«فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : هر كه به او [كارى از] دنيا و [كارى از] آخرت عرضه شود و او دنيا را بر آخرت برگزيند ، روز قيامت ، خداوند را در حالى ديدار مى كند كه او را حتّى يك حسنه هم نيست كه با آن ، خود را از آتش نگه بدارد؛ و هر كس آخرت را بر دنيا مقدّم بدارد و [كار] دنيا را وا گذارد ، خداوند از او خشنود مى گردد و كارهاى بدش را مى آمرزد.
عنه صلي الله عليه و آله : مَن عَرَضَت لَهُ الدُّنيا وَالآخِرَةُ فَأَخَذَ الآخِرَةَ وتَرَكَ الدُّنيا فَلَهُ الجَنَّةُ ، وإن أخَذَ الدُّنيا وتَرَكَ الآخِرَةَ فَلَهُ النّارُ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : هر كس دنيا و آخرت برايش پيش بيايد و او آخرت را بگيرد و دنيا را وا گذارد ، بهشت براى او خواهد بود و اگر دنيا را بگيرد و آخرت را وا گذارد، براى او آتش خواهد بود .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : هر كه بى فكر و تأمّل ، خود را در دنيا بيفكند، خويش را در آتش افكنده است.
أعلام الدين عن أبي سعيد الخُدري : سَمِعتُ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله يَقولُ لِرَجُلٍ يَعِظُهُ : . . . لَيَجيئَنَّ أقوامٌ يَومَ القِيامَةِ لَهُم حَسَناتٌ كَأَمثالِ الجِبالِ ، فَيُؤمَرُ بِهِم إلَى النّارِ .
فَقيلَ : يا نَبِيَّ اللّه ِ ، أمُصَلّونَ كانوا؟
قالَ : نَعَم ، كانوا يُصَلّونَ ويَصومونَ ، ويَأخُذونَ وَهنا مِنَ اللَّيلِ ، لكِنَّهُم كانوا إذا لاحَ لَهُم شَيءٌ مِن أمرِ الدُّنيا وَثَبوا عَلَيهِ .
أعلام الدين ـ به نقل از ابو سعيد خُدرى ـ : شنيدم كه پيامبر خدا به مردى اندرز مى دهد و مى فرمايد : «... روز قيامت ، مردمانى مى آيند كه به اندازه كوه ها كار نيك دارند؛ امّا امر مى شود كه آنان را به آتش ببرند».
گفته شد: اى پيامبر خدا! آيا نمازگزار هم بوده اند؟
فرمود: «آرى؛ نماز مى خوانده اند، روزه مى گرفته اند، و پاسى از شب را هم به عبادت مى گذرانده اند؛ ليكن آدم هايى بوده اند كه هر گاه چشمشان به چيزى از دنيا مى افتاد ، به طرف آن مى شتافتند».
الإمام الصادق عليه السلام : مَرَّ عيسَى بنُ مَريَمَ عليه السلام عَلى قَريَةٍ قَد ماتَ أهلُها وطَيرُها ودَوابُّها ، فَقالَ : أما إنَّهُم لَم يَموتوا إلاّ بِسَخطَةٍ ، ولَو ماتوا مُتَفَرِّقينَ لَتَدافَنوا . فَقالَ الحَوارِيّون : يا روح اللّه وكَلِمَتَهُ ، ادعُ اللّه َ أن يُحيِيَهُم لَنا فَيُخبِرونا ما كانَت أعمالُهُم فَنَجتَنِبَها .
فَدَعا عيسى عليه السلام رَبَّهُ فَنودِيَ مِنَ الجَوِّ : أن نادِهم ، فَقامَ عيسى عليه السلام بِاللَّيلِ عَلى شَرَفٍ مِنَ الأَرضِ ، فَقالَ : يا أهلَ هذِهِ القَريَةِ ! فَأَجابَهُ مِنهُم مُجيبٌ : لَبَّيكَ يا روحَ اللّه ِ وكَلِمَتَهُ .
فَقالَ : وَيحَكُم ما كانَت أعمالُكُم؟
قالَ : عِبادَةُ الطّاغوتِ وحُبُّ الدُّنيا ، مَعَ خَوفٍ قَليلٍ ، وأمَلٍ بَعيدٍ ، وغَفلَةٍ في لَهوٍ ولَعِبٍ .
فَقالَ : كَيفَ كانَ حُبُّكُم لِلدُّنيا؟
قالَ : كَحُبِّ الصَّبِيِّ لاُِمِّهِ ؛ إذا أقبَلَت عَلَينا فَرِحنا وسُرِرنا ، وإذا أدبَرَت عَنّا بَكَينا وحَزَنّا .
قالَ : كَيفَ كانَت عِبادَتُكُم لِلطّاغوتِ؟
قالَ : الطّاعَةُ لاِءَهلِ المَعاصي .
قالَ : كَيفَ كانَ عاقِبَةُ أمرِكُم؟
قالَ : بِتنا لَيلَةً في عافِيَةٍ ، وأصبَحنا فِي الهاوِيَةِ .
فَقالَ : ومَا الهاوِيَةُ؟
فَقالَ : سِجّينٌ .
