- صفحه اصلی
- احادیث معصومین
- امام مهدی علیه السلام
احادیث امام مهدی علیه السلام82 حدیث
شناخت اجمالى امام
حضرت مهدى صاحب الزمان عليه السلام در روز جمعه نيمه شعبان 255 هجرى در شهر سامراء (سُرَّ مَنْ راهُ) بدنيا آمد. پدر بزرگوارش امام حسن عسكرى بود. و مادرش نرجس نام داشت و در سن 5 سالگى پدر را از دست داد و خود به امامت رسيد.
آن بزرگوار در اثر فشار دشمنان و طبق تقدير الهى از آغاز تولد زندگى پنهانى داشت و تا سال 329 هجرى توسط نمايندگانى ويژه به نامهاى: 1 عثمان بن سعيد 2 محمد بن عثمان، 3 حسين بن روح، 4 على بن محمد سمرى با شيعيان در ارتباط بود كه اين دوره را غيبت صغرى ناميده اند و پس از وفات على بن محمد سمرى غيبت كبرى شروع وتاكنون ادامه دارد. طبق روايات مكرّر و قطعى در كتب اهل سنت و شيعه فردى بنام مهدى از فرزندان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلمخواهد آمد و حكومت عدل جهانى را تأسيس خواهد كرد كه بنابر نظر شيعه آن فرد امام دوازدهم شيعيان و فرزند امام حسن عسكرى عليه السلام مى باشد.
عجل اللّه له الفرج و جعلنا من اعوانه و انصاره.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ اَبْغَـضَ النـّاسِ اِلـىَ اللّهِ
مَن يَقْتَدى بَسُنّةِ اِمامٍ وَ لايقتَدى بَأعمالِهِ .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه
شـيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
* * *
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسّى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آنان، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداوند با لطف بيكران خويش از راههاى گوناگون [به هدايت] پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيكبختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار بگمارد.
اسلام عزيز براى پاسخگويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال كرده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسّى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى اند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسؤوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله وامامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَاَحْسَنَ تَـأديـبى ،
خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلامبه پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيكبختى آخرت.
* * *
در مجموعه چهل حديث شريف كه در اين كتاب تقديم مى شود، با نمونه هايى از اخلاق و سيره عملى مولايمان حضرت مهدى عليه السلام آشنا مى شويم. به اميد آنكه هماهنگى اخلاق و رفتار ما با آن يار سفر كرده و آن خورشيد پنهان، لياقت انتظار و توفيق ديدار او را به ما عطا كند و زندگى ما مورد رضايت آن حجّت بالغه الهى قرار گيرد.
قـالَ اللّه تعـالى
وَ نُـريـدُ اَنْ نَمُـنُّ
عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فىالاَْرْضِ
وَ نَجْعَـلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَـلَهُمُ الْوارِثينَ.
سـوره قـصص، آيـه 5
و ما اراده كرده ايم بر آنانكه در زمين ضعيف نگه داشته شده اند منّت نهيم و آنان را پيشوايان قرار دهيم و آنان را وارثان (زمين) گردانيم.
آن بزرگوار در اثر فشار دشمنان و طبق تقدير الهى از آغاز تولد زندگى پنهانى داشت و تا سال 329 هجرى توسط نمايندگانى ويژه به نامهاى: 1 عثمان بن سعيد 2 محمد بن عثمان، 3 حسين بن روح، 4 على بن محمد سمرى با شيعيان در ارتباط بود كه اين دوره را غيبت صغرى ناميده اند و پس از وفات على بن محمد سمرى غيبت كبرى شروع وتاكنون ادامه دارد. طبق روايات مكرّر و قطعى در كتب اهل سنت و شيعه فردى بنام مهدى از فرزندان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلمخواهد آمد و حكومت عدل جهانى را تأسيس خواهد كرد كه بنابر نظر شيعه آن فرد امام دوازدهم شيعيان و فرزند امام حسن عسكرى عليه السلام مى باشد.
عجل اللّه له الفرج و جعلنا من اعوانه و انصاره.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ اَبْغَـضَ النـّاسِ اِلـىَ اللّهِ
مَن يَقْتَدى بَسُنّةِ اِمامٍ وَ لايقتَدى بَأعمالِهِ .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه
شـيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
* * *
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسّى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آنان، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداوند با لطف بيكران خويش از راههاى گوناگون [به هدايت] پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيكبختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار بگمارد.
