الإمامُ الكاظمُ عليه السلام ـ لِهشامِ بنِ الحَكَمِ ـ : يا هِشامُ ، إنّ اللّه تَباركَ و تعالى بَشَّرَ أهلَ العَقلِ و الفَهمِ في كِتابِهِ فقالَ : «فبَشِّرْ عِبادِ * الّذِينَ يَستَمِعونَ القَولَ فيَتَّبِعونَ أحْسَنَهُ اُولئكَ الّذينَ هَداهُمُ اللّه ُ و اُولئكَ هُمْ اُولوا الألْبابِ» . .
امام كاظم عليه السلام ـ به هشام بن حَكَم ـ فرمود : اى هشام! خداوند تبارك و تعالى مردمان خردمند و فهميده را در كتاب خود بشارت داده و فرموده است: «پس، بندگان مرا بشارت ده. همانان كه سخن را مى شنوند و بهترين آن را پيروى مى كنند. اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و اينان همان خردمندانند».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ اللّه تباركَ و تعالى أكمَلَ للنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ ،و نَصَرَ النَّبِيِّينَ بِالبَيانِ ، و دَلَّهُم على رُبوبيَّتِهِ بالأدِلَّةِ ، فقالَ : «و إلهُكُمْ إلهٌ واحِدٌ ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحيمُ * إنّ في خَلْقِ السَّماواتِ و الأرْضِ و اخْتِلافِ اللَّيْلِ و النَّهارِ و الفُلْكِ الّتي تَجْري في البَحْرِ بما يَنْفَعُ النّاسَ و ما أنْزَلَ اللّه ُ مِنَ السَّماءِ مِن ماءٍ فأحْيا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها و بَثَّ فِيها مِن كُلِّ دابَّةٍ و تَصْريفِ الرِّياحِ و السَّحابِ المُسَخَّرِ بَينَ السَّماءِ و الأرْضِ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند تبارك و تعالى به وسيله خردها حجّت ها را بر مردم تمام كرد و پيامبران را به وسيله بيان يارى رساند و آنها را با دليل ها به ربوبيّت خويش رهنمون شد و فرمود: «و معبود شما معبودى يگانه است، معبودى نيست مگر او كه بخشنده و مهربان است.همانا در آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز و كشتيهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مى رساند و [نيز ]آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين مرده را زنده گردانيده و در آن از هر گونه جنبنده اى پراكنده ساخته و [نيز در] جابجا كردن بادها و ابر رام شده اى كه ميان آسمان و زمين است، براى گروهى كه خرد مى ورزند، نشانه هايى وجود دارد».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، قد جَعَلَ اللّه ُ ذلكَ دَليلاً على مَعرِفَتِهِ بأنَّ لَهُم مُدَبِّرا ، فقالَ : «و سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ و النَّهارَ و الشَّمْسَ و القَمَرَ و النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بأمْرِهِ إنَّ في ذلِكَ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «هُوَ الّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغوا أشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخا و مِنْكُمْ مَن يُتَوفَّى مِن قَبْلُ و لِتَبْلُغوا أجَلاً مُسَمَّىً و لَعَلَّكُم تَعْقِلونَ» . ، و قالَ : إنّ في اخْتِلافِ اللَّيْلِ و النَّهارِ و ما أنْزَلَ اللّه ُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزْقٍ فأحْيا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها و تَصْريفِ الرِّياحِ (و السَّحابِ المُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ و الأرضِ) لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ . ، و قالَ : «يُحْيِي الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُم تَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «و جَنّاتٌ مِنْ أعْنابٍ و زَرْعٌ و نَخيلٌ صِنْوانٌ و غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ و نُفَضِّلُ بَعْضَها على بَعْضٍ فِي الاُكُلِ إنّ في ذلكَ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «و مِنْ آياتِهِ يُريكُمُ البَرْقَ خَوْفا و طَمَعا و يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فيُحْيِي بهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوتِها إنّ فِي ذلكَ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «قُلْ تَعالَوا أتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَيْكُم ألاّ تُشْرِكوا بهِ شَيْئا و بالوالِدَيْنِ إحْسانا و لا تَقْتُلوا أوْلادَكُمْ مِن إمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ و إيّاهُمْ و لا تَقْرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهرَ مِنها و مَا بَطَنَ و لا تَقْتُلوا النَّفْسَ الّتي حَرَّمَ اللّه ُ إلاّ بِالحَقِّ ذلِكُم وَصّاكُمْ بهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «هَلْ لَكُمْ مِن ما مَلَكَتْ أيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فأنْتُمْ فيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أنْفُسَكُمْ كذلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند اينها را راهنمايى براى شناخت خود قرار داده است، تا دريابند كه آنان را مدبّرى است و فرمود: «و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد و ستارگان به فرمان او رام شده اند. مسلّما در اين [پديده ها] براى مردمى كه تعقّل مى كنند نشانه اى است» و فرمود: «او كسى است كه شما را از خاكى بيافريد و سپس از نطفه اى و آنگاه از لخته خونى و زان پس شما را [به صورت ]كودكى بيرون مى آورد تا به كمال قوّت خود برسيد و تا سالمند شويد و برخى از شما [اين سير را نمى پويد و ]مرگ پيش رَس مى يابد و تا [سرانجام] به مدّتى كه مقرّر است برسيد و اميد كه تعقّل ورزيد» و فرمود:همانا در گردش شب و روز در آنچه از روزى كه خدا از آسمان فرو فرستاد و بدان وسيله زمين مرده را حيات بخشيد و در جا به جا كردن بادها (ابر رام شده اى كه ميان آسمان و زمين است) قطعا نشانه هايى است براى كسانى كه مى انديشند . و فرمود: «زمين را پس از مردنش زنده مى كند. ما اين نشانه ها را براى شما توضيح مى دهيم شايد كه بينديشيد» و فرمود: «و باغ هايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مى گردند و [با اين همه ]برخى از آنها را بر برخى ديگر برترى مى دهيم. بى گمان در اين [پديده ها نيز]براى مردمى كه تعقّل مى كنند نشانه هايى است» و فرمود: «و از نشانه هاى او [اين است كه ]آذرخش را براى شما بيم آور و اميد بخش مى نماياند و از آسمان به تدريج آبى فرو مى فرستد كه به وسيله آن زمين را پس از مرگش زنده مى گرداند. در اين [امر] براى مردمى كه تعقّل مى كنند، قطعا نشانه هايى است» و فرمود: «بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم: چيزى را با او شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد. ما شما و آنان را روزى مى رسانيم و به كارهاى زشت ـ چه علنى آن و چه پوشيده اش ـ نزديك نشويد و نفْسى را كه خدا محترم شمرده است، جز به حقّ نكشيد. اينهاست كه خدا شما را به آن سفارش كرده است، باشد كه بينديشيد» و فرمود: «آيا در آنچه به شما روزى كرده ايم شريكانى از بردگانتان داريد كه در آن [مال با هم] مساوى باشيد و همان طور كه شما از يكديگر بيم داريد، از آنها بيم داشته باشيد؟ اين گونه آيات خود را براى مردمى كه مى انديشند به تفصيل بيان مى كنيم».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، ثُمّ وعَظَ أهلَ العَقلِ و رَغَّبَهُم في الآخِرَةِ فقالَ : «و مَا الحَياةُ الدُّنْيا إلاّ لَعِبٌ و لَهْوٌ و لَلدّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلّذِينَ يَتَّقُونَ أ فلا تَعْقِلونَ» . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند سپس خردمندان را اندرز داده و به آخرت ترغيبشان كرده است و فرموده: «و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعا سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى كنند بهتر است؛ آيا نمى انديشيد؟».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ، ثُمّ خَوَّفَ الّذينَ لا يَعقِلونَ عِقابَهُ فقالَ تعالى : «ثُمَّ دَمَّرْنا الآخَرِينَ * و إنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ علَيْهِم مُصْبِحِينَ * و بِاللَّيْلِ أ فَلا تَعقِلونَ» . ، و قالَ : «إنّا مُنْزِلونَ على أهْلِ هذهِ القَرْيَةِ رِجْزا مِن السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقونَ * و لَقَد تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! آنگاه كسانى را كه در كيفر او نمى انديشند بيم داده و فرموده است: «سپس ديگران را نابود كرديم. و در حقيقت، شما بر آنان صبحگاهان و شامگاهان مى گذريد! آيا به فكر فرو نمى رويد؟» و فرمود: «ما بر مردم اين شهر به [سزاى ]فسقى كه مى كردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد و از آن [شهر سوخته ]براى مردمى كه مى انديشند نشانه اى روشن باقى گذاشتيم».