الإمام عليّ عليه السلام : مَن عَظُمَتِ الدُّنيا في عَينِهِ ، وكَبُرَ مَوقِعُها في قَلبِهِ ، آثَرَها عَلَى اللّه ِ تَعالى ؛ فَانقَطَعَ إلَيها وصارَ عَبدا لَها .
امام على عليه السلام : كسى كه دنيا در نظرش بزرگ آيد، و در دلش جايگاهى بشكوه يابد، آن را بر خداوند متعال مقدّم مى دارد، پس يكسره به دنيا روى مى آورد و بنده آن مى شود.
عنه عليه السلام : مَن عَشِقَ شَيئا أعشى بَصَرَهُ ، وأمرَضَ قَلبَهُ ، فَهُوَ يَنظُرُ بِعَينٍ غَيرِ صَحيحَةٍ ، ويَسمَعُ بِاُذُنٍ غَيرِ سَميعَةٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، وأماتَتِ الدُّنيا قَلبَهُ ، ووَلِهَت عَلَيها نَفسُهُ ، فَهُوَ عَبدٌ لَها ولِمَن في يَدَيهِ شَيءٌ مِنها ، حَيثُما زالَت زالَ إلَيها ، وحَيثُما أقبَلَت أقبَلَ عَلَيها ، لا يَنزَجِرُ مِنَ اللّه ِ بِزاجِرٍ، ولا يَتَّعِظُ مِنهُ بِواعِظٍ ، وهُوَ يَرَى المَأخوذينَ عَلَى الغِرَّةِ ـ حَيثُ لا إقالَةَ ولا رَجعَةَ ـ كَيفَ نَزَلَ بِهِم ما كانوا يَجهَلونَ ، وجاءَهُم مِن فِراقِ الدُّنيا ما كانوا يَأمَنونَ ، وقَدِموا مِنَ الآخِرَةِ عَلى ما كانوا يوعَدون ، فَغَيرُ مَوصوفٍ ما نَزَلَ بِهِم .
امام على عليه السلام : كسى كه عاشق چيزى شود، آن چيزْ ديده [دلِ] او را كم سو مى گرداند، و دلش را بيمار مى كند. در نتيجه، چنين كسى با چشمى ناسالم مى نگرد، و با گوشى ناشنوا مى شنود. خواست هاى دنيوى ، خِرَد او را از هم دريده، و دنيا دلش را ميرانده، و جانش شيفته آن گرديده است . از اين رو ، بنده دنيا و بنده كسى است كه چيزى از دنيا دارد. به هر كجا كه دنيا برود ، او نيز بدان جا مى رود، و به هر سو كه دنيا رو كند ، او نيز بدانْ رو مى كند. با هيچ نهى اى از جانب خدا ، باز نمى ايستد، و از هيچ پندى از او ، اندرز نمى گيرد، در حالى كه مى بيند مرگ ، چه سان ناگهان گريبان ديگران را مى گيرد و مجال پوزشخواهى و بازگشتى نمى دهد ، و آنچه نمى دانستند ، بر آنان فرود مى آيد، و از دنيا كه خود را در آن ايمن مى پنداشتند ، جدا مى شوند، و به آنچه در آخرت وعده داده مى شدند ، مى رسند. آنچه بر سر آنان مى آيد ، به راستى در وصف نمى گنجد.
امام على عليه السلام : هر كه درهم و دينار را دوست بدارد ، بنده دنياست.
امام صادق عليه السلام : دنياپرستان ، بنده خوراك و پوشاك اند.
عيسى عليه السلام : دنيا را خداوندگار خويش مگيريد كه شما را به بندگى مى گيرد.