اسلام عزيز براى پاسخگويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال كرده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسّى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى اند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسؤوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله وامامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَاَحْسَنَ تَـأديـبى ،
خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلامبه پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيكبختى آخرت.
* * *
در مجموعه چهل حديث شريف كه در اين كتاب تقديم مى شود، با نمونه هايى از اخلاق و سيره عملى مولايمان حضرت مهدى عليه السلام آشنا مى شويم. به اميد آنكه هماهنگى اخلاق و رفتار ما با آن يار سفر كرده و آن خورشيد پنهان، لياقت انتظار و توفيق ديدار او را به ما عطا كند و زندگى ما مورد رضايت آن حجّت بالغه الهى قرار گيرد.
قـالَ اللّه تعـالى
وَ نُـريـدُ اَنْ نَمُـنُّ
عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فىالاَْرْضِ
وَ نَجْعَـلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَـلَهُمُ الْوارِثينَ.
سـوره قـصص، آيـه 5
و ما اراده كرده ايم بر آنانكه در زمين ضعيف نگه داشته شده اند منّت نهيم و آنان را پيشوايان قرار دهيم و آنان را وارثان (زمين) گردانيم.
قالَ الْمَهدىُّ عليه السلام:
وَ أَمّا اَمْوالُكُمْ فَما نَقْبَلُها اِلاّ لِتُطَهَّرُوا
فَمَنْ شاءَ فَلْيَصِلْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَقْـطَعْ ...
وَما وَصَلْتَنا بِهِ فَلاقَبُولَ عِنْدَنا اِلاّ لِما طابَ وَ طَهُرَ.
امام مهدى عليه السلام فرمود:
اما اموال شما را نمى پذيريم مگر از آن روى كه شما پاك شويد. پس هر كه خواهد بما بپردازد و آنكه خواهد دست باز دارد ... و آنچه به ما بپردازى، جز آنچه پاك و پاكيزه باشد نزد ما پذيرفته نيست.
آنان كه حقوق واجب شرعى را به امام معصوم عليه السلاممى دهند، منّتى ندارند، بلكه حق منّت و لطف، از آنِ ولىّ خداست، كه با پذيرفتن اموال و خمس مردم، مال آنان را پاك و حلال مى سازد و اموالى را مى پذيرد كه پاك و از راه مشروع و حلال به دست آمده باشد.
قـالَ البـاقِرُ عليه السلام فى صَفَةِ المَهْدىِّ:
يُعْطيكُمْ فى السَّنَةِ عَطائَيْنِ وَ يَرْزُقُكُمْ فى الشَّهْرِ رِزْقَيْنِ وَ تُؤتَوْنَ الْحِكْمَةَ فى زَمانِهِ حَتّى اَنَّ الْمَرْئَةَ لَتَقْضى فى بَيْتِها بِكِتابِ اللّهِ تَعالى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللّهِ.
امـام باقر عليه السلام در توصيف مهدى عليه السلام فرمود:
در سال دوبار بر شما بخشش مى فرمايد و در هر ماه دوبار روزى مى دهد. در زمان او حكمت به شما داده شود، تا آنجا كه زن در خانه خويش بر اساس كتاب خداوند و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله حكم مى كند.
بر اساس اين حديث، هم درآمدها و حقوق مادّى مردم در آن روزگار، فراوان خواهد بود، هم بهره هاى علمى و معنوى به همه جا خواهد رسيد. اينكه يك زن در خانه اش بر اساس قرآن و سنّت حكم مى كند، كنايه از گسترش علوم اسلامى در همه جاى جهان و در ميان همه اقشار و اصناف است.
قالَ الْعَسْكَرىُّ عليه السلام: (فى صِفَةِ القائِم عليه السلام)
فَاِذا قامَ قَضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضاءِ داوُدَ عليه السلام لا يَسْألُ الْبَيِّنَةَ.
امام عسگرى عليه السلام در توصيف حضرت مهدى عليه السلامفرمود:
چون او قيام نمايد، بين مردم بر اساس دانش خود حكم كند، همانند قضاوت حضرت داود، و درخواست شاهد نمى كند.
