوتيتُ الحُكمَ صَبِيًّا ، كُلُّ ذلِكَ بِفَضلِ اللّه ِ عَلَينا ورَحمَتِهِ لَنا أهلَ البَيتِ .
جابر بن يزيد ـ در حديثى طولانى ـ : جابر بن عبداللّه انصارى بر على بن الحسين عليه السلام وارد شد و در حالى كه ايشان عليه السلامبا جابر بن عبداللّه سخن مى گفت ناگاه محمّد بن علىّ الباقر عليه السلام از نزد زنانش بيرون آمد و زلف امام كه هنوز جوان بود به چشم مى خورد. هنگامى كه جابر او را ديد پيكرش به لرزه افتاد و موى بر بدنش راست گرديد و اندكى بدو نگريست، سپس به او گفت: رو به من كن جوان. و او به طرف جابر رو كرد. سپس به او گفت: برگرد و او برگشت. جابر گفت: به خداى كعبه سوگند، شكل و شمائل پيامبر صلي الله عليه و آله را دارد. جابر سپس برخاست و به او نزديك شد و گفت: نام تو چيست؟ اى جوان. گفت: محمّد. جابر پرسيد: پسر كه هستى؟ گفت: پسر على بن الحسين.
جابر گفت: فرزندم! جانم فدايت باد، بنابر اين تو بايد باقر باشى؟ پاسخ داد: آرى. امام باقر عليه السلامفرمود: به من بگو پيامبر خدا صلي الله عليه و آله چه مسؤوليتى بر دوش تو نهاده است؟ جابر گفت: سرورم! پيامبر صلي الله عليه و آله به من بشارت زنده ماندن داد تا تو را ملاقات كنم و به من فرمود: هرگاه او را ديدى سلام مرا به او برسان، سرورم! رسول خدا صلي الله عليه و آله به تو سلام مى رساند. ابو جعفر عليه السلام فرمود: اى جابر! سلام و درود بر رسول خدا تا زمانى كه آسمانها و زمين برقرارند و بر تو اى جابر سلامى باد به گونه اى كه ابلاغ كردى.
جابر از اين پس نزد حضرت عليه السلام مى رفت و از او آمرزش مى گرفت. يك بار محمّد بن على عليه السلام درباره چيزى از او پرسش كرد. جابر در پاسخ گفت: به خدا سوگند، من بر خلاف نهى پيامبر خدا صلي الله عليه و آله رفتار نمى كنم، او به من فرموده است كه شما، امامان هدايتگر از خاندانش پس از او هستيد كه در كودكى، خردمندترين مردم و در بزرگى، داناترين مردميد و نيز فرمود: به آنها چيزى نياموزيد كه آنها از شما داناترند. ابوجعفر عليه السلامفرمود: جدّ من رسول خدا صلي الله عليه و آله راست گفت، من در آن چه از تو پرسيدم آگاهترم واز كودكى حكمت را دريافت كرده ام و همه اينها در پرتو فضل الهى و رحمت او به ما اهل بيت است.
جَبَلَةُ بِنتُ المُصَفَّحِ عَن أبيها : قالَ لي عَلِيٌّ : يا أخا بَني عامِرٍ ، سَلني عَمّا قالَ اللّه ُ ورَسولُهُ ، فَإِنّا نَحنُ أهلَ البَيتِ أعلَمُ بِما قالَ اللّه ُ ورَسولُهُ .
جبله دختر مصفّح به نقل از پدرش: على به من گفت: اى مرد بنى عامرى! پيرامون آن چه خدا و رسولش فرموده است از من پرسش كن كه ما اهل بيت به آن چه خدا و رسولش فرموده آگاهتريم.
امام على عليه السلام : غايت هر ژرف انديشى در دانش ما آن است كه نداند.
الإمام الباقر عليه السلام ـ لِسَلَمَةَ بنِ كُهَيلٍ والحَكَمِ بنِ عُتَيبَةَ ـ : شَرِّقا وغَرِّبا ، فَلا تَجِدانِ عِلمًا صَحيحًا إلاّ شَيئًا خَرَجَ مِن عِندِنا أهلَ البَيتِ .
امام باقر عليه السلام ـ به سلمة بن كهيل و حكم بن عتيبه ـ : نه در شرق و نه در غرب دانش صحيحى را نمى يابيد مگر آن كه از نزد ما اهل بيت بيرون آمده باشد.
أبو بَصيرٍ عَن أبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام : قالَ لي : إنَّ الحَكَمَ بنَ عُتَيبَةَ مِمَّن قالَ اللّه ُ : «ومِنَ النّاسِ مَن يَقولُ آمَنّا بِاللّه ِ وبِاليَومِ الآخِرِ وما هُم بِمُؤمِنينَ » فَليُشَرِّقِ الحَكَمُ وليُغَرِّب ، أما وَاللّه ِ ، لا يُصيبُ العِلمَ إلاّ مِن أهلِ بَيتٍ نَزَلَ عَلَيهِم جَبرَئيلُ .
