الف ـ سراى آزمايش

صفحه اختصاصي حديث و آيات «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الاْءَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» . [ الكهف : ۷ . ]

«ما آنچه را بر روى زمين است ، زيور آن قرار داديم تا ايشان را بيازماييم كه كدامينشان نيك كردارترند».
«الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيَوةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» . [ الملك : ۲ . ]
«آن خدايى كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامينتان بهتر عمل مى كنيد».
«وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَ الاْءَرْضَ فِى سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» . [ هود : ۷ . ]
«و او كسى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز بيافريد، و عرش او بر آب بود، تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد».
«وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَ جًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقَى» . [ طه : ۱۳۱ . ]
«و زنهار ، به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز، و [بدان كه] روزى پروردگار تو ، بهتر و پايدارتر است».
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : الدُّنيا دارُ بَلاءٍ [ البلاء : الاختبار ؛ ويكون بالخير والشرّ (الصحاح : ج ۶ ص ۲۲۸۵ «بلا») . ] ، ومَنزِلُ بُلغَةٍ [ دارُ بُلْغَة : أي دارُ عملٍ يُتبلّغ فيها من صالح الأعمال ويُتزوّد (مجمع البحرين : ج ۱ ص ۱۸۷ «بلغ») . ] وعَناءٍ ، قَد نزَعَت [ نَزَع عن الشيء : كَفَّ وأقْلَعَ عنه (المصباح المنير : ص۶۰۰ «نزع») . ] عَنها نُفوسُ السُّعَداءِ ، وَانتُزِعَت بِالكُرهِ مِن أيدِي الأَشقِياءِ . [ أعلام الدين : ص ۳۴۲ ح ۳۲ عن معاوية ، بحار الأنوار : ج ۷۷ ص ۱۸۵ ح ۱۰ . ]

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا، سراى آزمايش است و منزلگاه روزىِ گذران زندگى و رنج . جان هاى نيك بختان از [علاقه به] آن كَنده شده و از دست شوربختان به زور گرفته مى شود.

امام على عليه السلام : هان! دنيا سرايى است كه از آن ، به سلامت نتوان رَست مگر [به زهد] [ ترجمه آنچه در متن نهج البلاغة آمده ، اين است : «دنيا ، سرايى است كه در آن به سلامت نتوان رَست ، مگر در آن» . ابن ابى الحديد ، در توضيح اين جمله مى گويد: «تقدير كلام ، اين است كه دنيا ، خانه اى كه از عِقاب گناهانش ، جز در آن نتوان به سلامت رَست ، و اين حق است...» ؛ ليكن به نظر مى رسد كه جمله سقط داشته باشد و در اصل اين بوده : «... از آن به سلامت نتوان رَست ، مگر به زهد در آن» ، چنان كه در عيون الحكم والواعظ (ص ۱۰۷) چنين آمده است . گفتنى است كه در برخى نسخ مطبوع نهج البلاغة نيز كلمه «زهد» پس از «إلاّ فيها» قرار دارد كه مؤيّد اين نظر است. ] در آن، و با هرآنچه براى دنيا باشد ، نجات نمى توان يافت . مردم از بهر آزمايش ، گرفتار دنيا شده اند . پس آنچه را از دنيا براى دنيا برگيرند ، از كَفِشان بيرون مى رود و براى آن حسابرسى خواهند شد، و آنچه را از دنيا براى غير آن (آخرت) برگيرند ، به آن خواهند رسيد و با آن خواهند زيست.