حضرت داود عليه السلام بر اساس علمى كه خدا در اختيارش گذاشته بود. در داورى ميان افراد و قضاوت بين متخاصمين به علم الهى خود عمل مى كرد و طبق آن حكم صادر مى كرد، نه آنكه از مدّعى، شاهد بخواهد. گاهى در شيوه هاى رايج، مدعى شاهد ندارد، يا شهود دروغين در محكمه گواهى مى دهند، يا قسم هاى دروغ مى خورند و حقّ و نا حق مى شود. ولى در عصر امام زمان عليه السلاموى بر اساس علم خود حكم صادر مى كند و هيچ حقّى ضايع نمى گردد.
وَ نُـريُد اَنْ نَمُنَّ عَلىَ الذَينَ اسْتُضْعِفُوا فىِ الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الوارِثينَ
(سـوره قصص/5)
خدواند تبارك و تعالى مى فرمايد:
و ما اراده كرديم كه بر مستضعفان منّت گذارده و آنها را پيشوايان مردم قرار دهيم و وارث ملك و جاه فرعونيان گردانيم.
خداوند در نظام آفرينش نوش و نيش را درهم آميخته و رنج و راحت را توأم كرده و غم و شادى را همسايه قرار داده است.
هميشه در كنار تنگناها، گشايشى وجود دارد و پس از شدّتها دوران رهائى و نجات فرا مى رسد و بر اثر صبر، نوبت ظفر آيد. سخن زيباى قرآن: اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا، براستى همراه با دشوارى، آسانى است. اين سنّت الهى تنها در زندگى فردى جريان ندارد و مخصوص يك بُعد از ابعاد زندگى فرهنگى، اقتصادى، درمانى و خانوادگى انسان نيست، بلكه در نظام جامعه و در سطح جهانى هم اين سنّت و الهى نمود دارد و وعده خدا بر اين است كه مستضعف مؤمن و نيكوكار، مورد لطف و محبت الهى قرار گيرند و رهبران زمان و وارثان زمين شوند.
انتظار ظهور امام مهدى(عج) برخاسته از رهنمودهاى زندگى ساز اسلام عزيز است كه سنّت جارى الهى در نظام خلقت پشتوانه آن است. انتظار مهدى موعود، از يك سو روح يأس و نوميدى را خنثى نموده و آينده اى روشن فراروى انسان ترسيم مى كند و سپيده سحر ايمان و آزادى را نويد مى دهد و جشن با شكوه مرگ بيداد را ياآور مى شود؛ و از سوى ديگر انسان را به خود سازى و اصلاح خويش فرا مى خواهد. انتظار رهبرى عادلانه الهى، منتظران را به عدالت و عبوديّت خدا دعوت مى كند و نسبت به هرگونه كفر و ظلم و عصيان هشدار مى دهد.
چهل حديث انتظار كه در اين دفتر گرد آمده است، چهل پرتو نور بر زندگى شيفتگان حضرت مهدى(عج) مى افكند و چهل شعله اميد در قلب پاسداران عدالت بر مى افروزد و مسئوليّت بزرگ منتظران را يادآور مى شود. قيام مهدى آل محمّد(عج) از حقايق قطعى جهان است و از مسائل مورد اتّفاق دنياى اسلام، بلكه پيروان ديگر اديان آسمانى نيز در انتظار مُصلح آسمانى به سر مى برند.
برداشتهاى ناقص و نادرست درباره امام مهدى(عج) و مسأله انتظار در برخى اذهان وجود دارد، كه تنها با مطالعه گفتار معصومين عليهم السلام و منابع معتبر اسلامى اصلاح مى گردد.
اميد است خوانندگان گرامى در تابش آفتاب حديث با امام عصر(عج) و مسأله انتظار، بهتر و بيشتر آشنا شوند و در راه استقرار نظام عدل اسلامى به رهبرى آن حضرت گام بردارند.
انشاءالله
عَنْ الاِمامِ الْمَهْدىّ عليه السلام فى تَوْقيعِهِ اِلى مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ:
وَ اَكْثِرُوا الدُّعآءَ بتَعْجيلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ.
