ريحانه پيامبر، گوشواره عرش الهى، بسان آفتاب ما را به خود خيره كرد تا در ذرّه ذرّه وجود پر بهره اش به قدر توان خويش بينديشيم و او را به ديگران معرفى كنيم. كتاب «حقايق پنهان» (پژوهشى در زندگى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام) همان باور راستين ما نسبت به آن حضرت است كه با فضل و عنايات الهى پژوهشى گسترده را به خود اختصاص داده و توسط انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم چاپ شد كه علاقه مندان بآن حضرت مى توانند آن را تهيه كنند.
اينك با استفاده از فصل سيزدهم آن كتاب به همراه احاديث ديگرى از سبط اكبر رسول خدا صلي الله عليه و آله چهل حديث را تنظيم نموديم تا درسى آموزنده براى طبقه جوان و نوجوان جامعه ما باشد، اميد آن كه خداوند منّان ما را مشمول حديث نبوى ذيل گرداند.
«مَن حَفِظَ مِنْ اُمَّتِى أَرْبَعينَ حَديثا ... حَشَرَهُ اللّه ُ يَوْمَ الْقِيامَةِ
مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّديقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحِينَ ؛
هركس از افراد امّت من چهل حديث وگفتار از سخنان ما را حفظ كند. خداوند روز قيامت او را به همراه انبياء عظام و راستگويان و شهداء و صالحان محشور خواهد نمود.
از دست اندركاران مؤسسه نشر معروف كه بدين مهم دست يازيده اند و براى هريك از ائمه معصومين عليهم السلام چنين اقدامى را كرده اند تشكر مى نمايم.
رجبعلى (احمد) زمانى
2/9/75 ه . ش
زندگينامه امام حسن مجتبى عليه السلام
به قلم: جواد محدثى
پيشواى دوم شيعيان، سبط اكبرپيامبر، حسن بن على عليه السلام، پدرش اميرالمؤمنين و مادرش فاطمه زهرا عليهاالسلامبود. در سال سوّم هجرى در مدينه به دنيا آمد. تولّد او شادى و سرورى عظيم در خانه على و فاطمه پديد آورد. هفت سال از دوران زندگيش همراه با پيامبرخدا صلي الله عليه و آله و درآغوش پُرمهر او و برخوردار ازحمايت وهدايت وتربيت اوسپرى شد. او وبرادرش امام حسين عليه السلام، مورد علاقه شديد حضرت رسول بودند و پيامبر، اين دو عزيز را «سرور جوانان بهشت» مى ناميد.
با رحلت حضرت رسول صلي الله عليه و آله، امام مجتبى به وجود پدر و مادر خويش دلگرم بود. پس از چند ماه، مادرش نيز شهيد شد. از آن پس تحت تربيت پدر بزرگوار خويش قرار گرفت. در دوره سه خليفه، شاهد مظلوميت پدر خويش و اهل بيت بود. وقتى حضرت على عليه السلام به خلافت رسيد، او يكى از بازوهاى پر توان پدر در اداره امور حكومت بود. در سال 36 هجرى، در حالى كه 33 سال داشت، همراه پدرش به بصره رفت و سپس در كوفه اقامت گزيد. در جنگهاى جمل و صفّين در ركاب پدر، با پيمان شكنان و متجاوزان جنگيد.
وقتى حضرت على عليه السلام در سال چهلم هجرى به شهادت رسيد، امام مجتبى عليه السلام به خلافت رسيد و با مردمى كه با وى بيعت كردند، راه پدر را كه نبرد با معاويه و فتنه انگيزان بود در پيش گرفت و سپاهى آراست و آماده نبرد شد، زيرا معاويه كه دشمن اين خاندان بود، پيوسته به بهانه خونخواهى عثمان و در نهايت با دعوىِ خلافت، به قلمرو حكومت حضرت مجتبى عليه السلام لشكر مى كشيد و غارت مى كرد و شبيخون مى زد. حضرت مصمّم بود تا با معاويه بجنگد، ولى تبليغاتِ تفرقه افكنانه معاويه و تطميع برخى از فرماندهان سپاه امام و كشاندن آنان به سوى خود و سست عهدى و خيانت برخى از ياران حضرت، شرايطى را پيش آورد كه امام حسن عليه السلام ادامه نبرد را به صلاح نديد و بى نتيجه يافت و مظلومانه تن به پيشنهاد صلح و ترك جنگ داد و با شرايطى حكومت را به معاويه واگذار كرد و از آن پس به مدينه بازگشت و تا پايان عمر، در اين شهر ماند و دوران تلخ و سختى را گذراند.
