حديث و آيات: هشدار درباره تحريف زهد
الكافي عن محمّد بن علي رفعه : مَرَّ سُفيانُ الثَّورِي فِي المَسجِدِ الحَرام فَرَأى أبا عَبدِ اللّه ِ عليه السلام وعَلَيهِ ثِيابٌ كَثيرَةُ القيمَةِ حِسانٌ ، فَقالَ : وَاللّه ِ لاَآتِيَنَّهُ ولاَُوَبِّخَنَّهُ .
فَدَنا مِنهُ فَقالَ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ما لَبِسَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مِثلَ هذَا اللِّباسِ ولا عَلِيٌّ عليه السلام ولا أحَدٌ مِن آبائِكَ!
فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : كانَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله في زَمانِ قَترٍ مُقتِرٍ ، وكانَ يَأخُذُ لِقَترِهِ وَاقتِدارِهِ ، وإنَّ الدُّنيا بَعدَ ذلِكَ أرخَت عَزالِيَها ، فَأَحَقُّ أهلِها بِها أبرارُها . ثُمَّ تَلا : «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَـتِ مِنَ الرِّزْقِ» ونَحنُ أحَقُّ مَن أخَذَ مِنها ما أعطاهُ اللّه ُ ، غَيرَ أنّي يا ثَورِي ماتَرى عَلَيَّ مِن ثَوبٍ إنَّما ألبَسُهُ لِلنّاسِ .
ثُمَّ اجتَذَبَ يَدَ سُفيان فَجَرَّها إلَيهِ ، ثُمَّ رَفَعَ الثَّوبَ الأَعلى وأخرَجَ ثَوبا تَحتَ ذلِكَ عَلى جِلدِهِ غَليظا ، فَقالَ : هذا ألبَسُهُ لِنَفسي ، وما رَأَيتَهُ لِلنّاسِ . ثُمَّ جَذَبَ ثَوبا عَلى سُفيانَ أعلاهُ غَليظٌ خَشِنٌ وداخِلُ ذلِكَ ثَوبٌ لَيِّنٌ ، فَقالَ : لَبِستَ هذَا الأَعلى لِلنّاسِ ، ولَبِستَ هذا لِنَفسِكَ تَسُرُّها !
فَدَنا مِنهُ فَقالَ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ما لَبِسَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مِثلَ هذَا اللِّباسِ ولا عَلِيٌّ عليه السلام ولا أحَدٌ مِن آبائِكَ!
فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : كانَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله في زَمانِ قَترٍ مُقتِرٍ ، وكانَ يَأخُذُ لِقَترِهِ وَاقتِدارِهِ ، وإنَّ الدُّنيا بَعدَ ذلِكَ أرخَت عَزالِيَها ، فَأَحَقُّ أهلِها بِها أبرارُها . ثُمَّ تَلا : «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَـتِ مِنَ الرِّزْقِ» ونَحنُ أحَقُّ مَن أخَذَ مِنها ما أعطاهُ اللّه ُ ، غَيرَ أنّي يا ثَورِي ماتَرى عَلَيَّ مِن ثَوبٍ إنَّما ألبَسُهُ لِلنّاسِ .
ثُمَّ اجتَذَبَ يَدَ سُفيان فَجَرَّها إلَيهِ ، ثُمَّ رَفَعَ الثَّوبَ الأَعلى وأخرَجَ ثَوبا تَحتَ ذلِكَ عَلى جِلدِهِ غَليظا ، فَقالَ : هذا ألبَسُهُ لِنَفسي ، وما رَأَيتَهُ لِلنّاسِ . ثُمَّ جَذَبَ ثَوبا عَلى سُفيانَ أعلاهُ غَليظٌ خَشِنٌ وداخِلُ ذلِكَ ثَوبٌ لَيِّنٌ ، فَقالَ : لَبِستَ هذَا الأَعلى لِلنّاسِ ، ولَبِستَ هذا لِنَفسِكَ تَسُرُّها !