حضرت مهدى عليه السلام در نامه مباركش به سفير خود محّمد بن عثمان فرمود:
براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد، چون همين دعا موجب فرج شماست.
عَنْ حَسَنِ بْنِ مُثْلَةِ عَنِ الْمَهْدِىِّ عليه السلام اِنَّهُ قالَ:
مَـنْ صَــلاّها فَكَاَنّما صَلاّها (هُما) فِى الْبَيْتِ العَتيقِ.
حسن بن مثله (جمكرانى) از حضرت مهدى عليه السلام نقل مى كند كه
امام عليه السلام(بعد از دستور ساختن مسجد جمكران) فرمود:
كسى كه در آن مسجد نماز بخوانـد همانند اين است كه در
خانه عتيق (يعنى كعبه) نماز خوانده است.
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمدللّه ربّ العالمين والصلوة والسلام على سيّدنا محمّد و آله الطاهرين. لا سيما امام العصر الحجة بن الحسن المهدى، صلوات اللّه و سلامه عليهم اجمعين
* * *
نوشته هايى چند كه عنوان «چهل حديث» به خود گرفته است، بخشى از گفتارهاى آموزنده و تربيتى رسول گرامى اسلام و ائمّه اطهار عليهم السلاممى باشد.
با ظهور دين مقدس اسلام، كلمه و كلام، به حدّ اعجاز رسيد، قرآن چشمه كلام الهى بر قلب پيامبر گرامى صلي الله عليه و آله نازل گشت، و هر امر شگفت آورى را در برابر خود به زانو درآورد.
كلام پيامبر و معصومين عليهم السلام كه دلهايشان مالامال از اين چشمه بود، معجزه دوّم گشت.
نگاه موضوعى به كلمات معصومى عليهم السلام، ما را با بينش همه جانبه رو برو خواهد ساخت، تمامى اختلافهاى ظاهر، جبهه بندى هاى انسانى، و مراتب معناى يك موضوع در يك افق پيش چشم قرار مى گيرد، و آنگاه چشمه كلام معصوم عليهم السلام، انسانها را به درياى حقيقت مى رساند.
«جوانمردى و فتوت» كه موضوع اين نوشته است در كلام معصومين عليهم السلام، انسانها را به درياى حقيقت مى رساند.
«جوانمردى و فتوت» در كلام آنها، از اهمّيت ويژه اى برخوردار است.
جوانمردى وصفى است بزرگ، كه سايه بر تمامى جنبه هاى انسانى مى افكند.
جوانمردى است كه در هر حال انصاف را رعايت مى نمايد و به دشمن آسايش، و مجال تفكر مى دهد.
جوانمردى است كه درجات آن، درجات انسانيّت مى گردد.
جوانمردى است كه خلوت و جمع را يكسان مى سازد.
جوانمردى است كه هيچگاه پشيمانى را به دنبال نمى آورد.
جوانمردى پستى ها، و ذلت ها را مى پوشاند و شعله عشق را بر مى افروزد.
جوانمردى، صراط را مستقيم مى نمايد و دين را به ارمغان مى آورد.
جوانمردى است كه دين حق را زنده نگه مى دارد.
همگى اين مجموعه در خور تامّل، از كتب معتبر احاديث بر گرفته شده است.
ترجمه فارسى آنها براى بهتر در دسترس قرار گرفتن مظامين بلند آنهاست.
هرچند اين مجموعه نوعى گردآورى و گزينش است، ولى اميد است كه نوع انتخاب و ترتيب آن بدين شيوه، جان و مغز ما را مشمول حديث مبارك نبوى صلي الله عليه و آله: «مَن حَفِظ مِن أُمّتى أربعينَ حَديثاً، ممّايَحتاجُونَ اليه من أمر دينهم، بَعَثَهُ اللّه ُ يَوْمَ القَيمَةِ، فَقيهاً عالِماً» نمايد.
پايبندى به رهنمودهاى پر محتواى كلام اولياء راستين خدا، و رهبران واقعى، زندگى را با معنا، دل را مطمئن، نظر را صائب و سعادت اخروى را نصيب انسانها خواهد نمود.
