۲۷. حيات اسلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذينَ يَعْلَمونَ وَالَّذينَ لا يَعْلَمونَ اِنَّما يَتَذَكَّرُ اُولُوا الاَْلبابِ؛ [سوره زمر، آيه ۹]

بگو آيا كسانى كه دانايند، با آنان كه در نادانى بسر مى برند، يكسانند؟ [هرگز! ]تنها صاحبان عقل و خرد، پند گرفته و توجه مى كنند.
۱ پيامبر صلي الله عليه و آله: اَ لْعِلْمُ حَياةُ الاِْسْلامِ وَ عِمادُ الاْيمانِ وَ مَنْ عَلِمَ عِلْما اَتـَمَّ اللّه ُ لَهُ اَجْرَهُ وَمَنْ تَعَلَّمَ فَعَمِلَ عَلَّمَهُ اللّه ُ ما لَمْ يَعْلَمْ ؛

علم، حيات اسلام و تكيه گاه ايمان است و هر كس علمى بياموزد، خداوند پاداش او راتمام گرداند و هر كس بياموزد و عمل كند، خداوند، تعليم دهد به او آنچه را كه نمى داند. [نهج الفصاحه، ح ۲۰۱۹]

اى انسان با ايمان، در حقيقت اين دانش و ادب ، بهاى توست ، پس در آموختن آنبكوش، زيرا هرچه بر دانش و ادبت افزوده شود ، بر ارج و بهاى تو افزوده مى شود، چرا كهبا دانش به سوى پروردگارت هدايت مى شوى . [روضة الواعظين، ص ۱۱]

دلى كه در آن حكمت نيست ، همچون خانه اى ويران است . پس بياموزيد و آموزشدهيد، بفهميد و نادان نميريد كه خداى عزّ و جلّ، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد . [الفردوس ، ح ۴۵۹۰]

عزيزترين عزّت ، دانش است، چرا كه با آن معاد شناخته مى شود و راه كسب معاشبه دست مى آيد و خوارترين خوارى ، نادانى است، چرا كه نادان كر و لال و كور وسرگردان است . [نزهة الناظر ، ص ۷۰، ح ۶۵]

دانش، با عمل همراه است ، پس هر كه دانست ، عمل كرد و هر كه عمل كرد ، دانست ودانش ، به عمل فرا مى خواند . پس اگر او را اجابت كرد ، چه بهتر وگرنه از او جدا مى گردد . [كافى ، ج ۱، ص ۴۴، ح ۲]

اما علم: اگر انسان فقير باشد ، از آن بى نيازى حاصل مى شود، اگر بخيل باشد ،سخاوت ، اگر خوار باشد ، عزّت ، اگر بيمار باشد ، سلامتى ، اگر دور باشد ، نزديكمى شود ، اگر هرزه باشد ، حيا ، اگر پَست باشد ، والايى ، اگر حقير باشد ، شرافت و حكمتو مَقام . پس اينها چيزهايى هستند كه از دانش خردمند به دست مى آيد . پس خوشا بهحال آن كس كه عاقل بود و دانست . [تحف العقول ، ص ۱۶]

هر اندازه دانش انسان بيشتر شود ، توجه او به خودش بيشتر مى گردد و در رياضت ورشد و اصلاح نَفْس، كوشش بيشترى مى نمايد . [غرر الحكم ، ح ۷۲۰۴]

اى جوياى دانش ! دانش فضيلت هاى بسيارى دارد : سَرش تواضع، چشمش دورىاز حسد ، گوشش فهم ، زبانش راستگويى ، حافظه اش جستجو ، دلش خوش نيّتى ،عقلش شناخت اشياء و امور ، دستش رحمت ، پايش ديدار دانشمندان ، همّتشسلامت ، حكمتش تقوا ، قرارگاهش نجات ، جلودارش عافيت ، مَركبش وفا ، سلاحشنرمى سخن ، شمشيرش خشنودى ، كمانش سازگارى ، سپاهش گفتگو با دانشمندان ،داراييش ادب ، اندوخته اش پرهيز از گناهان ، توشه اش نيكى ، جايگاهش، گفت وگو ومذاكره، رهنمايش هدايت و دوستش، عشق به نيكان است . [كافى ، ج ۱، ص ۴۸، ح ۲]

هر ظرفى كه در آن چيزى ريخته شود پر مى شود، مگر ظرف دانش كه هر چه در آنريخته شود جا باز مى كند. [نهج البلاغه، حكمت ۲۰۵]

اگر مردم مى دانستند كه در جستجوى دانش چه چيزى [ نهفته ] است ، بى گمان درپى آن مى رفتند، حتّى اگر با ريخته شدن خون و فرو رفتن در اعماق دريا باشد . خداىتبارك و تعالى به دانيال وحى كرد : منفورترين بندگانم نزد من ، نادانى است كه حق اهلعلم را سبك بشمارد و پيروى از ايشان را رها كند و محبوب ترين بندگانم نزد من، تقواپيشه اى است كه جوياى پاداش فراوان، همراه دانشمندان، پيرو بردباران و پذيراىحكيمان باشد . [كافى ، ج ۱، ص ۳۵، ح ۵]