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ العَقلَ معَ العِلمِ فقالَ : «و تِلْكَ الأمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ و مَا يَعْقِلُها إلاّ العالِمُونَ» . ، يا هِشام، ثُمّ ذَمَّ الّذينَ لا يَعقِلونَ فقالَ : «و إذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما أنْزَلَ اللّه ُ قالوا بَلْ نَتَّبِعُ ما ألْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أ وَ لَوْ كانَ آباؤهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئا و لا يَهْتَدونَ» . ، و قالَ: «و مَثَلُ الّذِينَ كَفَروا كمَثَلِ الّذِي يَنْعِقُ بما لا يَسْمَعُ إلاّ دُعاءً و نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «و مِنْهُمْ مَن يَسْتَمِعونَ إلَيْكَ أ فَأنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ و لَوْ كانُوا لا يَعقِلُونَ» . ، و قالَ : «أمْ تَحْسَبُ أنَّ أكْثَرَهُمْ يَسْمَعونَ أوْ يَعْقِلونَ إنْ هُمْ إلاّ كالأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ سَبيلاً» . ، و قالَ : «لا يُقاتِلونَكُمْ جَميعا إلاّ في قُرَىً مُحَصَّنَةٍ أو مِن وَراءِ جُدُرٍ بأسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَديدٌ تَحْسَبُهُمْ جَميعا و قُلُوبُهُمْ شَتّى ذلِكَ بأنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «و تَنْسَوْنَ أنفُسَكُمْ و أنْتُمْ تَتْلُونَ الكِتابَ أ فَلا تَعْقِلونَ» . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خرد با دانايى همراه است. خداوند مى فرمايد: «و اين مَثَل ها را ما براى مردم مى زنيم، و[لى ]درباره آنها نمى انديشند مگر دانايان». اى هشام! خداوند سپس كسانى را كه خرد خود را به كار نمى گيرند نكوهش كرده مى فرمايد: «و هرگاه به آنان گفته شود: از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد؛ گويند: بلكه از آن چيزى پيروى مى كنيم كه پدران و نياكان خود را بر آن يافتيم. آيا هرچند پدرانشان چيزى را درك نمى كردند و به راه درست نمى رفته اند؟» و مى فرمايد: «و مَثَل [دعوت كننده ]كافران مانند مَثَل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [مبهم، چيزى ]نمى شنود، بانگ مى زند. [آرى] كرند، لالند، كورند و تعقّل نمى ورزند» و مى فرمايد: «و برخى از آنان كسانى هستند كه به تو گوش فرا مى دهند. آيا تو كران را ـ هر چند درنيابند ـ شنوا خواهى كرد؟» و مى فرمايد: «يا گمان دارى كه بيشترشان مى شنوند يا مى انديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراهترند» و مى فرمايد: «آنان به صورت دسته جمعى، جز در قريه هايى كه داراى استحكامات است، يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد. جنگشان ميان خودشان سخت است. ايشان را متّحد مى پندارى و[لى ]دل هايشان پراكنده است؛ زيرا آنان مردمانى هستند كه نمى انديشند» و مى فرمايد: «و خود را فراموش مى كنيد در حالى كه كتاب را مى خوانيد، آيا نمى انديشيد؟».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، ثُمّ ذَمَّ اللّه ُ الكَثرَةَ فقالَ : «و إن تُطِعْ أكْثَرَ مَن فِي الأرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللّه ِ» ، و قالَ : «وَ لَئِنْ سَألْتَهُمْ مَنْ خَلقَ السَّماواتِ و الأرْضَ لَيَقُولُنَّ اللّه ُ قُلِ الحَمْدُ للّه ِ بَلْ أكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ» . ، و قالَ : «و لَئِنْ سَألْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فأحْيا بهِ الأرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُوُلُنَّ اللّه ُ قُلِ الحَمْدُ للّه ِ بَلْ أكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلونَ» . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند اكثريت را نكوهش كرده، مى فرمايد: «و اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند فرمان برى تو را از راه خدا منحرف مى كنند» و مى فرمايد: «اگر از آنان بپرسى چه كسى آسمان ها و زمين را آفريده است، قطعا خواهند گفت: خدا. بگو: ستايش مخصوص خداوند است. اما بيشتر آنان نمى دانند» و مى فرمايد: «و اگر از ايشان بپرسى كه چه كسى از آسمان آبى فرو فرستاد و به وسيله آن زمين را بعد از مرگش زنده گردانيد، قطعا مى گويند: خدا. بگو: ستايش مخصوص خداوند است، اما بيشتر آنان تعقّل نمى كنند».