معاويه به هيچ يك از تعهّدات خويش در صلحنامه عمل نكرد. بر سختگيرى خويش نسبت به هواداران امام و اهل بيت افزود و در ملأ عام و در خطبه ها، ناسزاگويى به اميرالمؤمنين را رواج داد. امام حسن عليه السلام در اين مدّت خون دل مى خورد و صبر مى كرد و چاره اى هم نداشت.
اين مدّت تلخ، ده سال طول كشيد. ده سالى كه امام حتى در خانه خويش از تعرّضِ دشمن در امان نبود و همسرش جعده دختر اشعث با دشمنان همدستى و همكارى مى كرد و نقش يك جاسوس خانگى را داشت.
امام حسن عليه السلام با آن همه تبليغات مسموم و توطئه هاى دشمن، به خاطر فضايل و كراماتى كه داشت، محبوب دلها بود و هر كس يك بار با او برخورد مى كرد، شيفته اخلاق والا و شخصيت معنوى و علمى او مى شد و عظمت رسول خدا را در سيماى پاك و فروزان او مشاهده مى كرد.
آن حضرت، در خانه خويش، بساط گسترده اى براى پذيرايى از فقيران و غريبان و ميهمانان داشت و سفره جود و سخاوت او باز بود و همين ويژگى، دلهاى زيادى را جذب خاندان پيامبر مى كرد.
صلح امام مجتبى عليه السلام با معاويه و واگذارى خلافت به او، گر چه براى شيعيان و برخى از ياران انقلابى و پرشور حضرت، تلخ و غير قابل تحمّل بود، ليكن امام، با درايت خويش بدين وسيله هم جلوى ريخته شدنِ بى جهت و بى ثمر خونهاى زيادى را گرفت، هم مانع اجراى توطئه هاى خطرناكتر معاويه شد كه مى خواست به نحوى ريشه اسلام را بخشكاند و اهل بيت و فرهنگ نورانى آنان را نابود سازد. زمينه ساز اين عقب نشينى از صحنه مبارزه با باطل هم، كوتاهى و دنيازدگى و خيانت برخى از فرماندهان و سربازان امام بود و شرايط، حتى براى شهادتى خونين و تحوّل آفرين و رسوا ساز هم فراهم نبود. اين بود كه آن حضرت براى مصلحت اسلام و مسلمين جام تلخ صلح را سر كشيد و در اين راه، زخم زبانهايى از نزديكترين يارانش هم شنيد.
امام در مدّت باقى مانده از عمرش، به تبيين مكتب و تربيت شاگردان و نيروهاى فداكار پرداخت و موقعيت والا و ارزشىِ اهل بيت را با نوع رفتارش، در حدّ مطلوب حفظ كرد. هر چند در برخى نقل ها، نسبتهاى نادرست و داشتن همسران فراوان و... به حضرت مى دادند، ولى زندگى سراسر زهد و عبادت و سخاوت حضرت، دور از اين آلايشها و تشكيل حرمسرا بود.
شخصيت اخلاقى والاى امام حسن عليه السلام، از او الگويى براى كمال و معرفت و پارسايى ساخته است. نمونه هاى مهمّى از سيره او را مى توان به عنوان درس زندگى قرار داد. آن حضرت با فقيران و محرومان همدردى مى كرد و در حدّ توان، زندگى آنان را تأمين مى نمود. با حلم و بردبارى شگفت، بدرفتارى هاى ديگران را نسبت به خويش مورد عفو قرار مى داد، ناسزا گويى جاهلان را با نرم ترين بيان و عاطفى ترين برخورد، پاسخ مى داد و با اين شيوه، دشمن را به دوست و بيگانه را به خودى تبديل مى كرد. كرم و سخاوت او در حدّى فراگير و گسترده بود كه به وى لقبِ «كريم اهل بيت» داده بودند و كسى از در خانه او دست خالى و نااميد بر نمى گشت و در همه اين بخشش ها حيثيّت و آبروى سائل و نيازمند را حفظ مى كرد، تا او شرمنده نشود.