وَ اِنَّ اللّه َ لايُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً
قم جعفر عباس حائرى
11/8/1378
مقدّمه
به قلم: جواد محدثى
بيا تا مونس هم، يار هم، غمخوار هم باشيم
انيس جان هم فرسوده بيمار هم باشيم
شب آيد، شمع هم گرديم و بهر يكدگر سوزيم
شود چون روز، دست و پاى هم در كار هم باشيم
دواى هم، شفاى هم، براى هم، فداى هم
دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشيم
فيض كاشانى رحمه الله
صاحبان دلهاى شكسته، در پى مرهم گذار، چشم به اين سو و آن سو مى دوزند و غريبان بى پناه، در تنگناهاى زندگى، در سايه همت و فتوت آزاد مردان مى آرمند و مظلومان بلا ديده، دل را با دست گرم و نوازشگر جوانمردان خوش مى سازند.
اگر در جامعه، افراد آزاده اى نباشند كه عشق محرومان و ضعيفان را در دل دارند، ستمگران، روزگار آنان را سياهتر مى كنند.
آيين «رادمردى» حكم مى كند كه صاحبان قدرت و مكنت، دستى هم به سر و روى محرومان بكشند و بازوى آنان را بگيرند و از زمينگيرى و خاك نشينى بلند كنند.
«مردانگى» صفت برجسته و ارزشمندى است كه آبروبخش يك اجتماع زنده است.
فتوت يا مردانگى، برخوردارى از سجاياى والاى اخلاقى و ارزشهايى است كه هم در انديشه و افكار انسان ها مى نشيند و هم از رفتار و معاشرت و برخوردهاى آنان مى تراود.
داشتن روحيه ايثار و گذشت و همت بلند و عفو و اغماض گوشه اى از فتوّت است، بخشندگى وسخاوت، گوشه اى ديگر و تحمل و صبورى و مدارا و خوشرفتارى، گوشه اى ديگر.
پس «مروّت» و «مردى»، عبارت است از: صداقت، وفادارى، حسن نيت، يكرنگى و نوع دوستى و دل به دست آوردن، نه دل شكستن.
به قول خواجه عبداللّه انصارى:
«اگر بر روى آب روى، خسى باشى
و اگر به هوا پرى، مگسى باشى
دل به دست آر، تا كسى باشى...»
و خدا اين را مى پسندند و مى پذيرد و پاداش مى دهد، چرا كه دلهاى شكسته، جايگاه توجه به خدا و اميد به درگاه اوست و جوانمردى، تسكين آن قلوب است.
انسان، به هيچ زينتى، زيباتر از مروت و جوانمردى، آراسته نيست. نه فتوت به ادعاست، و نه جوانمردى به سخن!
فتوت تنها با عمل است كه مهر تأييد مى خورد و مقبول خاطرها مى گردد و به حرف نيست!
كرامت، جوانمردى و نان دهى است
مقالات بيهوده، طبل تهى است
در روايات، براى جوانمرد، اوصاف و نشانه هاى زيادى بيان شده، كه به چند نمونه اشاره مى شود:
1 ـ «عفو و گذشت»:
روح هاى بزرگ، ظرفيتِ عفو هم دارند، ولى افراد حقير و فرومايه، به سرعت درصدد انتقام بر مى آيند.
2 ـ «آغاز به نيكى»:
نياز را ديدن و شنيدن و پاسخ مساعد و مثبت دادن، مهم نيست. اخلاق جوانمردى آن است كه حفظ آبروى ديگران كنى و پيش از سؤالشان، در رفع نيازشان بكوشى.
3 ـ «پاسخ بدى با نيكى»:
اين نيز روحيه والا مى خواهد كه در مقابل بدى ديگران، خوبى كنى، اگر ناسزا گفتند، اگر بى اعتنا بودند، تو احترام و ادب كنى، اگر از تو بريدند، تو قطع رابطه و پيوند نكنى.
4 ـ «عفو با قدرت»:
نشان ديگر اهل فتوّت، آن است كه وقتى قدرت دارند و مى توانند انتقام بگيرند، عفو را پيشه مى سازند.
