- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج11
- سكرات مرگ
- حدیث و آیات
حديث و آيات: سكرات مرگ
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في صِفَةِ المَأخوذِينَ علَى الغِرَّةِ ـ : اجتَمَعَت علَيهِم سَكرَةُ المَوتِ و حَسرَةُ الفَوتِ ، ففَتَرَت لها أطرافُهُم ،
و تَغيَّرَت لها ألوانُهُم
ثُمَّ ازدادَ المَوتُ فيهِم وُلوجا ، فحِيلَ بينَ أحَدِهِم و بينَ مَنطِقِهِ ، و إنّهُ لَبَينَ أهلِهِ يَنظُرُ ببَصَرِهِ و يَسمَعُ باُذُنهِ على صِحَّةٍ مِن عَقلِهِ و بَقاءٍ من لُبِّهِ ، يُفَكِّرُ فيمَ أفنى عُمرَهُ ، و فيمَ أذهَبَ دَهرَهُ ! و يَتَذكَّرُ أموالاً جَمَعَها، أغمَضَ في مطالِبِها، و أخَذَها مِن مُصَرَّحاتِها و مُشتَبِهاتِها، قد لَزِمَتهُ تَبِعاتُ جَمعِها، و أشرَفَ على فِراقِها ، تَبقى لمَن وراءَهُ يَنعَمُونَ فيها، و يَتَمتَّعونَ بها ، فيكونُ المَهْنأُ لغَيرِهِ و العِب ءُ على ظَهرِهِ ، و المَرءُ قد غَلِقَت (عَلِقَت) رُهُونُهُ بِها ، فهُو يَعَضُّ يدَهُ نَدامَةً على ما أصحَرَ لَهُ عِندَ المَوتِ مِن أمرِهِ ، و يَزهَدُ فيما كانَ يَرغَبُ فيهِ أيّامَ عُمُرِهِ ، و يَتَمنّى أنَّ الّذي كانَ يَغبِطُهُ بها و يَحسُدُهُ علَيها قد حازَها دُونَهُ !
فلَم يَزَلِ المَوتُ يُبالِغُ في جَسَدِهِ حتّى خالَطَ لِسانُهُ سَمعَهُ ، فصارَ بينَ أهلِهِ لا يَنطِقُ بلِسانِهِ ، و لا يَسمَعُ بسَمعِهِ ، يُرَدِّدُ طَرفَهُ بالنَّظَرِ في وُجوهِهِم ، يَرى حَرَكاتِ ألسِنَتِهِم ، و لا يَسمَعُ رَجعَ كلامِهِم
ثُمَّ ازدادَ (زادَ) المَوتُ التِياطا بهِ ، فقُبِضَ بَصَرُهُ كما قُبِضَ سَمعُهُ ، و خَرَجَتِ الرُّوحُ مِن جَسَدِهِ ، فصارَ جِيفَةً بينَ أهلِهِ ··· .
ثُمَّ ازدادَ المَوتُ فيهِم وُلوجا ، فحِيلَ بينَ أحَدِهِم و بينَ مَنطِقِهِ ، و إنّهُ لَبَينَ أهلِهِ يَنظُرُ ببَصَرِهِ و يَسمَعُ باُذُنهِ على صِحَّةٍ مِن عَقلِهِ و بَقاءٍ من لُبِّهِ ، يُفَكِّرُ فيمَ أفنى عُمرَهُ ، و فيمَ أذهَبَ دَهرَهُ ! و يَتَذكَّرُ أموالاً جَمَعَها، أغمَضَ في مطالِبِها، و أخَذَها مِن مُصَرَّحاتِها و مُشتَبِهاتِها، قد لَزِمَتهُ تَبِعاتُ جَمعِها، و أشرَفَ على فِراقِها ، تَبقى لمَن وراءَهُ يَنعَمُونَ فيها، و يَتَمتَّعونَ بها ، فيكونُ المَهْنأُ لغَيرِهِ و العِب ءُ على ظَهرِهِ ، و المَرءُ قد غَلِقَت (عَلِقَت) رُهُونُهُ بِها ، فهُو يَعَضُّ يدَهُ نَدامَةً على ما أصحَرَ لَهُ عِندَ المَوتِ مِن أمرِهِ ، و يَزهَدُ فيما كانَ يَرغَبُ فيهِ أيّامَ عُمُرِهِ ، و يَتَمنّى أنَّ الّذي كانَ يَغبِطُهُ بها و يَحسُدُهُ علَيها قد حازَها دُونَهُ !