پيوسته در عبادت و اطاعت خدا بود و عاشقانه به نماز مى ايستاد و همواره لب هاى مباركش به ذكر خدا گويا بود. با ياد مرگ، به خوف و گريه مى افتاد و در نماز و وضو، حالتى منقلب داشت و هنگام ايستادن به نماز، رنگ از چهره اش مى پريد و خشوع و خضوعى عظيم داشت. بيست و پنج بار با پاى پياده به زيارت خانه خدا و سفرحج مشرّف شد و اين نشانه عشق او به معبود بود. تلاوت قرآنش همراه با تدبّر و سوز و حال بود. اهل صدقه و انفاق بسيار بود. دو بار همه دارايى اش را به نيازمندان بخشيد. با اين همه در زهد و پارسايى و دلبسته نبودن به دنيا و ارزشمند شمردن سراى آخرت، الگو و پيشتاز بود. هيبت و وقار او همه را تحت تأثير قرار مى داد و يادآور مهابت رسول اللّه بود.
با آنكه حكومت را در قرار داد صلح به معاويه واگذاشت، ولى از امر به معروف و نهى از منكر كوتاهى نمى كرد و از خلافكارى هاى معاويه انتقاد داشت. بارها در برخورد با معاويه با او بحث كرد و از زشتى هاى بنى اميّه گفت و جايگاه والاى خاندان پيامبر را ستود.
امام حسن عليه السلام، تداوم نسل پيامبر بود. از فرزندان او كه در كربلا به شهادت رسيدند، مى توان از حضرت قاسم، عبداللّه ، ابوبكر و زيد نام برد. شجره نامه بخشى از سادات به آن حضرت منتهى مى شود وبه سادات حسنى وطباطبايى معروفند .
بارى... امام مجتبى عليه السلام، پس از عمرى حيات پربركت، در سال 50 هجرى در مدينه به شهادت رسيد. هنگام شهادت 47 سال داشت. شهادت او با توطئه معاويه و به دستِ همسرش جُعده انجام گرفت كه امام را مسموم ساخت. بدخواهان اجازه ندادند كه پيكرمطهرش را در كنار قبر جدّش رسول خدا صلي الله عليه و آله دفن كنند، ناچار در قبرستان بقيع مظلومانه به خاك سپرده شد. اين مظلوميت هنوز هم باقى است و قبور ويران وبى سايبان امامانِ مدفون در بقيع، صحنه اى جانگداز و شاهدى برخصومتِ آشتى ناپذير دشمنان اهل بيت، با اين خاندان نور و پاكى است.
1 قـالَ الحَسنُ بنُ عَلِىٍ عليهماالسلام فى قَولِ اللّه ِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ : «بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرِّحيمِ»: فَقالَ: اللّه ُ هُوَ الَّذِي يَتَأَلَّهُ إِلَيْهِ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ كُلُّ مَخْلُوقٍ عِنْدَ اِنْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ كُلِّ مَنْ دُونَهُ وَتُقَطَّعُ الأسْبابَ مِنْ جَميعِ مَنْ سِواهُ تَقُولُ بِسْمِ اللّه ِ أَيْ أَسْتَعينُ عَلى أُمُورِي كُلِّها بِاللّه ِ الَّذِي لا تُحِقُّ الْعِبادَةُ إلاّ لَهُ، المُغيثُ إذا اسْتُغيثَ وَالُمجيبُ إذا دُعِى .
امام مجتبى عليه السلام با تفسير «بسمله» راه فطرت (كه يكى از قوى ترين برهانهاى خداشناسى است) را بيان مى كند، آن حضرت فرمـود:
2 قيلَ لِلحَسَنِ بنِ عَلِىٍ عليهماالسلام : إنَّ أباذَر يَقُولُ: الفَقْرُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الغِنى وَالسُقْمُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الصِحَّةِ. فَقالَ عليه السلام : رَحِمَ اللّه ُ أَباذَرَ، أَمّا أَنَا أَقُولُ: مَنِ اتَّكَلَ عَلى حُسْنِ اِخْتِيارِاللّه ِ لَمْ يَتَمَنَّ أَنَّهُ فِي غَيْرِ الْحالَةِ الَّتِي اخْتارَاللّه ُ لَهُ، وَهَذا حَدُّ الوُقُوفِ عَلى الرِّضا بِما تَصَرَّفَ بِهِ الْقَضاءُ.