الكافى ـ به نقل از محمّد بن على، كه سند آن را به معصوم عليه السلام مى رساند ـ : سفيان ثورى از مسجد الحرام مى گذشت كه امام صادق عليه السلام را با جامه هايى زيبا و قيمتى ديد. گفت: واللّه كه نزد او مى روم و ملامتش مى كنم.
پس، به نزديك امام عليه السلام رفت و گفت: اى پسر پيامبر خدا! نه پيامبر خدا چنين لباسى پوشيد، نه على و نه هيچ يك از پدرانت!
امام صادق عليه السلام به او فرمود: «پيامبر خدا ، در روزگارى سخت و در تنگناى معيشت به سر مى برد و از اين رو ، با سختى زندگى مى كرد؛ امّا بعداً دنيا ، خيرات و بركات خود را فرو ريزانْد. پس، سزاوارترينْ مردم دنيا به برخوردارى از اين نعمت ها ، نيكان هستند» و سپس ، اين آيه را تلاوت كرد: « «به گو: چه كسى زيورهاى خدا را كه براى بندگانش پديد آورده ، و نيز روزى هاى پاك را حرام گردانيده است؟» [ و افزود : ] ما به استفاده از اين نعمت هاى خدادادى ، از هر كس ديگر سزاوارتريم. با اين حال، اى ثورى! من ، اين جامه اى را كه بر تَنَم مى بينى ، براى مردم پوشيده ام».
امام عليه السلام سپس، دست سفيان را گرفت و به طرف خود كشيد و لباس رويى خود را بالا زد و جامه زِبرى را كه زير آن پوشيده بود و با بدن ايشان تماس مستقيم داشت ، نشانش داد و فرمود: «اين را براى خودم مى پوشم و آنچه را ديدى (لباس رويى را) براى مردم» . آن گاه ، لباس رويى سفيان را كه زِبر و درشت بود ، كنار زد و زير آن ، جامه نرمى بود. فرمود: «تو اين رويى را براى چشم مردم پوشيده اى و اين زيرى را براى خوشايند نَفست!» .
پس، به نزديك امام عليه السلام رفت و گفت: اى پسر پيامبر خدا! نه پيامبر خدا چنين لباسى پوشيد، نه على و نه هيچ يك از پدرانت!
امام صادق عليه السلام به او فرمود: «پيامبر خدا ، در روزگارى سخت و در تنگناى معيشت به سر مى برد و از اين رو ، با سختى زندگى مى كرد؛ امّا بعداً دنيا ، خيرات و بركات خود را فرو ريزانْد. پس، سزاوارترينْ مردم دنيا به برخوردارى از اين نعمت ها ، نيكان هستند» و سپس ، اين آيه را تلاوت كرد: « «به گو: چه كسى زيورهاى خدا را كه براى بندگانش پديد آورده ، و نيز روزى هاى پاك را حرام گردانيده است؟» [ و افزود : ] ما به استفاده از اين نعمت هاى خدادادى ، از هر كس ديگر سزاوارتريم. با اين حال، اى ثورى! من ، اين جامه اى را كه بر تَنَم مى بينى ، براى مردم پوشيده ام».
امام عليه السلام سپس، دست سفيان را گرفت و به طرف خود كشيد و لباس رويى خود را بالا زد و جامه زِبرى را كه زير آن پوشيده بود و با بدن ايشان تماس مستقيم داشت ، نشانش داد و فرمود: «اين را براى خودم مى پوشم و آنچه را ديدى (لباس رويى را) براى مردم» . آن گاه ، لباس رويى سفيان را كه زِبر و درشت بود ، كنار زد و زير آن ، جامه نرمى بود. فرمود: «تو اين رويى را براى چشم مردم پوشيده اى و اين زيرى را براى خوشايند نَفست!» .
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685