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، ثُمّ مَدَحَ القِلَّةَ فقالَ : «و قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشَّكورُ» . ، و قالَ : «و قَلِيلٌ ما هُمْ» . ، و قالَ : «و قالَ رَجُلٌ مُؤْمنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللّه ُ» . ، و قالَ : «و مَنْ آمَنَ و ما آمَنَ مَعَهُ إلاّ قَلِيلٌ» . ، و قالَ : «و لكِنَّ أكْثَرَهُم لا يَعْلَمُونَ» . ، و قالَ : «و أكْثَرُهُم لا يَعْقِلُونَ» . ، و قالَ: «و أكْثَرُهُمْ لا يَشْعُرُونَ» .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند اقليت را ستوده و فرموده است: «و اندكى از بندگان من سپاس گزارند» و نيز فرموده است: «و اينها (مؤمنان نيك كردار) بس اندكند» و فرموده است: «و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمان خود را پنهان مى داشت، گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد: پروردگار من خداست؟» و فرموده است: «و كسانى كه ايمان آوردند و با او (نوح)جز عدّه اندكى ايمان نياورده بودند» و فرموده است: «اما بيشتر آنان نمى دانند» و فرموده است: «و بيشتر آنان نمى انديشند» و فرموده است: «و بيشتر آنان شعور ندارند».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، ثُمّ ذَكَرَ اُولي الألبابِ بأحسَنِ الذِّكرِ ، و حَلاّهُم بأحسَنِ الحِليَةِ ، فقالَ : «يُؤْتِي الحِكْمَةَ مَن يَشاءُ و مَن يُؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ اُوتِيَ خَيْرا كَثيرا وَ ما يَذَّكَّرُ إلاّ اُولو الألْبابِ» . ، و قالَ : «و الرّاسِخُونَ في العِلْمِ يَقولونَ آمَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا و ما يَذَّكَّرُ إلاّ اُولو الألْبابِ» . ، و قالَ : «إنّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ و الأرْضِ و اخْتِلافِ اللَّيلِ و النَّهارِ لاَياتٍ لاُِولي الألْبابِ» . ، و قالَ : «أ فمَنْ يَعْلَمُ أنَّما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِن رَبِّكَ الحَقُّ كَمَنْ هُوَ أعْمى إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولو الألْبابِ» . ، و قالَ : «أمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيلِ ساجِدا و قائِما يَحْذَرُ الآخِرَةَ و يَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوي الّذِينَ يَعْلَمُونَ و الّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولو الألْبابِ» . ، و قالَ : «كِتابٌ أنْزَلْناهُ إلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّروا آياتِهِ و لِيَتَذَكَّرَ اُولو الألْبابِ» . ، و قالَ : «و لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الهُدى و أوْرَثْنا بَني إسْرائيلَ الكِتابَ * هُدَىً و ذِكْرى لاُولي الألْبابِ» . و قالَ: «وَ ذَكِّرْ فإنَ الذِّكْرى تَنْفَعُ المُؤمِنينَ» . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند از خردمندان به نيكوترين شكل ياد كرده و آنان را به زيباترين زيور آراسته است . مى فرمايد: «حكمت را به هر كه خواهد مى دهد و به هر كس حكمت داده شود، خير بسيار داده شده است و پند نگيرند مگر خردمندان» و مى فرمايد:«و ريشه دارانِ در دانش و معرفت مى گويند: ما بدان ايمان آورديم. همگى [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكّر نمى شود» و مى فرمايد: «مسلّما در آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز نشانه هايى براى خردمندان است و مى فرمايد: «آيا كسى كه مى داند آنچه از سوى پروردگارت به تو نازل شده حقّ است، مانند كسى است كه كور مى باشد؟ در حقيقت خردمندان متذكّر مى شوند» و مى فرمايد: «يا آن كسى كه در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا ]مى كند و از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟ بگو: آيا كسانى كه مى دانند و كسانى كه نمى دانند يكسانند؟ تنها خردمندانند كه پند پذيرند» و مى فرمايد: «كتابى مبارك است كه آن را بر تو نازل كرديم، تا در آياتش بينديشند و خردمندان از آن پند گيرند» و فرموده است: «قطعا به موسى هدايت داديم و براى بنى اسرائيل كتاب به ارث گذاشتيم. هدايت و يادآورى است براى خردمندان». و فرموده است : «و يادآورى كن؛ زيرا كه ياد آورى مؤمنان را سود مى بخشد».