قالَ : وما سِجّينٌ؟
قالَ : جِبالٌ مِن جَمرٍ توقَدُ عَلَينا إلى يَومِ القِيامَةِ .
قالَ : فَما قُلتُم وما قيلَ لَكُم؟
قالَ : قُلنا : رُدَّنا إلَى الدُّنيا فَنَزهَدَ فيها ، قيلَ لَنا : كَذَبتُم .
قالَ : وَيحَكَ ، كَيفَ لَم يُكَلِّمني غَيرُكَ مِن بَينِهِم؟!
قالَ : يا روحَ اللّه ، إنَّهُم مُلجَمونَ بِلِجامٍ مِن نارٍ بِأَيدي مَلائِكَةٍ غِلاظٍ شِدادٍ ، وإنّي كُنتُ فيهِم ولَم أكُن مِنهُم ، فَلَمّا نَزَلَ العَذابُ عَمَّني مَعَهُم ، فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعرَةٍ عَلى شَفيرِ جَهَنَّمَ ، لا أدري اُكَبكَبُ فيها أم أنجو مِنها .
فَالتَفَتَ عيسى عليه السلام إلَى الحَوارِيّين ، فَقالَ : يا أولِياءَ اللّه ِ ، أكلُ الخُبزِ اليابِسِ بِالمِلحِ الجَريشِ وَالنّومُ عَلَى المَزابِلِ ، خَيرٌ كَثيرٌ مَعَ عافِيَةِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .
امام صادق عليه السلام : عيسى بن مريم عليه السلام بر آبادى اى گذشت كه مردمان و مرغان و چارپايان آن ، همگى مرده بودند. فرمود: «قطعاً اينها بر اثر خشم [الهى [مرده اند، كه اگر جدا جدا مرده بودند ، حتما يكديگر را دفن مى كردند».
حواريان گفتند: اى روح و كلمه خدا! دعا كن كه خداوند ، آنها را برايمان زنده گرداند تا به ما بگويند كه چه اعمالى داشته اند ، تا ما از آنها دورى گزينيم.
عيسى عليه السلام به درگاه پروردگارش دعا كرد. از آسمان ندا آمد كه: آنان را صدا بزن.
عيسى عليه السلام شب هنگام ، بر تپّه اى از زمين ايستاد و گفت: «اى اهالى اين آبادى!» .
از ميان آنان ، يكى پاسخش را داد كه: بله، اى روح خدا و كلمه او!
عيسى گفت: «واى بر شما! اعمالتان چه بود [كه به اين روز افتاديد]؟» .
گفت: پرستش طاغوت و دنيادوستى، و ترس اندك [از خدا]، و آرزوى دراز، و غفلت و فرو رفتن در لهو و لعب.
عيسى گفت: «دنيادوستى تان چگونه بود؟» .
جواب داد: همانند علاقه مندى كودك به مادرش. هر گاه دنيا به ما رو مى آورد ، خوش حال و شاد مى شديم و هر گاه از ما روى بر مى گرداند، گريه مى كرديم و اندوهناك مى شديم.
عيسى گفت: «طاغوت پرستى شما چگونه بود؟» .
گفت: از گناهكاران اطاعت مى كرديم.
عيسى گفت: «فرجام كارتان چگونه بود؟» .
گفت : شب به سلامت خفتيم و صبح در هاويه بوديم.
عيسى گفت: «هاويه چيست؟» .
گفت: سجّين .
عيسى گفت: «سجّين چيست؟» .
گفت: كوه هايى از اخگر كه تا روز قيامت بر ما فروزان اند.
عيسى گفت: «شما چه گفتيد و چه پاسخ شنيديد؟» .
گفت: ما گفتيم: ما را به دنيا باز گردان تا در آن ، زهد ورزيم. و به ما گفته شد: دروغ مى گوييد.
عيسى گفت: «واى بر تو! چرا از ميان آنان ، فقط تو با من سخن گفتى؟» .
گفت: اى روح خدا! بر آنان لگامى از آتش زده شده كه در دست فرشتگانى خشن و سختگير است . من در ميان آنان بودم ؛ امّا از آنان نبودم و چون عذاب فرود آمد، مرا هم در بر گرفت، و من به مويى بر كناره دوزخ آويخته ام و نمى دانم كه در آن خواهم افتاد ، يا نجات خواهم يافت.
عيسى عليه السلام به حواريان رو كرد و گفت: «اى اولياى خدا! خوردن نان خشك با نمكِ نيم كوفته و خفتن در خرابه ها به همراه عافيت دنيا و آخرت، بسيار بهتر است».
مصباح الشريعة ـ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ـ : الطَّمَعُ وَالرَّغبَةُ فِي الدُّنيا أصلانِ لِكُلِّ شَرٍّ ، وصاحِبُهُما لا يَنجو مِنَ النّارِ إلاّ أن يَتوبَ عَن ذلِكَ .
مصباح الشريعة ـ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است ـ : طمع و دنياخواهى ، ريشه هر بدى هستند، و دارنده آنها از آتش نمى رهد ، مگر آن كه از اين دو خصلت ، توبه كند.