صفحه اختصاصي حديث و آيات عنه عليه السلام ـ في وَصفِ الدُّنيا ـ : دارٌ بِالبَلاءِ مَحفوفَةٌ وبِالغَدرِ مَعروفَةٌ ، لاتَدومُ أحوالُها ، ولايَسلَمُ نُزّالُها ، أحوالٌ مُختَلِفَةٌ ، وتاراتٌ [ التارَةُ : الحين والمرّة ، والجمع تارات (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۳۸۱ «تور») . ] مُتَصَرِّفَةٌ ، العَيشُ فيها مَذمومٌ ، وَالأَمانُ مِنها مَعدومٌ ، وإنَّما أهلُها فيها أغراضٌ [ الغَرَضُ : الهَدَف الذي يُرمى فيه (الصحاح : ج ۳ ص ۱۰۹۳ «غرض») . ] مُستَهدَفَةٌ ، تَرميهِم
بِسِهامِها ، وتُفنيهِم بِحِمامِها [ الحِمَامُ : المَوْتُ (النهاية : ج ۱ ص ۴۴۶ «حمم») . ] . [ نهج البلاغة : الخطبة ۲۲۶ ، إرشاد القلوب : ص ۳۰ ، غرر الحكم : ح ۵۱۲۴ وفيه صدره إلى «ولا يسلم نزّالها» ، بحار الأنوار : ج ۷۳ ص ۸۲ ح ۴۵ ؛ تذكرة الخواصّ : ص ۱۲۳ ، المناقب للخوارزمي : ص ۳۷۰ ح ۳۸۹ كلاهما عن عبد اللّه بن صالح العجلي عن رجل من بني شيبان ، إحياء علوم الدين : ج ۳ ص ۳۱۲ كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۶ ص ۲۰۲ ح ۴۴۲۲۴ نقلاً عن الدينوري وابن عساكر . ]

امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا ـ : سرايى است كه به رنج و بلا اندر است و به بى وفايى و عهدشكنى شُهره. حالاتش نمى پايد و ساكنانش را ايمنى نيست. احوالش ديگرگون است و هر دَم به رنگى در مى آيد. زندگى در آن ، نكوهيده است و آسودگى در آن ، ناياب ؛ بلكه مردم آن در دنيا هدف هايى نشانه رفته اند، و دنيا ، تيرهايش را به سوى آن ها پرتاب مى كند، و با خدنگ هاى مرگ ،
نابودشان مى گردانَد.

امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا ـ : دنيا ، سراى كيفر و زوال، و نابودى و بلاست. روشنايى آن ، تاريكى است و عيش آن ، مكدّر . توانگرش نادار، تن درستش ناخوش و عزيزش خوار. هر برخوردار از نعمت هاى آن ، شوربخت است و هر سرمست از زر و زيورهاى آن ، فريفته. آن گاه كه پرده كنار برود ، پشيمانى بالا مى گيرد و آغاز [كار] ، ستايش يا نكوهش مى شود.

امام على عليه السلام : ـ در سفارش به فرزندش امام حسن عليه السلام ـ : بدان . . . بدرستى كه دنيا ، جز بر آن روال كه خداوند قرارش داده است بر برخوردارى و گرفتارى (يا: آزمايش) و سزادهى در معاد، و يا آنچه كه او خواسته است و تو نمى دانى ، قرار نمى گيرد.

امام زين العابدين عليه السلام : بدانيد كه خداوند زرق و برق زودگذر دنيا را براى هيچ يك از دوستانش نخواسته است و آنان را به دنيا و به زيور گذراى آن و زيبايى ظاهرى آن ، ترغيب نكرده است؛ بلكه دنيا را آفريد و اهل آن را خلق كرد تا آنان را در دنيا بيازمايد كه كدامينشان براى آخرتش بهتر عمل مى كنند. به خدا سوگند كه او در اين باره ، براى شما مثال ها آورده و براى مردمى كه خِرد ورزند دلايل
گوناگون آورده است ؛ و نيرويى نيست ، مگر به واسطه خداوند.

الكافى ـ به نقل از وليد بن صبيح ـ وليد گفت: روزى بر امام صادق عليه السلام وارد شدم . ايشان ، جامه هايى به طرف من انداخت و فرمود: «اى وليد ! اينها را تا بِزَن».
من در برابر ايشان ايستادم. فرمود: «خدا ، معلّى بن خُنيس را رحمت كند!» . من گمان بردم كه امام عليه السلام ايستادن مرا در حضورش به ايستادن معلّى در برابرش تشبيه كرد. [ يعنى به ياد معلّى افتاد كه خدمتكارش بود و داوود بن على، فرماندار مدينه، او را كُشت و اموال امام عليه السلام را تصاحب كرد. ] سپس فرمود: «اُف بر دنيا ، اف بر دنيا! دنيا، در حقيقت، سراى آزمايش [و گرفتارى] است و خداوند ، در آن ، دشمنش را بر دوست خود مسلّط مى گردانَد ؛ امّا از پسِ دنيا سرايى است كه اين گونه نيست».
گفتم: فدايت شوم! آن خانه كجاست؟
امام عليه السلام با دست خود به زمين اشاره كرد و فرمود: «اين جا».