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ اللّه تعالى يَقولُ في كِتابِهِ : «إنّ فِي ذلكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ» . يَعني : عَقلٌ ، و قالَ : «و لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الحِكْمَةَ» . ، قالَ : الفَهمَ و العَقلَ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند متعال در كتاب خود مى فرمايد: «هر آينه در اين پندى است براى كسى كه وى را دل است»، يعنى: عقل و مى فرمايد: «و ما به لقمان حكمت داديم» فرمود: يعنى فهم و عقل.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ، إنَّ لُقمانَ قالَ لابنِهِ : تَواضَعْ لِلحَقِّ تَكُن أعقَلَ النّاس ، و إنّ الكَيِّسَ لَدَى الحَقِّ يَسيرٌ . يا بُنَيَّ إنّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد غَرِقَ فيها (فيهِ) عالَمٌ كثيرٌ ، فلْتَكُن سفَينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه ِ ، و حَشْوُها الإيمانُ . و شِراعُها التَّوَكُّلُ ، و قَيِّمُها العَقلُ ، و دَليلُها العِلمُ ، و سُكّانُها الصَّبرُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! لقمان به فرزند خود گفت: در برابر حق فروتن باش تا خردمندترين مردم باشى، و زيرك در عين رعايت حق اندك است. اى فرزندم! دنيا دريايى ژرف است كه خلق بسيارى در آن غرق گشته اند. پس بايد كه كشتى تو در اين دريا تقواى الهى باشد و محموله اش ايمان و بادبانش توكّل و ناخدايش خرد و راهنمايش (قطب نمايش) دانش و لنگرش شكيبايى.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ لِكلِّ شيءٍ دَليلاً و دَليلُ العَقلِ التَّفَكُّرُ ، و دَليلُ التَّفَكُّرِ الصَّمتُ ، و لِكُلِّ شيءٍ مَطِيَّةٌ و مَطِيَّةُ . العَقلِ التَّواضُعُ ، و كَفى بكَ جَهلاً أن تَركَبَ ما نُهِيتَ عَنهُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! هر چيزى را راهنمايى است و راهنماى عقل انديشيدن است و راهنماى انديشيدن خاموشى، و براى هر چيزى مركبى است و مركب خِرد فروتنى است، و در نادانى تو همين بس كه مرتكب كارى شوى كه از آن نهى شده اى.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، ما بَعَثَ اللّه ُ أنبياءَهُ و رُسُلَهُ إلى عِبادِهِ إلاّ لِيَعقِلوا عَنِ اللّه ِ ، فأحسَنُهُمُ استِجابَةً أحسَنُهُم مَعرِفَةً ، و أعلَمُهُم بأمرِ اللّه ِ أحسَنُهُم عَقلاً ، و أكمَلُهُم عَقلاً أرفَعُهُم دَرَجَةً في الدُّنيا و الآخِرَةِ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند پيامبران و رسولان خود را به سوى بندگانش نفرستاد، مگر براى اينكه از خدا فرا بگيرند. بنا بر اين، هر كه اين دعوت را بهتر پذيرا باشد معرفتش بهتر باشد، و هر كه خردمندتر است، به امر خدا داناتر باشد و هر كه خردش كاملتر باشد، مقامش در دنيا و آخرت بالاتر است.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ، إنّ للّه ِ علَى النّاسِ حُجَّتَينِ : حُجَّةٌ ظاهِرَةٌ و حُجَّةٌ باطِنَةٌ ، فأمّا الظّاهِرَةُ فالرُّسُلُ و الأنبياءُ و الأئمّةُ عليهم السلام ، و أمّا الباطِنَةُ فالعُقولُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند را بر مردم دو حجّت است: حجّت آشكار و حجّت نهان. حجّت آشكار، رسولان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجّت نهان خردهايند.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ الّذي لا يَشغَلُ الحَلالُ شُكرَهُ ، و لا يَغلِبُ الحَرامُ صَبرَهُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خردمند كسى است كه حلال، او را از شكرش باز ندارد و حرام ، عنان صبر از دست او نربايد.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، مَن سَلَّطَ ثَلاثا على ثَلاثٍ فكأنّما أعانَ على هَدمِ عَقلِهِ : مَن أظلَمَ نُورَ تَفَكُّرِهِ بطُولِ أمَلِهِ ، و مَحا طَرائفَ حِكمَتِهِ بفُضولِ كَلامِهِ . ، و أطفَأَ نُورَ عِبرَتِهِ بشَهَواتِ نَفسِهِ ، فكأنّما أعانَ هَواهُ على هَدمِ عَقلِهِ ، و مَن هَدَمَ عَقلَهُ أفسَدَ علَيهِ دِينَهُ و دُنياهُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! هر كه سه چيز را بر سه چيز مسلّط گرداند، چنان است كه بر نابودى خرد خود كمك كرده باشد: هر كه روشنايى انديشه خود را با آرزوى درازش به تيرگى كشاند و طُرفه هاى حكمتش را با زياده گوييهايش نابود كند . و پرتو عبرت آموزى خود را با شهوت هاى نفْسش خاموش سازد، چنان است كه هوس خود را در راه ويرانى خردش كمك كرده باشد و هر كه خردش را ويران كند، دين و دنياى خود را تباه ساخته است.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، كَيفَ يَزكُو . عِندَ اللّه ِ عَمَلُكَ و أنتَ قَد شَغَلتَ قَلبَكَ عَن أمرِ رَبِّكَ ، و أطَعتَ هَواكَ على غَلَبَةِ عَقلِكَ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! چگونه كردارت نزد خدا پاك و بالنده باشد، در حالى كه دلت را از فرمان پروردگارت باز داشته اى و از هوس خود در راه چيره آمدن [آن] بر خردت فرمان مى برى.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، الصَّبرُ علَى الوَحدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ العَقلِ ، فمَن عَقَلَ عَنِ اللّه ِ . اعتَزلَ أهلَ الدُّنيا و الرّاغِبينَ فيها ، و رَغِبَ فيما عِندَ اللّه ِ ، و كانَ اللّه ُ اُنسَهُ في الوَحشَةِ ، و صاحِبَهُ في الوَحدَةِ ، و غِناهُ في العَيلَةِ . ، و مُعِزَّهُ مِن غَيرِ عَشيرَةٍ .