به امام مجتبى عليه السلام گفته شد، كه اباذر ـ ره ـ مى گفت: «فقر و تنگدستى را از بى نيازى، و بيمارى را از تندرستى و سلامتى بيشتر دوست دارم». حضرت فرمود:
3 قـالَ الحَسنُ بنُ عَلِىٍ عليهماالسلام في وَصفِ القُرآنِ المَجيد: إنَّ هَذَا القُرآنَ فِيهِ مَصابِيحُ النُّورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْيَجُلْ جالٌ بَصَرَهُ وَ يَفْتَحُ لِلْضِّياءِ نَظَرَهُ، فَإِنَّ التَّفْكِيرَ حَياةُ القَلْبِ البَصيرِ، كَما يَمْشِى المُسْتَنِيرُ فِى الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.
امام حسن مجتبى عليه السلام در توصيف و شرح حال قرآن مجيد فرمود:
4 قـالَ الحَسنُ بنُ عَلِىٍ عليهماالسلام : «ما بَقِىَ فِى الدُّنْيا بَقِيَّةٌ غَيْرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخـِذُوهُ إماما يَدُلُّكُمْ عـَلى هُداكُمْ، وَإنَّ أَحَقَ النّاسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ يَحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ وَإنْ كانَ يَقْرَأُهُ.»
امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:
5 قـالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «إنَّ هذا القُرآنَ يَجِئُ يَوْمَ القِيمَةِ قائِدا وسائِقا يَقُـودُ قَوْما إلَى الجـَنـَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ويَسُـوقُ قَوْما إلَى النـّارِ ضَيَّعُوا حُدُودَهُ وأَحْكامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ.»
امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:
6 قـالَ الحَسنُ بنُ عَلِىٍ عليهماالسلام : «أَيُّهَا النّاسُ اِعْقِلُوا عَنْ رَبِّكُمْ، إنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحا وآلَ إبراهيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى العالَمينَ، ذُرِّيَةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَاللّه ُ سَميعٌ عَليمٌ، فَنَحْنُ الذُرِّيَةُ مِنْ آدَمَ وَالأُسْرَةُ مِنْ نُوحٍ، وَالصَّفْوَةُ مِنْ إبراهيمَ، وَالسُّلالَةُ مِنْ إسماعيلَ وَآلُ مُحَمَّدٍ نحْنُ، فيكُمْ كَالسَماءِ المَرْفُوعَةِ وَالأرْضِ المَدْحُوَّةِ وَالشَّمْسِ الضاحِيَةِ وَكَالشَّجَرَةِ الزَّيْتُونَةِ، لا شَرْقِيَّةٌ وَلا غَربيَّةٌ الَّتى زَيْتُها النَبِيٌّ صلي الله عليه و آله وَعَلِىٌّ فَرْعُها، وَنَحْنُ وَاللّه ِ ثَمَرَةُ تِلْكَ الشَّـجَرَةِ، فَمَنْ تَعـَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصـانِها نَجَى وَمَنْ تَخَلـَّفَ عَنْها فَإلَى النّارِ هَوى.»
امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:
7 قـالَ الحَسنُ عليه السلام : مَكارِمُ الأَخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ اليَأْسِ و إِعْطاءُ السائِلِ و حُسنُ الْخُلقِ وَ الْمُكافاةُ بِالصَنائِعِ وَ صِلَةُ الرَحِمِ وَالتَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ وَ مَعْـرِفَةُ الْحَـقِّ لِلصّاحِبِ، وَ قِرَى الضَّيْفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَياءُ.
امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:
8 قـالَ الحَسنُ بنُ عَلِىٍ عليهماالسلام: «أَمّا بَعْدُ فَإنَّ عَلِيّا بابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنا وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ كانَ كافِرا، أَقُولُ قَوْلِي هَذا، وَأَسْتَغْـفِرُ اللّه َ لِي وَلَـكُمْ.»
امام مجتبى عليه السلام در حضور پدر گرامى اش خطبه اى خواند كه در بخشى از آن فرمود:
9 قـالَ الحَسنُ بنُ عَلِىٍ عليهماالسلام: «وَاللّه ِ لا يُحِبُّنا عَبْدٌ أَبَدا وَلَوْ كانَ أَسيرا فِى الدَّيْلَمِ إلاّ نَفـَعَهُ حُبـُّنا وَإنَّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنِيآدَمَ كَما يُساقِطُ الريحُ الوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.»
امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:
10 قـالَ الحَسنُ عليه السلام : النّاسُ فِي دارِ سَهْوٍ وَ غَفْلَةٍ يَعْمَلُونَ وَلا يَعْلَمُونَ فَاِذا صارُوا إلى الآخِرَةِ صارُوا اِلى دارِ يَقينٍ يَعْلَمُونَ وَ لا يَعْمَلُونَ.
امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:
11 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «إنَّما هذَا الأمْرُ لِي وَالخِلافَةُ لِي وَلِأهْلِ بَيْتِي، وَإنَّها لَُمحَرَّمَةٌ عَلَيْكَ وَعَلى أَهْلِ بَيْتِكَ سِمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله . وَاللّه ِ لَوْ وَجَدْتُ صابِرينَ عارِفينَ بِحَقّى غَيْرَمُنْكِرينَ ما سَلَّمْتُ لَكَ وَلا أَعْطَيْتُكَ ما تُريدُ.»
امام مجتبى عليه السلام در پاسخ به نامه اى كه معاويه براى آن حضرت فرستاده بود، چنين جواب دادند:
12 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «وَاللّه ِ لَقَدْ عَهِدَ إلَيْنا رَسُولُ اللّه ِ يَمْلِكُهُ إثناعَشَرَ إماما مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَفاطِمَةَ، ما مِنّا إلاّ مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ.»
جناده گويد: در روزهاى واپسين عمر امام مجتبى عليه السلامخدمت آن حضـرت رسيدم، آن حضـرت به من نگاهى كرد و فـرمــود:
13 قالَ لَهُ رَجُلٌ: «يابنَ رَسُولِ اللّه ِ إنّى مِن شيعَتِكُم» فَقالَ الحَسَن عليه السلام : «يا عَبْدَ اللّه ِ إنْ كُنْتَ لَنا فِى أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطيعا فَقَـدْ صَـدَقْـتَ، وَإنْ كُنْـتَ بِخِـلافِ ذلِكَ فَلا تَزِدْ فِي ذُنُوبِكَ بِدَعْواكَ مَرْتَبَةً شَـريفَةً لَسْتَ مِنْ أَهـْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِيعَتِـكُمْ ولكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِيكُمْ وَمُحِبِّيكُمْ وَمُعادِي أَعْدائِكُمْ وَأَنتَ فِى خَيْرٍ وَإلى خَيْرٍ.»
مردى رو به امام حسن عليه السلام كرد و سپس گفت: «اى پسر رسول خدا من شيعه شما هستم.» امام عليه السلام فرمود:
14 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «قال عليه السلام : إيّاكَ أَنْ تَمْدَحَنى فَأَنا أَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْكَ أَوْ تُـكَذِّبَنى فَإنَّـهُ لا رَأْىَ لِمَـكْذُوبٍ أَوْ تَغْتابَ عِنْدِى أَحَدا، فَقالَ لَهُ الرَجُلُ: إئذِنْ لِي فِى الإنْصِرافِ. فَقالَ عليه السلام : نَعَمْ إذا شِئْتَ.»
مردى از امام حسن عليه السلام خواست كه دوست و همنشين وى باشد، امام عليه السلام سه شرط را برايش مطرح نمود:
15 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : فقال عليه السلام: هِيَ أَنْ تَرْعى حُقُوقَ اللّه ِ، حُقُوقَ الأحْياءِ، وَحُقُوقَ الأمواتِ. فَأمّا حُقُوقُ اللّه ِ فَأداءُ ما طُلِبَ وَاجْتِنابُ عَمّا نُهِىَ. وَأمّا حُقُوقُ الأحْياءِ: فَهِىَ أَنْ تَقُومَ بِواجِبِكَ نَحْوَ إخْوانِكَ، وَلا تَتَأخَّرَ عَنْ خِدْمَةِ أُمَّتِكَ وَأَنْ تُخَلِّصَ لِوَلِىِّ الأمْرِ ما أَخْلَصَ لِأُمَّتِهِ وأنْ تَرْفَعَ عَقِيرَتَكَ فِى وَجْهِهِ إذا ما حادَ عَنِ الطَّريقِ السَويّ. وأمّا حُقُوقُ الأمواتِ: فَهِىَ أنْ تُذْكَرَ خَيْراتِهِمْ وَتَتَغاضى عَنْ مَساوِئِهِمْ فَإنَّ لَهُمْ رَبّا يُحاسِبُهُمْ.
مردى از امام مجتبى عليه السلام پرسيد: سياست چيست؟فـرمـود:
16 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «لَوْ جَعـَلْتُ الدُنْيا كُلَّها لُقْمـَةً واحِدَةً لَقَمْتُها مَنْ يَعْبُدُ اللّه َ خالِصا لَرَأَيْتُ أَنّى مُقـَصِّرٌ فِى حَقِّهِ، وَلَوْ مَنَعْتُ الكافِرَ مِنْها حَتّى يَمُوتَ جُوعا وَعَطَشا ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الماءِ لَرَأَيْتُ أَنّى قَدْ أَسْرَفْتُ.»
