حديث و آيات:
فصل نهم : كليات مكارم اخلاقى اهل بيت
مُصعَبُ بنُ عَبدِ اللّه ِ : لَمَّا استَكَفَّ النّاسُ بِالحُسَينِ عليه السلام رَكِبَ فَرَسَهُ وَاستَنصَتَ النّاسَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : ... ألا وإنَّ الدَّعِيَّ ابنَ الدَّعِيِّ قَد تَرَكَني بَينَ السِّلَّةِ وَالذِّلَّةِ ، وهَيهاتَ لَهُ ذلِكَ مِنّي ، هَيهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ ، أبَى اللّه ُ ذلِكَ لَنا ورَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وحُجورٌ طَهُرَت وجُدودٌ طابَت أن نُؤثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرام .
مصعب بن عبداللّه : آن گاه كه مردم، حسين عليه السلام را احاطه كردند، حضرت عليه السلامبر اسبش سوار شد و از مردم خواست بدو گوش فرا دهند. او، خدا را حمد و ثنا كرد، سپس فرمود: هان اين حرامزاده ، فرزند حرامزاده مرا ميان درگيرى و خوارى مخيّر كرده است، هيهات از من كه چنين كنم و هيهات از ما كه تن به خوارى سپاريم، خدا و رسول او و مؤمنان و مادران و پدران پاكمان، ابا دارند از اين كه ما، فرمانبرى از پَستان را بر مرگى بزرگوارانه، برگزينيم.