5 ـ «غمخوارى محرومان»:
جوانمرد، به نيازمندان رسيدگى مى كند، و افتادگان را دستگيرى و حمايت مى نمايد و خود را در راحت و رنج و غم و شادى ديگران شريك مى داند. به قول سعدى:
تو كز محنت ديگران بى غمى
نشايد كه نامت نهند آدمى
«پورياى ولى» از پهلوانان نامدار كه از مردانگى او، حكايات بسيارى زبانزد مردم است، چنين سروده است:
گر بر سر نفس خود اميرى، مردى
ور بر دگرى نكته نگيرى، مردى
مردى نبود فتاده را پاى زدن
گردست فتاده اى بگيرى، مردى
فتوّت، همان خوشخويى و بخشندگى و مردم نوازى و رسيدگى به بينواست و اين ها همه، بايد به شكرانه قدرت و توانى باشد كه خداوند، عطا كرده است.
از فرازهاى برجسته دوران جوانى رسول خدا صلي الله عليه و آله قبل از بعثت، شركت او در پيمانى است كه عده اى از جوانمردان قريش، براى دفاع از حقوقِ مظلومان بستند و به، «حلف الفضول» معروف شد. اين گروه، خود را متعهد مى دانستند كه به استغاثه واستمداد بى پناهانى كه به حقشان تجاوز مى شود پاسخ دهند. پيامبرخدا صلي الله عليه و آله از اين پيمان به نيكى ياد مى كرد و هرگز حاضر نبود به هيچ قيمتى آن را بشكند.
نمونه ديگر مروّت و مداراى پيامبر، حتى نسبت به دشمنان سرسخت خويش، اعلان «عفوعمومى» در سال «فتح مكه» بود، كه همراه مسلمانان، فاتحانه وارد مكه شد، همه را بخشيد و با جمله «اِذهَبُوا فَأنتُمُ الطُلَقاء» همه را آزاد كرد و آب عفو بر آتش كينه ها ريخت.
فتوت و راد مردى على عليه السلام در تاريخ، نمونه است و نمونه هايش هم فراوان. در جنگ خندق، وقتى با رقيبى شجاع، همچون «عمروبن عبدودّ» درافتاد و او را به هلاكت رساند، خواهر «عمرو» كنار كشته برادرش آمد و ديد كه زره قيمتى او بر تنش باقى است. پرسيد: قاتل او كيست؟ گفتند: على ابن ابى طالب. گفت: او را هماوردى بزرگوار و جوانمرد كشته است.
و همين «فتوت»هاى على بود كه او را ملقّب و مفتخر به «لافتى الاّ عَلىّ...» ساخت.
سراسر صحنه هاى حماسه آفرين كربلا، نمونه هاى مردانگى بود. چه آن ياران پاكباخته و عاشق، كه مردانه بر خنجر دشمن بوسه زدند و شهادت در ركاب امام را بر زندگى چند روزه ترجيح دادند، چه جوانان هاشمى، چه سردار و سالار شهيدان، حسين بن على عليهماالسلام مظهر غيرت الهى، كه حتى دشمن را به مردانگى دعوت مى كرد و مى فرمود: اگر دين نداريد، لااقل آزاد مرد باشيد و چه علمدار وفا، فرمانده سپاه حسين عليه السلام، حضرت اباالفضل، كه مظهر اعلاى فتوت و راد مردى بود.
به دريا پا نهاد و تشنه لب بيرون شد از دريا
مروت بين، جوانمردى نگر، غيرت تماشا كن
سخن از مروت و فتوت و جوانمردى، دامنه وسيع دارد، به خصوص نمونه هاى تاريخى آن در سيره پيامبر و امامان و اصحاب.
درود بر جوانمردان اهل مروت، و بزرگواران فتوت پيشه.
قال الحكيم فى كتابه الكريم:
وَ إِذا خاطَبَهُمْ الجاهِلُونَ
قـالُوا سَـلامـاً.
فرقان / 63
پروردگار متعال مى فرمايد:
چون نادانان، (جوانمردان) را خطاب كنند،
در جـواب فقط به آنان سـلام مى كنند.
امام مهدى عليه السلام در زيارت ناحيه مقدّسه : لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛
امام مهدى عليه السلام در زيارت ناحيه مقدّسه :هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مى كنم و در مصيبت تو به جاى اشك ، خون مى گريم .
امام مهدى عليه السلام : كان [الإمامُ العَسكَري عليه السلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه ُ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ ؛
امام مهدى عليه السلام :او نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود .
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685