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، نُصِبَ الحَقُّ لِطاعَةِ اللّه ِ . و لا نَجاةَ إلاّ بِالطّاعَةِ ، و الطّاعَةُ بِالعِلمِ ، و العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ ، و التَّعَلُّمُ بِالعَقلِ يُعتَقَدُ . ، و لا عِلمَ إلاّ مِن عالِمٍ ربّانيٍّ ، و مَعرِفَةُ العِلمِ بِالعَقلِ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! حق (حقيقت) براى فرمانبردارى از خدا نصب شده است و نجات ميسّر نشود مگر به فرمانبردارى، و فرمانبردارى با علم و معرفت و علم با آموختن به دست آيد، و آموختن با خرد استوارى پذيرد، و علم جز از دانشمند الهى به دست نيايد، و شناخت علم با خرد حاصل آيد.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، قَليلُ العَمَلِ مِن العالِمِ مَقبولٌ مُضاعَفٌ ، و كَثيرُ العَمَلِ مِن أهلِ الهَوى و الجَهلِ مَردودٌ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! كردار اندك از عالِم چند برابر [محسوب و ]پذيرفته شود و كردار زياد از هواپرستان و نادانان پذيرفته نگردد.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ رَضِيَ بِالدُّونِ مِن الدُّنيا مَعَ الحِكمَةِ ، و لَم يَرضَ بِالدُّونِ مِن الحِكمَةِ مَعَ الدُّنيا ، فلِذلكَ رَبِحَت تِجارَتُهُم .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خردمند در صورت برخوردارى از حكمت، به هيچِ دنيا هم راضى است و بدون حكمت، به داشتن همه دنيا هم خشنود نمى شود. از همين روست كه تجارتشان سودآور گشته است.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنَّ العُقَلاءَ تَرَكوا فُضولَ الدُّنيا فكَيفَ الذُّنوبُ ، و تَركُ الدُّنيا مِن الفَضلِ ، و تَركُ الذُّنوبِ مِن الفَرضِ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خردمندان، زيادىِ دنيا را هم وا گذاشتند چه رسد به گناهان، در حالى كه رها كردن دنيا فضيلت است و رها كردن گناه فريضه.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ نَظَرَ إلَى الدُّنيا و إلى أهلِها فعَلِمَ أنّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ ، و نَظَرَ إلَى الآخِرَةِ فعَلِمَ أنّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ ، فطَلَبَ بِالمَشَقَّةِ أبقاهُما .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خردمند به دنيا و دنيا پرستان نگريست و دريافت كه دنيا جز با رنج و مشقّت به دست نمى آيد و به آخرت نگاه كرد و پى برد كه آن نيز جز با رنج و زحمت به كف نمى آيد. پس با رنج و مشقّت آن را طلبيد كه پاينده تر است.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ العُقَلاءَ زَهِدوا في الدُّنيا و رَغِبوا في الآخِرَةِ ؛ لأنَّهُم عَلِموا أنّ الدُّنيا طالِبَةٌ مَطلوبَةٌ . «و ما من دابّة في الأرض إلاّ علَى اللّه رزقها» و أنّ الآخرة طالبة أيضا لأنّ الأجل مقدّر كالرزق مكتوب «قل لن ينفعكم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذا لا تُمتّعون إلاّ قليلاً» . (كما في هامش المصدر)." href="#" onclick = "return false;"> و الآخِرَةَ طالِبَةٌ و مَطلوبَةٌ ، فمَن طَلَبَ الآخِرَةَ طَلَبَتهُ الدُّنيا حتّى يَستَوفِيَ مِنها رِزقَهُ ، و مَن طَلَبَ الدُّنيا طَلَبَتهُ الآخِرَةُ فيَأتيهِ المَوتُ فيُفسِدُ علَيهِ دُنياهُ و آخِرَتَهُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خردمندان به دنيا بى رغبتند و به آخرت مشتاق؛ زيرا مى دانند كه دنيا طالب است و مطلوب . و آخرت نيز طالب است و مطلوب؛ زيرا هر كه آخرت را طلب كند، دنيا در طلب او برآيد تا او روزى خود را از آن به تمام و كمال دريافت دارد و هر كه دنيا را طلب كند، آخرت در طلب او برآيد و مرگ به سراغش آيد و دنيا و آخرتش را بر او تباه گرداند.