- صفحه اصلی
- احادیث معصومین
- حضرت موسی علیه السلام
احادیث حضرت موسی علیه السلام32 حدیث
ناجى مُوسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام :
يارَبِّ أرِنى دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ وَاُمَّتِهِ.
قالَ: يا مُوسى اِنَّكَ لَنْ تُطيقَ ذلِكَ، وَ لكِن اُريكَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَليلَةً عَظيمَةً فَضَّلتُهُ بِها عَلَيكَ وَ عَلى جَميعِ خَلقى...
فَكَشَفَ لَهُ عَن مَلَكُوتِ السَّماءِ، فَنَظَرَ اِلى مَنزِلِهِ كادَتْ تَتْلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها وَ قُربِها مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ. قالَ:
يارَبِّ بِماذا بَلَّغتَهُ اِلى هذِهِ الكَرامَةِ ؟
قالَ: بِخُلقٍ اختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَينِهِم، وَ هُوَ الايثارُ.
يامُوسى لايَأْتينى أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتاً مِن عُمرٍ اِلاّ استَحيَيتُ مِن مُحاسَبَتِهِ، وَ بَوَّأتُهُ مِن جَنَّتى حَيثُ يَشاءُ.
حضرت موسى كليم عرض كرد:
بار پروردگارا! درجات محمد و امت او را به من بنماى.
فرمود: اى موسى! تو تاب و تحمل آن راندارى، اما يكى از منزلتهاى ارجمند و والاى اورا كه بدان سبب وى را بر تو و همه آفريدگانم برترى داده ام، نشانت مى دهم ...
آن گاه ملكوت آسمان را بر موسى عليه السلام آشكار ساخت؛ پس موسى عليه السلام منزلتى را ديد كه از پرتوهاى آن و نزديكيش به خدا نزديك بود قالب تهى كند. عرض كرد:
خدايا به چه سبب اورا به اين بزرگوارى رساندى ؟
فـرمـود: به سبب خصلتى كه از ميان بندگانم او را ويژه گردانيدم وآن «ايثار» است.
اى موسى! هيچ يك از بندگانم كه زمانى از عمر خود را به ايثار گذرانده باشد، بر من وارد نشود، مگر آنكه از حسابرسى او شرم كنم ودر هرجاى از بهشتم كه خواهد او را جاى دهم.
رُوِىَ أنَّ مُوسى عليه السلام قالَ:
يارَبِّ دُلَّنى عَلى عَمَلٍ إذا أنَا عَمِلتُهُ نِلْتُ بِهِ رِضاكَ.
فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: يَابْنَ عِمرانَ! إنَّ رِضاىَ فى كُرهِكَ وَلَن تُطيقَ ذلِكَ...
فخرَّ مُوسى ساجِداً باكِياً فَقالَ:
يارَبِّ خَصَصْتَنى بِالكَلامِ وَلَم تَكَلَّمْ بَشَراً قَبلى وَلَمْ تَدُلَّنى عَلى عَمَلٍ أنالُ بِهِ رِضاكَ!
فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: إنَّ رِضاىَ فى رِضاكَ بِقَضائى.
روايت شده است كه حضرت موسى عليه السلام عرض كرد:
بار پروردگارا! مرا به كارى راهنمايى كن كه اگر آن را به جاى آورم، رضايت تورا به دست آورده باشم.
خداوند به او وحى فرمود كه: اى پسر عمران! همانا خشنودى من در ناخشنودى توست و تو طاقت آن را ندارى...
موسى گريه كنان به سجده افتاد و عرض كرد: پروردگارا! تو مرا به سخن گفتن با خودت مفتخر نمودى و پيش از من با هيچ بشرى سخن نگفتى، اما اكنون مرا به كارى كه به سبب آن به رضاى تو برسم راهنمايى نمى كنى؟!
پس خداوند به او وحى فرمود: همانا خشنودى من در خرسندى تو به قضاى من است.
فى قِصَّةِ مُوسى وَ شُعَيبٍ عليهماالسلام: فَلَمّا دَخَلَ عَلى شُعَيبٍ إذْ هُوَ بِالعِشاءِ مُهَيّأٌ، فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه السلام:
إجلِسْ يا شابُّ فَتَعَشَّ،
فَقالَ لَهُ مُوسى عليه السلام: أعُوذُ بِاللّه ِ.
قالَ شُعَيبٌ عليه السلام: وَ لِـمَ ذالِكَ ؟ ألَستَ بِجائِعٍ؟
فَقالَ عليه السلام: بَلى وَ لكِن أخافُ أنْ يَكُونَ هذا عِوَضاً لِما سَقَيتُ لَهُما، وَ أنَا مِن أهلِ بَيتٍ لا نَبيعُ شَيئاً مِنْ عَمَلِ الاخِرَةِ بِمِلْىِ ء الأرضِ ذَهَباً.
فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه السلام: لا وَ اللّه ِ يا شابُّ، وَ لكِنَّها عادَتى وَ عادَةُ آبائى: نُقرِى الضَّيفَ وَ نُطعِمُ الطَّعامَ.
فَجَلَسَ مُوسى يَأكُلُ.
در داستان موسى و شعيب عليهماالسلام آمده است: زمانى كه موسى عليه السلام نزد شعيب عليه السلام رفت، شعيب آماده خوردن شام بود، پس به موسى گفت:
اى جوان بنشين شام بخور.
موسى عليه السلام گفت: پناه به خدا.
شعيب عليه السلام گفت: چرا؟ مگر گرسنه نيستى؟
موسى عليه السلام گفت: چرا اما مى ترسم اين پاداش آب كشيدن ازچاه براى آن دو (دختران شعيب) باشد.
من از خاندانى هستم كه اگر همه زمين پر از طلا شود، چيزى از كار آخرت را به آن نمى فروشيم.
شعيب عليه السلام گفت: اى جوان به خدا اين پاداش آن كار تو نيست، بلكه ميهمان نوازى عادت و رسم من و پدران من است.
در اين هنگام موسى عليه السلام نشست و شام خورد.
قالَ مُوسى عليه السلام:
يا رَبِّ، مَن أهلُكَ الَّذينَ تُظِلُّهُمْ فى ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّكَ؟
فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: ... وَ الَّذينَ يَغْضِبُونَ لِمَحارِمى إذَا استُحِلَّتْ مِثلَ النَّمِرِ إذا جُرِحَ.
حضرت موسى عليه السلام عرضه داشت :
پروردگارا! كسان تو كيانند كه در روزى كه جز سايه تو سايه اى نيست، آنها رادر سايه عرش خود پناه مى دهى؟
خداوند به او وحى فرمود:
... كسانى كه هرگاه حرامهاى من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمگين گردند.
قالَ مُوسَى بنُ سَلَمَة: سَئَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ الْحُسينِ عَنْ اُسْطُوانِ عَلِىِّ بْنِ أَبى طالبٍ فَقالَ:
اِنَّ هذِهِ الْمُحَرِّسَ، كانَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ عليه السلاميَجْلِسُ فىصَفْحَتِها الَّتى تَلِى الْقَبْرَ مِمّا يَلى بابَ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهيَحْرُسُ النَّبِىَّ صلي الله عليه و آله.
موسى بن سلمه مى گويد: از جعفر بن عبداللّه در مورد يكى از ستون هاى مسجد النبى صلي الله عليه و آله كه منسوب به حضرت على عليه السلام است پرسيدم، در پاسخ گفت:
اين همان ستون محرّس است كه حضرت على بر پاى آن از جانب قبر كه درِ منزل پيامبر بوده مى نشست و از پيامبر پاسدارى مى نمود.
هرچند رسول خدا صلي الله عليه و آله زندگى مردمى داشته و متواضعانه در ميان مردم بوده و عادى رفت و آمد مى كرده است، ولى از آنجا كه منافقانى هم در صدد ضربه زدن به آن حضرت بودند، مراقبت و حفاظت از جان پيامبر لازم بوده و امام على عليه السلام به عنوان محافظ رسول خدا صلي الله عليه و آله كنار آن ستون مى نشسته و مراقب اوضاع بوده است. آن ستون هنوز هم در مسجد النبى و كنار قبر حضرت رسول مشخّص است و روى آن نوشته است: «اسطوانة الحَرَس».
قـالَ مُوسَـى بنُ جَعفَـر عليه السلام:
كانَتْ فاطِمَةُ عليهاالسلام اِذا دَعَتْ تَدْعُو لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَ لا تَدْعُو لِنَفْسِها،
فَقيلَ لَها يا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آلهاِنَّكِ تَدْعينَ لِلنّاسِ وَ لا تَدْعينَ لِنَفْسِكِ، فَقالَتْ عليهاالسلام:
اَلْجـارَ ثُـمَّ الـدّارَ.
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام از پدرانش نقل مى كند:
هرگاه حضرت فاطمه عليهاالسلام دعا مى كرد براى زنان و مردان مؤمن دعا مى كرد و براى خود دعا نمى كرد.
به او گفته شد: چرا شما براى مردم دعا مى كنيد اما براى خودتان دعا نمى كنيد؟
فرمود: اول همسايه آنگاه درون خانه.
ايثار و مواسات، خصلت انسان هاى از خود رسته است كه نوعدوست اند و خيرشان در همه چيز حتّى در دعا و حاجت خواهى به ديگران مى رسد. به خصوص دعا در حق ديگران، آن هم نه پيش رو بلكه پشت سر، نشانه اخلاص است. دعاى انسان در حق ديگران به اجابت نزديك تر است.
