کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امام صادق علیه السلام6388 حدیث

امام صادق عليه السلام : از اخلاق پيامبران ـ صلى اللّه عليهم ـ زن دوستى است.
امام صادق عليه السلام : قائم هرگاه ظهور كند، وارد مسجد الحرام شود و رو به كعبه بايستد و پشت به مقام ابراهيم كند و دو ركعت نماز گزارد و بر خيزد و گويد : اى مردم! من شايسته ترين مردم به [خليفه بودن براى ]آدم هستم. اى مردم! من شايسته ترين مردم به [خليفه بودن براى] ابراهيم هستم. اى مردم! من شايسته ترين مردم به [خليفه بودن براى ]اسماعيل هستم. اى مردم! من شايسته ترين مردم به [خليفه بودن براى ]محمّد صلى الله عليه و آله هستم. سپس دو دست خود را به آسمان بر مى دارد و چندان دعا و تضرّع مى كند تا اينكه به رو در مى افتد و اين است [معناى ]سخن خداوند عزّ و جلّ كه : «اَمّن يجيب المضطرّ اذا دعاه و يكشف السوء ···».
امام صادق عليه السلام : آدم را آدم ناميده اند، چون از اَديم زمين آفريده شده است.
امام صادق عليه السلام : حوّا را حوّا ناميده اند چون از حىّ (موجود زنده) آفريده شده است. خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : «شما را از نَفْسى واحد آفريد و جفتش را نيز از همان آفريد».
امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ به آدم عليه السلام وحى فرمود : من همه سخن را در چهار كلمه براى تو گرد مى آورم. عرض كرد : اى پروردگار من! آن چهار كلمه چيست؟ فرمود : يكى از من است، يكى از تو، يكى به رابطه من و تو مربوط مى شود و يكى به رابطه ميان تو و مردم. عرض كرد : پروردگارا! آنها را برايم بيان فرما تا بدانمشان. فرمود : آنكه اختصاص به من دارد، اين است كه مرا بندگى كنى و چيزى را شريكم نگردانى. آنكه اختصاص به خودت دارد، اين است كه در برابر عمل تو پاداشى دهمت به آنچه كه بيش از هر چيز به آن محتاجى. آنكه به رابطه ميان من و تو مربوط مى شود، اين است كه تو دعا كنى و من اجابت كنم و آنكه به رابطه ميان تو و مردم مربوط مى شود، اين است كه براى مردم آن پسندى كه براى خود مى پسندى.
امام صادق عليه السلام : هرگاه وارد كوفه شدى، به مسجد سهله برو و در آن نماز بگزار و حوائج دين و دنيايت را از خدا بخواه؛ زيرا مسجد سهله همان خانه ادريس عليه السلام است كه در آنجا خيّاطى مى كرد و نماز مى گزارد.
امام صادق عليه السلام : ادريس را ادريس ناميدند؛ چون زياد درس مى خواند و مطالعه مى كرد.
امام صادق عليه السلام : نوح عليه السلام دو هزار و پانصد سال زندگى كرد كه هشتصد و پنجاه سالش را پيش از مبعوث شدنِ به نبوّت سپرى كرد و نُهصد و پنجاه سال را به دعوت قوم خود گذراند و دويست سال را به كار ساختن كشتى مشغول بود و پانصد سال را بعد از فرود آمدن از كشتى و فروكش كردن آب به سر آورد كه در اين مدّت به ساختن شهرها پرداخت و فرزندانش را در آنها جاى داد. آن گاه ملك الموت نزد او كه در آفتاب نشسته بود، آمد و گفت : سلام بر تو. نوح جواب سلام او را داد و گفت : براى چه آمده اى، اى ملك الموت؟ گفت : آمده ام جانت را بگيرم. نوح گفت : اجازه مى دهى از آفتاب به سايه بروم؟ عزرائيل گفت : آرى. نوح عليه السلام به سايه رفت و آن گاه گفت : اى ملك الموت! اين عمرى كه در دنيا كردم انگار به اندازه همين رفتنم از آفتاب به سايه بود. حال مأموريت خود را انجام بده. پس، جان نوح صلى الله عليه و آله را گرفت.
امام صادق عليه السلام : هنگامى كه خداوند عزّ و جلّ هود را برانگيخت، بازماندگان از فرزندان سام در برابر او سر تسليم فرود آوردند.بقيه گفتند : از ما قوى تر كيست؟! پس، به وسيله بادى سترون هلاك شدند و هود [نيز ]پيروان خود را سفارش كرد و به آمدن صالح عليه السلام بشارت داد.
امام صادق عليه السلام ـ نيز درباره آيه «انّ ابراهيم لحليم اوّاه منيب» ـ فرمود : [اَوّاه يعنى ]بسيار دعا كننده.
حدیث روز

امام هادى عليه‏ السلام:

مَن رَضِيَ عَن نَفسِهِ كَثُرَ السّاخِطونَ عَلَيهِ؛

آن كه از خودش راضى شود، ناراضيان از او فراوان شوند.

بحار الأنوار: ج 72 ، ص 316

چهل حدیث « گهرهای نقوی » علیه السلام

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685