حديث و آيات:
متهم شدن رسول خدا صلى الله عليه و آل...
تفسيرِ القُمّي : «و عَجِبوا أنْ جاءَهُم مُنْذِرٌ مِنْهُم» .قال : نَزَلَت بمَكّةَ ، لَمّا أظهَرَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله الدَّعوَةَ بمَكّةَ اجتَمَعَت قُرَيشٌ إلى أبي طالِبٍ فقالوا : يا أبا طالِبٍ ، إنّ ابنَ أخيكَ قد سَفّهَ أحلامَنا ، و سَبَّ آلِهَتَنا و أفسَدَ شَبابَنا ، و فَرَّقَ جَماعَتَنا ، فإن كانَ الّذي يَحمِلُهُ على ذلكَ العُدمُ جَمَعْنا لَهُ مالاً حتّى يكونَ أغنى رجُلٍ في قُرَيشٍ و نُمَلِّكَهُ علَينا . فأخبَرَ أبو طالِبٍ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بذلكَ ، فقالَ : لَو وَضَعوا الشَّمسَ في يَميني و القَمَرَ في يَساري ما أرَدتُهُ ، و لكنْ يُعطوني كَلِمَةً يَملِكونَ بها العَرَبَ ، و تَدينُ لَهُم بها العَجَمُ ، و يكونونَ مُلوكا في الجَنَّةِ ، فقالَ لَهُم أبو طالبٍ ذلكَ ، فقالوا : نَعَم و عَشرَ كَلِماتٍ ، فقالَ لَهُم رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله
تَشهَدون أن لا إلهَ إلاّ اللّه ُ ، و أنّي رَسولُ اللّه ِ ، فقالوا : نَدَعُ ثلاثَ مِائةٍ و سِتِّينَ إلها و نَعبُدُ إلها واحِدا ؟ ! فأنزَلَ اللّه ُ سبحانَهُ : «و عَجِبوا أنْ جاءَهُم مُنْذِرٌ مِنْهُم و قالَ الكافِرونَ هذا ساحِرٌ كَذّابٌ ـ إلى قولهِ ـ إلاّ اختِلاقٌ» أي تَخليطٌ .
تفسير القمّى : آيه «و عجبوا أن جاءهم منذر منهم» در مكّه نازل شد. وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله دعوت خود را در مكّه آشكار ساخت، قريش نزد ابو طالب رفتند و گفتند. اى ابو طالب! برادرزاده تو، ما را نابخرد مى خواند و به خدايانمان بد مى گويد و جوانانمان را فاسد و گمراه مى سازد و اتّحاد ما را از هم مى پاشد. اگر نادارى او را وا مى دارد كه چنين سخنانى را مطرح كند، ما حاضريم برايش پولى جمع كنيم به طورى كه ثروتمندترين مرد قريش شود و او را فرمانرواى خود قرار مى دهيم. ابو طالب اين سخن قريش را به اطلاع پيامبر صلى الله عليه و آله رسانيد، ايشان فرمود : اگر خورشيد را در دست راست من بگذارند و ماه را در دست چپم، چنين چيزى را نمى خواهم، بلكه يك كلمه به من بدهند تا به وسيله آن بر عرب ها پادشاهى كنند و غير عرب ها در برابرشان سر فرود آورند و شهرياران بهشت باشند. ابو طالب اين سخن را به اطلاع قريش رسانيد. آنها گفتند : حاضريم ده كلمه به او بگوييم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به آنان فرمود : گواهى
دهيد كه هيچ خدايى جز اللّه نيست و من فرستاده خدا هستم. آنان گفتند : ما سيصد و شصت خدا را بگذاريم و يك خدا را بپرستيم؟! در اين هنگام خداوند سبحان اين آيه را فرو فرستاد : «و عجبوا أن جاءهم منذر و قال الكفّار هذا ساحر كذّاب ـ تا آيه ـ الا اختلاق»، اختلاق به معناى دروغ بافى است.