عَن اُمّ مُوسى قـالَت:
كانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلىٍّ عليهماالسلام اِذا آوى اِلى فِراشِهِ بِاللَّيْلِ
اَتى بِـلَوْحٍ مَنْقُـوشٍ فيهِ سُورَةُ الْكَهْفِ فَيَـقْرَأُها.
امّ موسى گويد:
امام حسن عليه السلام وقتى شب به رختخواب خود مى رفت، لوح منقوشى مى آورد كه سوره كهف در آن نوشته شده بود و آن را مى خواند.
تلاوت آيات قرآن، در همه حال مطلوب است. هنگام خوابيدن و بيدار شدن هم ياد خداوند مطلوب است. تلاوت كلام الهى هم كه ياد خداست، پسنديده است. در روايات، آيه ها و سوره هاى خاصّى نقل شده كه تلاوت آن ها قبل از خواب و در رختخواب، مستحب است و اين امر، آرامش روانى مى آورد و از ديدن خواب هاى آشفته و نگران كننده جلوگيرى مى كند.
عَنْ أَبى الْحَسَنِ الْأَوَّلِ عليه السلام قالَ:
لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ شَىْ ءٌ أَبْغَضَ إِلَيْهِ مِنْ لَبْسِ الثَّوبِ المَشْهُورِ، وَ كانَ يَأْمُرُ بِالـثَّوبِ الَجديدِ فَيُـغْمَسُ فى المـاءِ فَيَـلْبَسُهُ.
از امام موسى بن جعفر عليهماالسلام نقل شده كه فرمود:
هيچ چيزى در نزد وى بدتر از پوشيدن لباس شهرت «لباسى كه بواسطه آن انسان انگشت نما مى گردد» نبود «و براى گريز از انگشت نما شدن» هر وقت لباس تازه مى آوردند دستور مى داد آن را بشويند و سپس مى پوشيد.
پوشيدن لباس شهرت حرام است. هر نوع لباسى كه توجّه ها را جلب كند و سبب انگشت نما شدن گردد، «لباس شهرت» است. شايد شستن لباس تازه و سپس پوشيدن، براى آن بوده كه آن حالتِ تازگى را كه سبب جلب توجه ديگران مى شده و جامه را لباس شهرت مى ساخته است، از بين برود و عادى گردد.
شناخت اجمالى امام رضــا عليه السلام
حضرت امام على بن موسى الرضا عليه السلام در 11 ذيقعده سال 148 (و يا يازدهم ذيحجّه سال 153) هجرى قمرى موافق روايت اوّلى اندكى پس از شهادت حضرت صادق عليه السلام در مدينه متولّد شد و در روز آخر ماه صفر 203 هجرى قمرى در ايّام حكومت مأمون، توسط وى با خوردن چند حبّه انگور مسموم، به شهادت رسيد و مرقد منوّرش در شهر مقدّس مشهد «استان خراسان» ميعادگاه عاشقان است.
پدر بزرگوارش حضرت امام موسى بن جعفر عليهماالسلام و مادرش تكتم يا نجمه، اروى، سمانه، امّ البنين بود كه امام هفتم عليه السلام پس از تولد امام رضا عليه السلام او را طاهره ناميد.
قالَ إبْراهيمُ بْنُ الْعبّاسِ:
أَلا إِنَّ خَيْرَ النّاسِ نَفْسا وَ والدًِا
وَ رَهْطا وَ أَجْدادًا عَلَى الْمُعَظَّمُ أَتَتْنا بِهِ لِلْعِلْمِ و الْحِلْمِ ثامِنا
اِماما يُؤدّى حُجَّةَ اللّه ِ تُكْتَمُ ابراهيم بن عباس مى گويد:
آگاه باش! همانا بهترين مردم از نظر خودش، و پدر و اقوام و نياكانش كسى است كه بانويى به نام «تكتم» او را بعنوان امام هشتم و براى گسترش علم و حلم و بيان حجت الهى براى ما به دنيا آورده است.
مدّت عمر آن بزرگوار 55 سال بود. كه 35 سال بهمراه پدرش، و 20 سال مدّت امامت آن بزرگوار در ايّام حكومت هارون الرشيد و محمد امين و مأمون الرشيد عباسى سپرى شد.
مهمترين شاخصه زندگانى ايشان حركت آن حضرت بسوى خراسان در سال 200 هجرى قمرى بود كه مأمون خليفه عباسى آن حضرت را به خراسان طلبيد، و ولايتعهدى را به آن حضرت تحميل نمود.