اگر پس از غايب شدن حضرت قائم عليه السلام دانشمندان الهى كه مردم را به سوى او دعوتمى كنند و راهنمايى مى نمايند و از دينش دفاع مى كنند و بندگان ناتوان خداوند رااز دام شيطان و دام هاى دشمنان اهل بيت عليهم السلام نجات مى دهند ، نبودند ، هيچ كسنمى ماند مگر اين كه از دين باز مى گشت ، ولى آنان اند كه زمام دل هاى شيعيان ضعيف راهمچون سكّان در دست ناخداى كشتى به دست گرفته اند . اينان همان انسان هاىبرتر نزد خداوندند . [احتجاج ، ج ۲، ص ۲۶۰]

بى گمان خداوند متعال روزى جوياى دانش را به طور ويژه، افزون بر آنچه براىديگران تضمين كرده، به عهده گرفته است. [منية المريد ، ص ۱۶۰]

رحمت خدا بر بنده اى را كه امر ما را زنده كند... دانش هاى ما را فرا گيرد و به مردمبياموزد. اگر مردم زيبايى هاى سخنان ما را مى دانستند، از ما پيروى مى كردند. [معانى الأخبار ، ص ۱۸۰، ح ۱]

از هر دانشى بهترينش را انتخاب كنيد، زنبورِ عسل از هر گلى زيباترينش رامى خورد . در نتيجه دو جواهر گران بها از آن توليد مى شود : يكى (عسل) براى مردمشفاست و ديگرى (موم) كه از آن روشنايى مى گيرند . [غرر الحكم ، ح ۵۰۸۲]

اگر دانشمندان نصيحت را پنهان دارند، خيانت كرده اند . اگر سرگشته گمراهى راديدند و او راراهنمايى نكردند و يا (دل) مرده اى را زنده ننمودند، وه كه چه كار زشتىكرده اند ! چون خداوند تبارك و تعالى در كتاب از ايشان پيمان گرفته كه به معروف وآنچه فرمان يافته اند فرمان دهند و از آنچه نهى شده اند نهى كنند و بر نيكوكارى وپرهيزكارى، يكديگر را يارى كنند و در گناه و ستم يكديگر را يارى نكنند . [كافى ، ج ۸ ، ص ۵۴، ح ۱۶]

هرگز به دانش دست نمى يابى مگر با شش چيز كه من در اين سخن، تو را از همه آنها آگاه مى كنم:هوش، حرص، شكيبايى، شايستگى راهنمايى استاد و درازاى زمان. [آداب المتعلّمين، ص ۸۲]

در دانش، خيرخواه يكديگر باشيد كه خيانت هر يك از شما در دانشش، سخت تر ازخيانت او در مالش مى باشد و خداوند روز قيامت از شما بازخواست مى كند. [امالى طوسى، ص ۱۲۶، ح ۱۹۸]

هركس باب هدايتى را به كسى آموزش دهد ، پاداش همه كسانى را كه به آن عمل كنند ،دارد ، بى آن كه چيزى از پاداش آنان كم شود و هركس باب گمراهى را ياد دهد ، گناهان همهكسانى كه بدان عمل كنند ، بر او نيز بار مى شود ، بى آن كه چيزى از گناهان آنان كم شود . [كافى ، ج ۱، ص ۳۵، ح ۴]

هيچ دانشمند و يا دانش اندوزى از روستايى از روستاها و يا شهرى از شهرهاىمسلمانان نمى گذرد و از خوراك آنان نمى خورد و از نوشيدنى آنان نمى نوشد و از يكطرف وارد نمى شود و از طرف ديگر خارج نمى گردد، جز آن كه خداى متعال عذابقبرهايشان را تا چهل روز بر مى دارد. [جامع الأخبار ، ص ۵۰۷، ح ۱۴۰۵]

هنگامى كه فتنه ها چون پاره هاى شب تار بر شما مشتبه شود ، به قرآن روىبياوريد ... براى قرآن ظاهرى و باطنى است . ظاهر آن حكمت و باطن آن دانش است ...در قرآن چراغ هاى هدايت و نشانه هاى حكمت و راهنماى معرفت هست، براى كسى كهويژگى اش را شناخت . [كافى ، ج ۲، ص ۵۹۹ ، ح ۲]