فلَم يَزَلِ المَوتُ يُبالِغُ في جَسَدِهِ حتّى خالَطَ لِسانُهُ سَمعَهُ ، فصارَ بينَ أهلِهِ لا يَنطِقُ بلِسانِهِ ، و لا يَسمَعُ بسَمعِهِ ، يُرَدِّدُ طَرفَهُ بالنَّظَرِ في وُجوهِهِم ، يَرى حَرَكاتِ ألسِنَتِهِم ، و لا يَسمَعُ رَجعَ كلامِهِم
ثُمَّ ازدادَ (زادَ) المَوتُ التِياطا بهِ ، فقُبِضَ بَصَرُهُ كما قُبِضَ سَمعُهُ ، و خَرَجَتِ الرُّوحُ مِن جَسَدِهِ ، فصارَ جِيفَةً بينَ أهلِهِ ··· .
امام على عليه السلام ـ در وصف غافلگير شدگان مرگ ـ فرمود : سكرات مرگ و حسرت از دست دادن همه چيز در وجود آنها جمع مى شود و دست و پاهايشان به سستى مى گرايد و رنگ هايشان بر مى گردد. سپس، مرگ به وجود آنان بيشتر نفوذ مى كند و هر يك از آنان را از سخن مى اندازد، او در ميان
اعضاى خانواده اش با چشم خود مى بيند و با گوشش مى شنود و خردش صحيح و سالم است و عقلش به جاست و به اين مى انديشد كه عمرش را در چه راه صرف كرده و روزگارش را چگونه گذرانده است! و به ياد مى آورد اموالى را كه گرد آورده و در به دست آوردن آنها چشمش را بر هم نهاده [و به حلال و حرام توجّه نكرده] و از موارد آشكار و شبهه ناك بر گرفته است و تبعات و گناهانِ گردآورىِ آنها دامنگيرش شده و اينك در آستانه جدا شدن از آنهاست و اين اموال براى بازماندگانش باقى مى ماند كه با آنها متنعّم مى شوند و خوشگذرانى مى كنند و بدين ترتيب، براى ديگران ثروتى باد آورده است و بار گناهش بر دوش او. و تار و پود وجودش به اين اموال بسته شده است. پس، به سبب آنچه هنگام مرگ برايش آشكار شده، پشيمان گشته دست به دندان مى گزد و به آنچه در ايّام زندگانيش رغبت داشته، بى ميل مى شود و آرزو مى كند كه اى كاش آن كس كه حسرت او را مى خورد و به سبب اين اموال بر او حسادت مى ورزيد، آنها را گرد آورده بود، نه او!
پس، مرگ همچنان در پيكر او پيش رود تا اينكه گوش او نيز همچون زبانش از كار بيفتد و در ميان اعضاى خانواده خويش افتد در حالى كه نه با زبانش سخنى گويد و نه با گوشش بشنود. [فقط] نگاهش را بر چهره هاى آنان مى گرداند و حركات زبان هايشان را مى بيند، ولى سخن آنها را نمى شنود. آن گاه مرگ به او بيشتر مى چسبد و چشمش نيز همانند گوشش گرفته مى شود و روح از بدنش خارج مى گردد و در ميان افراد خانواده اش به مردارى تبديل مى شود··· .
پس، مرگ همچنان در پيكر او پيش رود تا اينكه گوش او نيز همچون زبانش از كار بيفتد و در ميان اعضاى خانواده خويش افتد در حالى كه نه با زبانش سخنى گويد و نه با گوشش بشنود. [فقط] نگاهش را بر چهره هاى آنان مى گرداند و حركات زبان هايشان را مى بيند، ولى سخن آنها را نمى شنود. آن گاه مرگ به او بيشتر مى چسبد و چشمش نيز همانند گوشش گرفته مى شود و روح از بدنش خارج مى گردد و در ميان افراد خانواده اش به مردارى تبديل مى شود··· .
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685