امام عليه السلام در فرصتهاى مختلف نارضايتى خود را از قبول ولايتعهدى ابراز مى كرد و پرده از فريبكارى هاى مأمون بر مى داشت كه به همين جهت و به علّت توجّه مردم به امام رضا عليه السلاممأمون امام را تحمل ننمود و او را به شهادت رساند.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ أَبْغَـضَ النـّاسِ اِلَـى اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقْتَدى بِأَعمالِهِ .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه
امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كلّيات آن. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرّفى سيره عملى پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت معصوم عليهم السلام گروهى از فضلاء و شيفتگان اهلبيت در حوزه علميّه قم گردهم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيقى وسيع زده اند كه بخواست خداوند مجموعه اى ارزشمند را به زودى تقديم امّت اسلامى خواهند نمود. آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمرّ و عملى مداوم در زندگى معصومين عليهم السلام باشد آورده مى شود.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
* * *
در اين چهل حديث، با گوشه اى از اخلاقيات و سيره سازنده و الهام بخش هشتمين امام وپيشواى شيعيان، حضرت امام رضا عليه السلامآشنا مى شويم. به اين اميد كه آشنايى با سيره رضوى، امّت ما بويژه جوانان جامعه را با گوهر تقوا و سرمـايه هاى كمال و معنويت و اخـلاق اسلامى مأنوس سازد و راهِ پيروى از آن «اسوه فضايل» را هموارتر كند.
پدر بزرگوارش حضرت امام موسى بن جعفر عليهماالسلام و مادرش تكتم يا نجمه، اروى، سمانه، امّ البنين بود كه امام هفتم عليه السلام پس از تولد امام رضا عليه السلام او را طاهره ناميد.
قالَ إبْراهيمُ بْنُ الْعبّاسِ:
أَلا إِنَّ خَيْرَ النّاسِ نَفْسا وَ والدًِا
وَ رَهْطا وَ أَجْدادًا عَلَى الْمُعَظَّمُ أَتَتْنا بِهِ لِلْعِلْمِ و الْحِلْمِ ثامِنا
اِماما يُؤدّى حُجَّةَ اللّه ِ تُكْتَمُ ابراهيم بن عباس مى گويد:
آگاه باش! همانا بهترين مردم از نظر خودش، و پدر و اقوام و نياكانش كسى است كه بانويى به نام «تكتم» او را بعنوان امام هشتم و براى گسترش علم و حلم و بيان حجت الهى براى ما به دنيا آورده است.
مدّت عمر آن بزرگوار 55 سال بود. كه 35 سال بهمراه پدرش، و 20 سال مدّت امامت آن بزرگوار در ايّام حكومت هارون الرشيد و محمد امين و مأمون الرشيد عباسى سپرى شد.
مهمترين شاخصه زندگانى ايشان حركت آن حضرت بسوى خراسان در سال 200 هجرى قمرى بود كه مأمون خليفه عباسى آن حضرت را به خراسان طلبيد، و ولايتعهدى را به آن حضرت تحميل نمود.
امام عليه السلام در فرصتهاى مختلف نارضايتى خود را از قبول ولايتعهدى ابراز مى كرد و پرده از فريبكارى هاى مأمون بر مى داشت كه به همين جهت و به علّت توجّه مردم به امام رضا عليه السلاممأمون امام را تحمل ننمود و او را به شهادت رساند.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ أَبْغَـضَ النـّاسِ اِلَـى اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقْتَدى بِأَعمالِهِ .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه
امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كلّيات آن. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرّفى سيره عملى پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت معصوم عليهم السلام گروهى از فضلاء و شيفتگان اهلبيت در حوزه علميّه قم گردهم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيقى وسيع زده اند كه بخواست خداوند مجموعه اى ارزشمند را به زودى تقديم امّت اسلامى خواهند نمود. آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمرّ و عملى مداوم در زندگى معصومين عليهم السلام باشد آورده مى شود.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
* * *
در اين چهل حديث، با گوشه اى از اخلاقيات و سيره سازنده و الهام بخش هشتمين امام وپيشواى شيعيان، حضرت امام رضا عليه السلامآشنا مى شويم. به اين اميد كه آشنايى با سيره رضوى، امّت ما بويژه جوانان جامعه را با گوهر تقوا و سرمـايه هاى كمال و معنويت و اخـلاق اسلامى مأنوس سازد و راهِ پيروى از آن «اسوه فضايل» را هموارتر كند.
قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عليهماالسلام:
اِنَّمَا وُضِعَتِ الزَّكاةُ قُوتا لِلْفُقَراءِ وَتَوْفيرا لِأَمْوالِهِمْ.
امام موسى بن جعفر عليه السلام فرمود:
زكات قرار داده شده، تا خوراك نيازمندان و مايه افزايش ثروت
آنان باشد.
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685