صفحه اختصاصي حديث و آيات ۳۲ پيامبر صلي الله عليه و آله: تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَاِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ وَ مُدارَسَتَهُ تَسْبيحٌ وَ الْبَحْثَ عَنْهُجِهادٌ وَ تَعْليمَهُ مَنْ لا يَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ وَ بَذْلَهُ لاَِهْلِهِ قُرْبَةٌ لاَِنـَّهُ مَعالِمُ الْحَلالِ وَ الْحَرامِوَ سالِكٌ بِطالِبِهِ سَبيلَ الْجَنَّةِ وَ هُوَ اَنيسٌ فِى الْوَحْشَةِ وَ صاحِبٌ فِى الْوَحْدَةِ وَ دَليلٌ عَلَىالسَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ سِلاحٌ عَلَى الاَْعْداءِ وَ زَيْنٌ لِلاَْخِلاّءِ يَرْفَعُ اللّه ُ بِهِ اَقْواما يَجْعَلُهُمْ فِىالْخَيْرِ اَئِمَّةً يُقْتَدى بِهِمْ تُرْمَقُ اَعْمالُهُمْ وَ تُقْتَبَسُ آثارُهُمْ وَ تَرْغَبُ الْمَلائِكَةُ فى خِلَّتِهِمْيَمْسَحونَهُمْ فى صَلاتِهِمْ بِاَجْنِحَتِهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُ لَهُمْ كُلُّ شَىْ ءٍ حَتّى حيتانِ الْبُحورِوَ هَوامِّها وَ سِباعِ الْبَرِّ وَ اَنـْعامِها لاَِنَّ الْعِلْمَ حَيْاةُ الْقُلوبِ وَ نورُ الاَْبْصارِ مِنَ الْعَمى وَ قُوَّةُالاَْبْدانِ مِنَ الضَّعْفِ ، يُنْزِلُ اللّه ُ حامِلَهُ مَنازِلَ الاَْخْيارِ وَ يَمْنَحُهُ مَجالِسَ الاَْبْرارِ فِى الدُّنْياوَالآْخِرَةِ . بِالْعِلْمِ يُطاعُ اللّه ُ وَ يُعْبَدُ وَ بِالْعِلْمِ يُعْرَفُ اللّه ُ وَ يُوْخَذُ وَ بِالْعِلْمِ توصَلُ الاَْرْحامُوَ بِهِ يُعْرَفُ الْحَلالُ وَ الْحَرامُ وَ الْعِلْمُ اِمامَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ تابِعُهُ يُلْهِمُهُ اللّه ُ السُّعَداءَوَ يَحْرِمُهُ الاَْشْقياءَ؛

علم بياموزيد كه آموختن آن نيكى است و خواندن و دوره كردن آن تسبيح و بحثآن جهاد و آموزشش به كسى كه آن را نمى داند ، صدقه و بذل آن به اهلش ، مايه نزديكىبه خداست؛ چرا كه علم نشان دهنده حلال و حرام است و جوينده اش را به بهشتراهبرى مى كند و در وحشت ، مونس و در تنهايى ، همراه و در خوشى و ناخوشى،راهنما و سِلاحى عليه دشمنان و زيورى براى همدلان است . خداوند كسانى را با آنبالا مى برد و آنها را پيشوايان نيكى قرار مى دهد كه به ايشان اقتدا مى كنند و بهاعمالشان مى نگرند و از آثارشان استفاده مى شود و فرشتگان به دوستى آنها رغبتدارند و با بال هايشان آنها را در نماز لمس مى كنند و هر چيزى ، حتّى ماهيانو جانواران درياها و درندگان و چهار پايان خشكى براى آنها آمرزش مى طلبند؛چرا كه دانش ، حيات دل ها و روشنايى ديدگان از نابينايى و توانايى پيكرها از ناتوانىاست . خدا ، حاملان دانش را به جايگاه هاى برگزيدگان مى رساند و مجالس نيكان رادر دنيا و آخرت ارزانى شان مى گرداند . با علم ، خداوند اطاعت و عبادت و شناخته و بهخدايى گرفته مى شود. با دانش ، صله رحم انجام و حلال و حرام شناخته مى شود.دانش ، پيشواى عمل است و عمل ، پيرو آن . خدا، آن را به نيكبختان الهام مى كند وتيره بختان را از آن ، محروم مى دارد . [خصال ، ص ۵۲۲، ح ۱۲]

انسان، در روز قيامت مى آيد و با خود كارهاى نيكى چون ابرهاى انبوه يا كوه هاى سربه فلك كشيده دارد ، پس مى گويد : پروردگارا ! اينها را كه من انجام نداده ام ، اينها ازكجايند؟ [خداوند ]مى فرمايد : اين ، دانش توست كه به مردم آموختى و پس از تو، به آنعمل كردند . [بصائر الدرجات ، ص ۲۵، ح ۱۶]

هنگامى كه بدعت ها (امور غير دينى را داخل دين كردن) آشكار شود ، بر دانشمنداست كه دانشش را آشكار سازد كه اگر نكند ، نور ايمان از او گرفته مى شود . [علل الشرائع، ص ۲۳۶، ح ۱]