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
17 قالَ عليه السلام لِبَعضِ وُلدِهِ: يا بُنَيَّ لا تُؤاخِ أَحَدا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَمَصادِرَهُ فَإذا اسْتَنْبَطْتَ الخُبْرَةَ وَرَضِيتَ العِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إقالَةِ العَثْرَةِ وَالمُواساةِ فِى العُسْرَةِ.»
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
18 قـالَ عليه السلام : «أَعْرَفُ الناسِ بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَأَشَدُّهُمْ قَضاءا لَها أَعْظَمُهُمْ عِنْدَاللّه ِ شَأْنا وَمَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِءخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَاللّه ِ مِنَ الصِّدِيقينَ وَ مِنْ شيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبىطالِبٍ عليه السلام »
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
19 قـالَ المُجتَبى عليه السلام : اَلْمَعْرُوفُ مالَمْ يَتَقَدَّمَّهُ مَطَلٌ وَلا يَتْبَعُهُ مَنٌّ وَ الإعـْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أكْبَرِ السُؤدَدْ.
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
20 قـالَ الحَسنُ عليه السلام : إِنَّ اللّه َ تَعالَى يُباهي مَلائِكَتَهُ بِعِبادِةِ يَوْمِ عَرَفَةِ فَيَقُولُ: عِباِدي جاؤُنِي شُعْثا يَتَعَرَّضُونَ لِرَحْمَتِي فَأُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرَتُ لُِمحْسِنِهِمْ وَ شَفَّعْتُ مُحْسِنَهُمْ فِيمُسِيئِهِمْ وَإِذا كانَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمِثْلُ ذلِكَ.
امام حسن عليه السلام فرمود:
21 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «إتَّقُوااللّه َ عِبادَاللّه ِ وَجِدُّوا فِى الطَّلَبِ وَتِجاهَ الهَرَبِ وَ بادِرُوا العَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَهادِمِ اللَّذّاتِ، فَإنَّ الدُنْيا لا يَدُومُ نَعيمُها وَلا تُؤْمَنُ فَجِيعُها وَلا تُتَوَقّى مَساوِيها، غُرُورٌ حائِلٌ و سِنادٌ مائِلٌ.»
بخشى از سخنان امام عليه السلام درباره پرهيزكارى:
22 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : قال عليه السلام : «إنَّ اللّه َ جَميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبّى وَقَرَأَ الآية: يا بَنى آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ.»
امام حسن مجتبى عليه السلام هرگاه مى خواست نماز بپا دارد، بهترين لباسهاى خويش را مى پوشيد، بعضى از آن حضرت سبب آن را پرسيدند.
23 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «رَبِّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ وَعافِني فيمَنْ عافَيْتَ وَتَوَلَّنى فيمَنْ تَوَلَّـيْتَ وَبـارِكْ لى فيما أَعْـطَيْتَ وَقِني شَرَّ ما قَضَيْتَ إِنَّكَ تَقْضي وَلا يُقْضى عَلَيْكَ إِنَّهُ لا يـُذِلُّ مَنْ والَيْتَ تَبارَكَ رَبَّنا وَتَعـالَيْتَ.»
ابى الجوزاء مى گويد: خدمت امام مجتبى عليه السلام بودم كه در دعا، دست چنين مى فرمود:
24 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «اِلهى ضَيْفُكَ بِبابِكَ يا مُحْسِنُ قَدْ أَتاكَ المُسِى ء، فَتَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما عِنْدي بَجَميلِ ما عِنْدَكَ ياكَريمُ.»
امام مجتبى عليه السلام به هنگام ورود به مسجد، سر را به طرف آسمان بلند مى كرد و مى فرمود:
25 قـالَ المُجتَبى عليه السلام : «مَنْ أَدامَ الاِخْتِلافَ إلَى المَسْجِدِ أَصابَ إحدى ثَمانِ: آيَةً مُحْكَمةً، وَأَخا مُسْتَفادا وَعِلْما مُسْتَطْرِفا، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَكَلِمَةً تَدُلُّ عَلَى الهُدى، أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدى وَتَركَ الذُّنُوبِ حُبّا أَوْ خَشْيَةً.»
