الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ من كتابٍ لَهُ عليه السلام إلى مُعاوِيةَ ـ :
وَ كَيفَ أنتَ صانعٌ إذا تَكَشَّفَتْ عَنكَ جَلابِيبُ ما أنتَ فيهِ مِن دُنيا قد تَبَهَّجتَ بِزينَتِها ، و خُدِعْتَ بِلَذَّتِها ، دَعَتكَ فَأجَبتَها ، و قادَتْكَ فَاتّبعتَها ، و أمَرتكَ فأطَعتَها .
و إنَّه يُوشِكُ أن يَقِفَكَ واقفٌ على ما لا يُنجِيكَ منه مِجَنّ ، فَاقْعَسْ عَن هذا الأَمرِ ، وَ خذْ اُهبَةَ الحِسابِ ، وَ شمِّرْ لِما قد نَزَل بِكَ ، و لا تُمَكِّن الغُواةَ مِن سَمعِك ، و إلاّ تَفْعل اُعلِمْكَ مَا أغفَلتَ من نَفسِكَ ؛ فإنَّكَ مُترَفٌ قد أَخَذ الشَّيطانُ مِنكَ مَأخَذَهُ ، وَ بلَغَ فِيكَ أَمَلهُ ، وَ جَرى مِنكَ مَجرَى الرُّوحِ و الدَّمِ .
امام على عليه السلام ـ در نامه به معاويه ـ نوشت :چه خواهى كرد آن هنگام كه پرده هاى دنيايى كه در آنى ، از پيش رويت برداشته مى شود ؛ دنيايى كه به آرايه هايش شادمان شده اى ، با لذّتش فريفته گشته اى ، تو را فرا خوانده و دعوتش را پذيرفته اى ، تو را كشانده و به دنبالش رفته اى، تو را فرمان داده و تو از وى فرمان بُرده اى؟ زود است كه نگاه دارنده اى تو را بر حالى نگه دارد كه هيچ سپرى نتواند از آن رهايى ات دهد. پس ، از اين امر (ادّعاى خلافت ) دست بردار ، خود را براى حسابرسى آماده ساز ، براى آنچه بر تو فرود آمده (پيرى و مقدّمات مرگ) ، دامن به كمر زن و گوش به گفتار گمراهان مسپار ؛ و اگر چنين نكنى ، تو را از [ عواقب ]غفلتى كه از خويش كرده اى ، آگاه خواهم كرد . همانا خوش گذران شده اى و شيطان در تو راه يافته و به آرزوى خود رسيده و همانند جان و خون ، در وجود تو جارى شده است .