احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله

صفحه اختصاصي حديث و آيات قرآن:
(وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبا * ... وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرا) .
حديث

«و [ياد كن] هنگامى را كه موسى به جوانِ (همراه) خود گفت : دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم، هر چند سال ها سير كنم... و امّا ديوار، از آنِ دو پسر بچه يتيم در آن شهر بود و زيرِ آن گنجى متعلّق به آن دو بود و پدرشان مردى نيكوكار بود. پس پروردگار تو خواست آن دو يتيم به حدّ رشد برسند و گنجينه خود را ـ كه رحمتى از جانب پروردگارت بود ـ بيرون آورند. و اين كارها را من خودسرانه انجام ندادم. اين بود تأويل آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى ورزى».
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : رَحِمَ اللّه ُ أخي موسى استَحيافقالَ ذلكَ، لَو لَبِثَ مَع صاحِبهِ لأبصَرَ أعجَبَ الأعاجِيبِ . حديث

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند برادرم موسى را رحمت كند؛ حيا كرد و آن حرف را زد. اگر با همسفر خود مى ماند بى گمان شگفت ترين عجايب را مى ديد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : داوود، عابدترين انسان ها بود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردم خيال مى كردند داوود دچار بيمارى است و به عيادت او مى رفتند، حال آنكه او را چيزى نبود مگر شدت ترس از خداوند متعال.

صفحه اختصاصي حديث و آيات قرآن:
(وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبا وَرَهَبا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ) .
حديث

«و زكريّا را [ياد كن] هنگامى كه پروردگار خود را خواند : پروردگارا! مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى. پس[دعاى ]او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته (آماده حمل) كرديم زيرا آنان در كارهاى خير شتاب مى نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى خواندند و در برابر ما فروتن بودند».
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : خَرَجَت بَنو إسرائيلَ في طَلَبِ زَكريّا ليَقتُلوهُ ، فخَرَجَ هارِبا في البَرِّيَّةِ ، فانفَرَجَت لَهُ شَجَرَةٌ فدَخَلَ فيها فَبَقِيَت هُدبَةٌ مِن ثَوبهِ، فجاؤوا حتّى قامُوا علَيها فنَشَروهُ بالمِنشارِ . حديث

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنى اسرائيل در جستجوى زكريّابر آمدند تا او را بكشند. زكريا به صحرا گريخت. درختى براى او دهان باز كرد و زكريا داخل آن رفت،امّا ريشه اى از لباس او بيرون ماند.بنى اسرائيل آمدند و روى درخت رفتند و او را ارّه كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : زكريّا نجّار بود.

صفحه اختصاصي حديث و آيات قرآن:
(يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيّا * ... يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ
صَبِيّا * وَحَنَانا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكانَ تَقِيّا * وَبَرّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارا عَصِيّا * وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيّا) .
حديث

«اى زكريّا! ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است، مژده مى دهيم كه قبلاً همنامى براى او قرار نداده ايم... اى يحيى! كتاب [خدا ]را به جدّ و جهد بگير. و از كودكى به او نبوّت داديم. و نيز از جانب خود، مهربانى و پاكى به او داديم و تقوا پيشه بود. و با پدر و مادر خود نيك رفتار بود و زورگويى نافرمان نبود. و درود بر او روزى كه زاده شد و روزى كه مى ميرد و روزى كه زنده برانگيخته مى شود».
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : رَحِمَ اللّه ُ أخي يحيى حِينَ دَعاهُ الصِّبيانُ إلَى اللَّعِبِ وهُو صَغيرٌ فقالَ : ألِلَّعبِ خُلِقتُ ؟ ! فكيفَ بمَن أدرَكَ الحِنْثَ مِن مَقالِهِ ؟ ! حديث

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خدا رحمت كند برادرم يحيى را؛ وقتى او كودك بود و بچه ها او را به بازى دعوت كردند، گفت : مگر براى بازى خلق شده ام؟! چنين كسى وقتى به سن بلوغ رسد، چه خواهد گفت؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنى اسرائيل ششصد پيامبر داشتندكه اولين آنها موسى بود و آخرينشان عيسى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خوراك عيسى تا زمانى كه به آسمان برده شد، باقلا بود؛ عيسى تا زمانى كه به آسمان برده شد غذايى كه با آتش پخته شده باشد، نخورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى امّ ايمن! مگر نمى دانى كه برادرم عيسى شام را براى صبحانه نگه نمى داشت و صبحانه اى را براى شام؟ از برگ درختان تغذيه مى كرد و از آب باران مى آشاميد، پلاس مى پوشيد و هر جا كه شب مى رسيد بيتوته مى كرد و مى گفت : هر روز، روزى خود را مى آورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : من عيسى بن مريم را ديدم، اومردى بود سفيدپوست و ميان باريك چون شمشير.