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
26 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «إنّما أَبْكِي لِخَصْلَتَيْنِ: لِهَوْلِ المُطْلَعِ، و فَراقِ الأحِبَّةِ.»
گاهى امام عليه السلام را محزون و اندوهگين مى ديدند، بطورى كه اشكهاى چشم امام عليه السلام بر روى صورتش جارى بود، از آن حضرت مى پرسيدند: چرا شما محزونيد و گريه مى كنيد؟! و حال آن كه شما وارث پيامبر و وصى او هستيد، فرمود:
27 مـَـرَّ عليه السلام فِى يَوْمِ فِطْرٍ بِقـَوْمٍ يَلْعَبُونَ وَيَضْحَكُونَ، فَوَقَفَ عَلى رُؤُوسِهِمْ فَقالَ: «إِنَّ اللّه َ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا، فَالْعَجَبَ كُلَّ العَجَبِ مِنْ ضاحِكٍ لاعِبٍ فِي اليَوْمِ الَّذي يُثابُ فيهِ الُمحْسِنُونَ وَيَخْسَرُ فيهِ المُبْطِلُونَ، وَأيْمُ اللّه ِ لَوْ كُشِفَ الغِطاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ الُمحْسِنَ مَشْغُولٌ بِإحْسانِهِ وَالمُسى ءَ مَشْغُولٌ بِإساءَتِهِ،» ثـُمَّ مـَضى.
«روز عيد فطرى بود، امام مجتبى عليه السلام به جمعى كه مشغول به بازى و خنده بودند برخورد، بالاى سر آنان ايستاد و فرمود:
28 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «اِفْعَلْ خَمْسَةَ أَشْياءٍ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، لا تَأْكُلْ رِزْقَ اللّه ِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَاطْلُبْ مَوْضِعا لا يَراكَ اللّه ُ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَاْخْرُجْ مِنْ وِلايَةِ اللّه ِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَإذا جاءَ مَلَكُ المَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَإذا أَدْخَلَكَ مالِكُ النّارِ فَلا تَدْخُلْ فِى النّارِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ.»
مردى خدمت امام مجتبى عليه السلام رسيد، عرض كرد: من بنده اى گنهكارم و برانجام معصيت عادت نموده ام نمى توانم گناه نكنم. اى فرزند پيامبر خدا، مرا پند و اندرز ده و موعظه كن. حضرت فرمود:
29 قـالَ المُجتَبى عليه السلام : هَلاكُ النّاسِ فى ثَلاثٍ: اَلْكِبْرُ وَالحِرْصُ وَالْحَسَدُ، فَالكِبْرُ هَلاكُ الدّينِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْليسُ وَ الحِرْصُ عَدُوُّ النَفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الجَنَّةِ وَ الحَسَدُ رائِدُ السُوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ.»
در مورد آثار شوم بعضى از رذائل اخلاقى، امام مجتبى عليه السلامفرمودند:
30 قـالَ الامامُ الحَسنُ عليه السلام : «البُخْلُ جامِعٌ لِلْمَساوى وَالعُيُوبِ وَ قاطِعٌ لِلْمَوَدّاتِ مِنَ القُلُوبِ.»...فَقالَ عليه السلام : «هُوَ أَنْ يَرَى الرَجُلُ ما أَنْفَقَهُ تَلَفا وَأَمْسَكَهُ شَرَفا.»
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
31 قـالَ الامامُ الحَسنُ عليه السلام : «فِى المائِدَةِ اثْنَتَى عَشَرَ خِصْلَةً يَجِبُ عَلى كُلِ مُسْلِمٍ أَنْ يَعْرِفَها، أَرْبَعٌ فيها فَرْضٌ، وَأَرْبَعٌ سُنَّةٌ، وَأَرْبَعٌ تَأْديبٌ: الفَرْضُ: المَعْرِفَةُ، الرِّضا، التَّسْمِيَةُ، الشُّكْرُ. اَلسُّنَّةُ: الوُضُوءُ قَبْلَ الطَعامِ، الجُلُوسُ عَلى_'feالجانِبِ الأيْسَرِ، الاكْلُ بِثَلاثَةِ أَصابِعَ، وَلَعْقِ الأصابِعِ. التَأْدِيبُ: الاكْلُ مِمّا يَليكَ، تَصْغِيرُ اللُّقْمَةِ، تَجْويدُ المَضْغِ، قِلَّةُ النَظَرِ فى وُجُوهِ الناسِ.»