ابو بصير به نقل از امام صادق عليه السلام: حضرت عليه السلام به من فرمود: حكم بن عتيبه از كسانى است كه خداوند درباره او فرموده است: «برخى از مردم مى گويند كه به خدا و روز واپسين ايمان آورده ايم در حالى كه ايمان ندارند»، حكم چه به شرق برود چه به غرب، به خدا سوگند، به علمى دست نيابد مگر از اهل بيتى كه جبرئيل بر ايشان نازل شده است.
الإمام الباقر عليه السلام : لَيسَ عِندَ أحَدٍ مِنَ النّاسِ حَقٌّ ولا صَوابٌ ، ولا أحَدٌ مِنَ النّاسِ يَقضي بِقَضاءٍ حَقٍّ إلاّ ما خَرَجَ مِنّا أهلَ البَيتِ . وإذا تَشَعَّبَت بِهِمُ الاُمورُ كانَ الخَطَأُ مِنهُم والصَّوابُ مِن عَلِيٍّ عليه السلام .
امام باقر عليه السلام : هيچ يك از مردم به حقّ و صوابى دست نيافته اند و هيچ كس داورىِ حقّى نكرده است مگر از آن چه از سوى ما اهل بيت صادر شده باشد و هرگاه امور آنها شاخه شاخه گردد خطا از آنِ ايشان و صواب از آنِ على عليه السلامخواهد بود.
زُرارَةُ : كُنتُ عِندَ أبي جَعفَرٍ عليه السلامفَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِن أهلِ الكوفَةِ يَسأَلُهُ عَن قَولِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : سَلوني عَمّا شِئتُم ، فَلا تَسأَلونّي عَن شَيءٍ إلاّ أنبَأتُكُم بِهِ ، قالَ : إنَّهُ لَيسَ أحَدٌ عِندَهُ عِلمُ شَيءٍ إلاّ خَرَجَ مِن عِندِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، فَليَذهَبِ النّاسُ حَيثُ شاؤوا فَوَاللّه ِ لَيسَ الأَمرُ إلاّ مِن هاهُنا ، وأشارَ بِيَدِهِ إلى بَيتِهِ .
زراره: نزد امام باقر عليه السلام بودم. مردى از اهل كوفه از حضرت عليه السلامدرباره اين فرموده اميرالمؤمنين عليه السلام از حضرت پرسش كرد كه «پيرامون هر چه مى خواهيد از من پرسش كنيد، شما پيرامون نكته اى از من پرسش نخواهيد كرد مگر آن كه من شما را از آن آگاه مى كنم». امام عليه السلامفرمود: هيچ كس به علمى دست نيافته است مگر اين كه آن علم از سوى اميرالمؤمنين عليه السلام صادر شده باشد. مردم هر كجا مى خواهند بروند، به خدا سوگند، امرى در ميان نيست مگر از اين جا و با دست به خانه اش اشاره كرد.
امام باقر عليه السلام : هر چه از اين خانه صادر نشده باشد باطل است.
عَبدُ اللّه ِ بنُ سُلَيمانَ : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلاميَقولُ وعِندَهُ رَجُلٌ مِن أهلِ البَصرَةِ يُقالُ لَهُ : عُثمانُ الأَعمى وهُوَ يَقولُ : إنَّ الحَسَنَ البَصرِيَّ يَزعُمُ أنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ العِلمَ يُؤذي ريحُ بُطونِهِم أهلَ النّارِ . فَقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : فَهَلَكَ إذَن مُؤمِنُ آلِ فِرعَونَ ! ما زالَ العِلمُ مَكتومًا مُنذُ بَعَثَ اللّه ُ نوحًا عليه السلام، فَليَذهَبِ
الحَسَنُ يَمينًا وشِمالاً ، فَوَاللّه ِ ما يوجَدُ العِلمُ إلاّ هاهُنا .
عبداللّه بن سليمان: مردى از بصريان به نام عثمان اعمى در خدمت امام باقر عليه السلامبود و من شنيدم كه او مى گفت: حسن بصرى گمان مى كند كسانى كه دانش خود را پنهان مى دارند دوزخيان از باد شكم آنها در آزار خواهند بود. امام باقر عليه السلام فرمود: بنابر اين مؤمن آل فرعون نابود شده است، چه، از هنگامى كه خداوند نوح عليه السلام را برانگيخت،علم پنهان بوده است. به خدا سوگند، حسن چه به شمال برود چه به جنوب، علمى جز در اين جا يافت نمى شود.
أبو بَصيرٍ : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن شَهادَةِ وَلَدِ الزِّنا : تَجوزُ ؟ فَقالَ : لا ، فَقُلتُ : إنَّ الحَكَمَ بنَ عُتَيبَةَ يَزعُمُ أنَّها تَجوزُ ، فَقالَ : اللّهُمَّ لا تَغفِر ذَنبَهُ ، ما قالَ اللّه ُ لِلحَكَمِ : «إنَّهُ لَذِكرٌ لَكَ ولِقَومِكَ » ، فَليَذهَبِ الحَكَمُ يَمينًا وشِمالاً ، فَوَاللّه ِ لا يُؤخَذُ العِلمُ إلاّ مِن أهلِ بَيتٍ نَزَلَ عَلَيهِم جَبرَئيلُ عليه السلام .
