حديث و آيات: د ـ برترين نام ها و حقّ برخى از آنها
              الكافي عن عَبدِ الرَّحمنِ بنِ مُحمَّد العَزرمِيّ :    استَعمَلَ مُعاوِيَةُ مَروانَ بنَ الحَكَمِ عَلَى المَدينَةِ ، و أمَرَهُ أَن يَفرِضَ لِشَبابِ قُرَيشٍ ، فَفَرَضَ لَهُم.  
فَقالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام : فَأَتَيتُهُ فَقالَ : مَا اسمُكَ؟
فَقُلتُ عَليُ بنُ الحُسَينِ.
فَقالَ ما اسمُ أَخيكَ؟
فَقُلتُ : عَلِيٌ.
قالَ: عَلِيٌ و عَلِيٌ ! ما يُريدُ أَبوكَ أَن يَدَعَ أَحَدا مِن وُلدِهِ إلاّ سَمّاهُ عَلِيَّا ؟ ثُمَّ فَرَضَ لي، فَرَجَعتُ إِلى أَبي فَأَخبَرتُهُ. فَقالَ : وَيلي عَلَى ابنِ الزَّرقاءِ دَبّاغَةِ الأدَمِ، لَو وُلِدَ لي مِئَةٌ لأََحبَبتُ أَن لا اُسَمِّيَ أَحَدا مِنهُم إِلاّ عَلِيّا.
   الأدَمِ، لَو وُلِدَ لي مِئَةٌ لأََحبَبتُ أَن لا اُسَمِّيَ أَحَدا مِنهُم إِلاّ عَلِيّا.   
            
        فَقالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام : فَأَتَيتُهُ فَقالَ : مَا اسمُكَ؟
فَقُلتُ عَليُ بنُ الحُسَينِ.
فَقالَ ما اسمُ أَخيكَ؟
فَقُلتُ : عَلِيٌ.
قالَ: عَلِيٌ و عَلِيٌ ! ما يُريدُ أَبوكَ أَن يَدَعَ أَحَدا مِن وُلدِهِ إلاّ سَمّاهُ عَلِيَّا ؟ ثُمَّ فَرَضَ لي، فَرَجَعتُ إِلى أَبي فَأَخبَرتُهُ. فَقالَ : وَيلي عَلَى ابنِ الزَّرقاءِ دَبّاغَةِ
 الأدَمِ، لَو وُلِدَ لي مِئَةٌ لأََحبَبتُ أَن لا اُسَمِّيَ أَحَدا مِنهُم إِلاّ عَلِيّا.
   الأدَمِ، لَو وُلِدَ لي مِئَةٌ لأََحبَبتُ أَن لا اُسَمِّيَ أَحَدا مِنهُم إِلاّ عَلِيّا.   
            
              الكافى    ـ به نقل از عبد الرحمان بن محمّد عَزرمى ـ     :     معاويه ، مروان بن حكم را حاكم مدينه كرد و به او فرمان داد كه براى جوانان قريش ، حقوقى قرار دهد و او هم حقوقى قرار داد .  
امام زين العابدين عليه السلاممى فرمايد : «من نزد او رفتم . گفت : نام تو چيست ؟
گفتم : على بن حسين .
گفت : نام برادرت چيست ؟
گفتم : على .
گفت : على و على! پدرت دنبال چيست كه نام همه پسرانش را على گذاشته است ؟ آن گاه ، حقوق مرا داد و من به سوى پدرم بازگشتم و او را [از ماجرا ]باخبر ساختم .
فرمود : واى بر پسر زنِ كبود چشم دباغى كننده پوست! اگر صد پسر داشته باشم ، دوست دارم همه آنان را على بنامم» .
   دباغى كننده پوست! اگر صد پسر داشته باشم ، دوست دارم همه آنان را على بنامم» .           
        امام زين العابدين عليه السلاممى فرمايد : «من نزد او رفتم . گفت : نام تو چيست ؟
گفتم : على بن حسين .
گفت : نام برادرت چيست ؟
گفتم : على .
گفت : على و على! پدرت دنبال چيست كه نام همه پسرانش را على گذاشته است ؟ آن گاه ، حقوق مرا داد و من به سوى پدرم بازگشتم و او را [از ماجرا ]باخبر ساختم .
فرمود : واى بر پسر زنِ كبود چشم
 دباغى كننده پوست! اگر صد پسر داشته باشم ، دوست دارم همه آنان را على بنامم» .
   دباغى كننده پوست! اگر صد پسر داشته باشم ، دوست دارم همه آنان را على بنامم» .  نمایش منبع
     
                    
                 
                    - رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
 
                    تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685

 
            

 
                    .jpg)
.jpg)