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
32 قـالَ الحَسنُ عليه السلام : «غَسْلُ اليَـدَيْنِ قَبْـلَ الطَعامِ يُنْفى الفَقْرَ وَبَعْدَهُ يُنْفى الهَمَّ.»
ـ اثنى عشرية، ص55، و نيز حديث فوق از امام صادق ـ ع ـ نقل شده. ركـ : فروع كافى، ج6، ص290.
33 قـالَ لَهُ رَجُـلٌ: يابنَ رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله ما لَنا نَـكرَهُ المَوتَ وَ لا نُحِبُّه؟ فَقالَ عليه السلام : «إنَّكُمْ أَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَعَمَّرْتُمْ دُنْياكُمْ، فَأَنْتُمْ تَكْرِهُونَ النُّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرانِ إلى الخَرابِ.»
مردى از امام مجتبى عليه السلام پرسيد: چرا سفر مرگ براى ما ناخوش آيند است و از او استقبال نمى كنيم؟! حضرت فرمود:
34 قيلَ لَهُ: لأىِّ شَى ءٍ لا نَراكَ تَرُدُّ سائِلاً وَإنْ كُنْتَ عَلى ناقَةٍ؟ فَقـال عليه السلام : «إنّى لِلّهِ سـائِلٌ، وَفيهِ راغِبٌ، وَأَنـا أَسْتَحْـيى أنْ أَكُونَ سائِلاً وَأَرُدَّ سائِلاً، وَإِنَ اللّه َ عَوَّدَنى عادَةً أَنْ يـُفيضَ نِعَمَهُ عَلَيَّ وَعـَوَّدْتُهُ أَنْ أَفيضَ نِعَمَهُ عَلَى النّاسِ فَأَخْشى إنْ قَطَعْتُ العادَةَ أَنْ يَمْنَعَنى العادَةَ.»
گروهى در محضر امام مجتبى عليه السلام بودند، از حضرت سؤال كردند:
«چگونه است كه شما هرگز سائل و نيازمندى را نااميد برنمى گردانيد، گرچه سوار بر اشتر، در حالت رفتن باشيد؟
35 قالَ أنَسُ بنُ مالِك: حَيَّت جارِيَةٌ لِلحَسَن عليه السلام بِطاقَةِ رَيحانٍ، فَقالَ عليه السلام لَها: «أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللّه ِ!» فَقيلَ لَهُ فى ذلِكَ: فقال عليه السلام: «هكَذا أَدَّبَنا اللّه ُ ـ تعالى ـ قالَ: (إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها) وَكانَ أَحْسَنُ مِنْها اِعْتـاقـُها.
انس بن مالك مى گويد: يكى از كنيزان امام مجتبى عليه السلامدسته گلى را بـه آن حضـرت هـديه كرد. حضـرت در پاسـخ بـه او فرمود:
36 قـالَ الحَسنُ بنُ عَلِىٍ عليهماالسلام : «عَـجِبْتُ لِمَنْ يَتَفَكَّـرُ فى مَـأْكُولِهِ كَيْـفَ لا يَتَفَـكَّـرُ فى مَعْـقُـولِهِ، فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ، وَيُودِعُ صَدْرَهُ ما يُرْدِيهِ.»
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
37 قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «أَخْرَبْتَ دارَكَ وَعَمَّرْتَ دارَ غَيْرِكَ أَحَبَّكَ مَنْ فِى الأرْضِ وَمَقَّتَكَ مَنْ فِى السَّماءِ.»
مردى خدمت امام مجتبى عليه السلام رسيد و گفت: آقا! خانه اى تازه ساخته ام دوست دارم در آن منزل جهت تيمن و تبرك داخل شويد و دعا كنيد، امام عليه السلام به منزل آن شخص داخل شد و نگاهى به اطراف كرد و فرمود:
38 قـالَ المُجتَبى عليه السلام : «حُسْنُ السُؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ وَمُداراةُ الناسِ نِصْفُ العَقْلِ وَالْقَصْدُ فِى المَعيشَةِ نِصْفُ المَؤُونَةِ.»
امام مجتبى عليه السلام فرمود:
39 قـالَ المُجتَبى عليه السلام : «اَئِمَةُ بَعْدَ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله اِثْنا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ أَخيالحُسَين، وَمِنهُم مَهْدِيُّ هذِهِ الاُمَّةِ.»
اصبغ بن نباته مى گويد امام مجتبى عليه السلام فرمود: