زيدُ بنُ أرقَمَ : لَمّا رَجَعَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مِن حَجَّةِ الوَداع ونَزَلَ غَديرَ خُمٍّ أمَرَ بِدَوحاتٍ فَقُمِمنَ فَقالَ : كَأَنّي قَد دُعيتُ فَأَجَبتُ ، إنّي قَد تَرَكُت فيكُمُ الثَّقَلَينِ أحَدُهُما أكبَرُ مِنَ الآخَرِ : كِتابَ اللّه ِ تَعالى وعِترَتي ، فَانظُروا كَيفَ تَخلُفوني فيهِما ، فَإِنَّهُما لَن يَتَفَرَّقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ . ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّه َ عَزَّوجَلَّ مَولايَ وأنَا مَولى كُلِّ مُؤمِنٍ . ثُمَّ أخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ عليه السلامفَقالَ : مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَلِيُّهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ .
زيد بن ارقم: هنگامى كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از حجّة الوداع بازگشت و به غدير خم در آمد دستور داد زير درختان گشن آن جا را بروبند. سپس پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: گويى مرا مى خوانند و من پاسخ مى دهم. من در ميان شما دو «ثقل» به يادگار مى نهم كه يكى از آن دو بزرگتر از ديگرى است: كتاب خداى متعال و عترتم، پس بنگريد در نبودن من حقّم را درباره اين دو چگونه ادا مى كنيد. اين دو از يكديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد آيند. سپس فرمود: خداوند عزّوجل سرور و سالار من است و من سرور و سالار هر مؤمنى. سپس دست على عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كه من سرور و سالار اويم اين على نيز سرور و سالار اوست. خدايا دوست بدار هر كه او را دوست مى دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمن مى دارد.