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، مَن أرادَ الغِنى بلا مالٍ ، و راحَةَ القَلبِ مِن الحَسَدِ ، و السَّلامَةَ في الدِّينِ ؛ فلْيَتَضَرَّعْ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ في مَسألَتِهِ بأن يُكَمِّلَ عَقلَهُ ، فمَن عَقَلَ قَنَعَ بما يَكفيهِ ، و مَن قَنَعَ بما يَكفيهِ استَغنى ، و مَن لَم يَقنَعْ بما يَكفيهِ لَم يُدرِكِ الغِنى أبدا .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! هر كه توانگرىِ بدون دارايى خواهد، و آسايش دل از حسد، و سلامت دين، بايد به درگاه خدا زارى كند و از او بخواهد كه خردش را كامل گرداند؛ زيرا هركه عاقل باشد، به آنچه او را بسنده كند قناعت ورزد و هر كه به آنچه بسنده اش كند قانع باشد، بى نياز گردد و هر كه بدانچه بسنده اش مى كند قانع نباشد، هرگز به بى نيازى نرسد.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ اللّه َ حَكى عَن قَومٍ صالِحينَ أنَّهُم قالوا : «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إنَّكَ أنْتَ الوَهَّابُ» . حينَ عَلِموا أنّ القُلوبَ تَزيغُ و تَعودُ إلى عَماها وَ رَداها . إنّه لَم يَخَفِ اللّه َ مَن لَم يَعقِلْ عَنِ اللّه ِ ، و مَن لَم يَعقِلْ عَنِ اللّه ِ لَم يَعقِدْ قَلبَهُ على مَعرِفَةٍ ثابِتَةٍ يُبصِرُها و يَجِدُ حَقيقَتَها في قَلبِهِ ، و لا يَكونُ أحَدٌ كذلكَ إلاّ مَن كانَ قولُهُ لِفِعلِهِ مُصَدِّقا ، و سِرُّهُ لِعَلانِيَتِهِ مُوافِقا ؛ لأنّ اللّه َ تباركَ اسمُهُ لَم يَدُلَّ علَى الباطِنِ الخَفِيِّ مِن العَقلِ إلاّ بِظاهِرٍ مِنهُ و ناطِقٍ عَنهُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خداوند از زبان مردمى نيك كردار بازگو كرده است كه آنان گفتند:«اى پروردگار ما! دل هاى ما را بعد از آنكه هدايتمان كردى منحرف مگردان و ما را از نزد خودت رحمتى ببخش، كه تويى بسيار بخشنده»؛ زيرا دانستند كه دل ها منحرف مى شوند و به [دوران] كورى و گمراهى خويش برمى گردند. هر كه [معرفتش را ]از خدا فرا نگيرد، از خدا نخواهد ترسيد و هر كه خدايى نينديشد، دلش بر شناختى استوار گره نخورد، شناختى كه آن را ببيند و حقيقت آن را در دلش بيابد و هيچ كس چنين نباشد مگر كسى كه گفتارش با كردارش بخواند و نهانش با آشكارش بسازد؛ زيرا خداوند خجسته نام، به درون نا پيداى خرد [هر فرد ]رهنمون نشد مگر به واسطه آنچه از آن نمودار است و گوياى آن.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يَقولُ : ما عُبِدَ اللّه ُ بشَيءٍ أفضَلَ مِن العَقلِ ، و ما تَمَّ عَقلُ امرئٍ حتّى يَكونَ فيهِ خِصالٌ شَتّى : الكُفرُ و الشَّرُّ مِنهُ مَأمُونانِ ، و الرُّشدُ و الخَيرُ مِنهُ مَأمُولانِ، و فَضلُ مالِهِ مَبذولٌ ، و فَضلُ قَولِهِ مَكفوفٌ ، و نَصيبُهُ مِن الدُّنيا القُوتُ ، لا يَشبَعُ مِن العِلمِ دَهرَهُ ، الذُّلُّ أحَبُّ إلَيهِ مَع اللّه ِ مِن العِزِّ مَع غَيرِهِ، و التَّواضُعُ أحَبُّ إلَيهِ مِن الشَّرَفِ ، يَستَكثِرُ قَليلَ المَعروفِ مِن غَيرهِ، و يَستَقِلُّ كَثيرَ المَعروفِ مِن نَفسهِ ، و يَرَى النّاسَ كُلَّهُم خَيرا مِنهُ ، و أنَّهُ شَرُّهُم في نَفسِهِ ، و هُو تَمامُ الأمرِ . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود: خداوند به چيزى بهتر از عقل پرستش نشده است، و خرد انسان كامل نباشد تا اينكه در او چند خصلت گوناگون باشد: كفر و بدى از وى نتراود، به هدايت و خوبى او اميد برود، زيادى مالش را ببخشد، از زياده گويى بپرهيزد، بهره اش از دنيا همان خوراك روزانه اش باشد، تا عمر دارد از دانش سير نشود، خوارىِ با خدا نزد او خوشتر باشد از عزّت با غير او، افتادگى نزد وى محبوبتر از بلندى و شرافت باشد، احسان اندك ديگران را زياد شمارد و احسان زياد خود را اندك داند، همه مردم را بهتر از خود بيند و خودش را از همه آنها بدتر شمارد و اين تمامِ مطلب است . .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! خردمند دروغ نمى گويد، هرچند دل خواهش در آن باشد.
