حديث و آيات:
فصل پنجم : ستمهاى رفته بر اهل بيت عليهم...
اليَعقوبِيُّ ـ في ذِكرِ وَفاةِ فاطِمَةَ عليهاالسلام ـ : دَخَلَ إلَيها في مَرَضِها نِساءُ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وغَيرُهُنَّ مِن نِساءِ قُرَيشٍ ، فَقُلنَ : كَيف أنتِ ؟ قالتَ : أجِدُني وَاللّه ِ كارِهَةً لِدُنياكُم ، مَسرورَةً لِفِراقِكُم ، ألقَى اللّه َ ورَسولَهُ بِحَسَراتٍ مِنكُنَّ ، فَما حُفِظَ لِيَ الحَقُّ، ولارُعِيَت مِنِّي الذِّمَّةُ، ولا قُبِلَتِ الوَصِيَّةُ، ولاعُرِفَتِ الحُرمَةُ .
يعقوبى ـ در بيان رحلت فاطمه عليهاالسلام ـ : هنگامى كه فاطمه در بستر بيمارى افتاده بود، همسران رسول خدا و ديگر زنان قريش به عيادت او رفتند و گفتند: چگونه اى؟ فرمود: به خدا قسم، از دنياى شما بيزارم و از جدايى شما شادمان، خدا و رسول او را با درد دلهايى كه از شما دارم ملاقات مى كنم؛ زيرا نه حقّ من حفظ شد و نه عهدم رعايت شد و نه وصيت به گوش گرفته شد و نه حرمتم پاس داشته شد.