ابو بصير: از ابو جعفر عليه السلام پيرامون شهادت زنازاده پرسش كردم كه آيا جايز است؟ فرمود: خير، عرض كردم: حَكَم بن عتيبه مى گويد جايز است امام عليه السلامفرمود: خدايا! از گناه او در مگذر. خداوندبه حَكَم نفرموده است: «و اين قرآن براى تو و قومت تذكّرى است» . حَكَم چه به راست برود و چه به چپ، به خدا سوگند، علم به دست نيايد مگر از اهل بيتى كه جبرئيل بر آنها نازل شده است.
الإمام الصادق عليه السلام : يا يونُسُ ، إذا أرَدتَ العِلمَ الصَّحيحَ فَخُذ عَن أهلِ البَيتِ ، فَإِنّا رُويناهُ ، واُوتينا شَرحَ الحِكمَةِ ، وفَصلَ الخِطابِ ، إنَّ اللّه َ اصطَفانا وآتانا ما لَم يُؤتِ أحَدًا مِنَ العالَمينَ .
امام صادق عليه السلام : اى يونس! هرگاه طالب علم صحيح بودى آن را از اهل بيت بستان، چه، آن براى ما روايت شده است و به ما شرح حكمت و سخن فصل داده اند. خداوند ما را برگزيده است و به ما آن داده كه به هيچ يك از جهانيان نداده است.
عنه عليه السلام ـ وعِندَهُ اُناسٌ مِن أهلِ الكوفَةِ ـ : عَجَبًا لِلنّاسِ ، إنَّهُم أخَذوا عِلمَهُم كُلَّهُ عَن رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَعَمِلوا بِهِ واهتَدَوا، ويَرَونَ أنَّ أهلَ بَيتِهِ لَم يَأخُذوا عِلمَهُ ! ونَحنُ أهلُ بَيتِهِ وذُرِّيَّتُهُ، في مَنازِلِنا نَزَلَ الوَحيُ ، ومِن عِندِنا خَرَجَ العِلمُ إلَيهِم ، أفَيَرَونَ أنَّهُم عَلِموا واهتَدَوا وجَهِلنا نَحنُ وضَلَلنا ؟! إنَّ هذا مُحالٌ .
امام صادق عليه السلام : در حالى كه گروهى از كوفيان در خدمت ايشان بودند ـ : شگفت از مردمى كه همه علم خود را از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ستاندند و بدان عمل كردند و ره يافتند و گمان مى كنند اهل بيت او علمش را نستانده اند در حالى كه ما اهل بيت و ذرّيه او هستيم، وحى در خانه هاى ما فرود آمد و علم از سوى ما بديشان صادر شد. آيا آنها گمان مى كنند كه آگاه شده اند و ره يافته اند، ولى ما نمى دانيم و گمراه شده ايم؟ اين امرى محال است.
الإمام الرضا عليه السلام : إنَّ الأَنبِياءَ والأَئِمَّةَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِم يُوَفِّقُهُمُ اللّه ُ ويُؤتيهِم مِن مَخزونِ عِلمِهِ وحُكمِهِ ما لا يُؤتيهِ غَيرَهُم، فَيَكونُ عِلمُهُم فَوقَ عِلمِ أهلِ الزَّمانِ في قَولِهِ تَعالى : «أفَمَن يَهدي إلَى الحَقِّ أحَقُّ أن يُتَّبَعَ أمَّن لا يَهِدِّي إلاّ أن يُهدى فَما لَكُم كَيفَ تَحكُمونَ » وقَولِهِ تَبارَكَ وتَعالى : «ومَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد اُوتِيَ خَيرًا كَثيرًا » وقَولِهِ في طالوتَ : «إنَّ اللّه َ اصطَفاهُ عَلَيكُم وزادَهُ بَسطَةً فِيالعِلمِ والجِسمِ واللّه ُ يُؤتي مُلكَهُ مَن يَشاءُ واللّه ُ واسِعٌ عَليمٌ » .
امام رضا عليه السلام : خداوند، پيامبران و امامان صلوات عليهم را توفيق داده است و از گنجينه علم و حكمت خود، بديشان آن بخشيده كه به ديگران نداده است. علم آنها برتر از علم مردم زمان ايشان است، چه، خداوند مى فرمايد: «آيا آن كه به حقّ هدايت مى كند براى پيروى سزاوارتر است يا كسى كه هدايت نمى كند مگر خود هدايت شود؟ پس شما را چه شده كه اين گونه قضاوت مى كنيد» و «هر كه حكمت داده شده خير فراوانى بدو داده شده است» و فرموده او در حقّ طالوت: «خداوند او را بر شما برگزيده و به دانش و توان او افزوده است. خداوند ملك خويش را به هر كس بخواهد مى بخشد. خداوند گشايشگرى داناست» .