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، لا دِينَ لمَن لا مُرُوَّةَ لَهُ ، و لا مُرُوَّةَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ . ، و إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدرا الّذي لا يَرَى الدُّنيا لِنَفسِهِ خَطَرا . أمَا إنّ أبدانَكُم لَيسَ لَها ثَمَنٌ إلاّ الجَنَّةَ . «و بُرِّزَتِ الجَحيمُ لِمَن يَرى» معاملة مع الشيطان و خسر هناك المبطلون . (كما في هامش المصدر)." href="#" onclick = "return false;"> فلا تَبِيعُوها بغَيرِها .
عنه عليه السلام : يا هِشامُ ، إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام كانَ يَقولُ : إنَّ مِن عَلامَةِ العاقِلِ أن يَكونَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : يُجِيبُ إذا سُئلَ ، و يَنطِقُ إذا عَجَزَ القَومُ عَنِ الكَلامِ ، و يَشيرُ بِالرّأيِ الّذي يَكونُ فيهِ صَلاحُ أهلِهِ ، فمَن لَم يَكُن فيهِ مِن هذهِ الخِصالِ الثَّلاثِ شيءٌ فهُو أحمَقُ
إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام قالَ : لا يَجلِسُ
في صَدرِ المَجلِسِ إلاّ رجُلٌ فيهِ هذهِ الخِصالُ الثَّلاثُ أو واحِدَةٌ مِنهُنَّ ، فمَن لَم يَكُن فيهِ شَيءٌ مِنهُنَّ فجَلَسَ فهُوَ أحمَقُ .
امام كاظم عليه السلام : اى هشام! امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود: از نشانه هاى خردمند اين است كه در او سه خصلت باشد: هرگاه از او پرسش شود پاسخ گويد، و چون مردم از سخن درمانند او سخن گويد، و نظرى ارائه دهد كه خير و صلاح اهل مجلس در آن باشد. كسى كه چيزى از اين سه خصلت در او نباشد، احمق است
امير المؤمنين عليه السلام فرمود: در صدر مجلس
نبايد نشيند مگر مردى كه اين سه خصلت يا يكى از آنها را داشته باشد و كسى كه چيزى از اين خصلت ها در او نباشد و در صدر نشيند، احمق است.
عنه عليه السلام : قالَ الحَسَنُ بنُ عليٍّ عليهما السلام: إذا طَلَبتُم الحَوائجَ فاطلُبوها مِن أهلِها . قِيلَ : يا ابنَ رسولِ اللّه ِ، و مَن أهلُها ؟ قالَ : الّذينَ قَصَّ اللّه ُ (نَصَّ اللّه ) في كِتابِهِ و ذَكرَهُم ، فقالَ : «إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولو الألْبابِ» قالَ : هُم اُولو العُقولِ .
امام كاظم عليه السلام : حسن بن على عليهما السلام فرمود: هرگاه حاجتى خواستيد آن را از اهلش بخواهيد.عرض شد: يا بن رسول اللّه ! اهلش چه كسانى هستند؟ فرمود: همانان كه خداوند در كتاب خود بيان كرده و از ايشان ياد نموده و فرموده است: «تنها اولو الالباب يادآور شوند».فرمود: منظور، خردمندانند.
عنه عليه السلام : قالَ عليُّ بنُ الحُسَينِ عليهما السلام: مُجالَسَةُ . الصّالِحينَ داعِيَةٌ إلَى الصَّلاحِ ، و آدابُ العُلَماءِ زِيادَةٌ في العَقلِ ، و طاعَةُ وُلاةِ العَدلِ تَمامُ العِزِّ ، و استِثمارُ المالِ تَمامُ المُرُوَّةِ . و إرشادُ المُستَشيرِ قَضاءٌ لِحَقِّ النِّعمَةِ ، و كَفُّ الأذى مِن كَمالِ العَقلِ ، و فيهِ راحَةُ البَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً .
امام كاظم عليه السلام : على بن الحسين عليهما السلام فرمود: همنشينى . با صالحان باعث صلاح و پاكى مى شود و آداب دانشمندان خرد را مى افزايد و فرمانبرى از حكمرانان عادل مايه كمال عزّت و اقتدار است و بهره بردارى از دارايى، كمال انسانيّت و مردانگى است . و ارشاد كردن مشورت خواه، اداى حقّ نعمت است و خوددارى از آزار رسانى نشانه كمال عقل و مايه آسايش تن در دنيا و آخرت است.