مقدمه

زندگينامه فاطمه زهرا عليهاالسلام
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، تنها دختر و يادگار رسول خدا صلي الله عليه و آله و همسر على بن ابى طالب عليه السلام بود. مادر بزرگوارش حضرت خديجه بود. وى كه كوثر جاويدان است، در سال پنجم بعثت پيامبر، در مكّه در روز بيستم جمادى الثانى به دنيا آمد. يكى از چهار بانوى بزرگ تاريخ بشرى و سرور زنان عالم و شبيه ترين افراد به پيامبر خدا و پاره تن آن حضرت بود.
اسامى و القاب متعدّد او، مانند فاطمه، زهرا، بتول، حوراء، صديقه، طاهره، عابده، عالمه غير معلّمه، ريحانه، محدّثه، عذراء، ام ابيّها، زهره، تقيّه، راكعه، كوثر و... هر كدام گوشه اى از فضايل و شخصيت بى نظير او را نشان مى دهد. به حدّى مقام او بالاست كه در روايات، خشم و رضاى او خشم و رضاى خدا به شمار آمده و از مقام شفاعت در قيامت برخوردار است و اولين كسى خواهد بود كه وارد بهشت مى گردد. بهشت مشتاق اوست و به تعبير رسول اكرم صلي الله عليه و آله، فاطمه زهرا بوى بهشت مى دهد.
او يكى از «اصحاب كساء» است و حقيقت ليلة القدر و همتاى على عليه السلام و مادر حسنين و شجره طوبى به شمار آمده است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به او بسيار علاقه داشت و احترام مى كرد و به پاى او بلند مى شد و او را جاى خود مى نشاند و گاهى دست و سينه زهرا را مى بوسيد. وى پيوسته غمخوار و حامى پدر بزرگوارش در كار رسالت و تبليغ دين بود. پس از هجرت مسلمانان به مدينه، در سال دوم هجرى با حضرت على عليه السلام ازدواج كرد و مدّت 9 سال با آن حضرت زندگى نمود. ثمره اين ازدواج، امام حسن و امام حسين و حضرت زينب و امّ كلثوم بود. كودكى هم در رحِم داشت به نام محسن كه پس از رحلت پيامبر خدا در پى حوادث تلخى كه بر خاندان آن حضرت وارد شد و به خانه فاطمه هجوم آوردند، سقط و شهيد شد.
حضرت زهرا عليهاالسلام در سالهاى پر فراز و نشيب پس از هجرت، در كنار پدر و همسر، مدافع اسلام بود. در جنگهايى كه پيش مى آمد، گاهى در ميدان هاى نبرد، براى امدادگرى، كارهاى خدماتى و مداواى مجروحان حضور مى يافت. شخصيت بارز او و فضيلت هاى فراوانش، از او الگويى ممتاز براى هر مسلمان ساخته است.
فاطمه زهرا عليهاالسلام در عبادت و نيايش و نماز و روزه و دعا و حالات معنوى، مقامى بسيار ارجمند داشت. از نظر برخورد شايسته با همسر و زندگى ساده و بى توقّع در كنار او و همدردى و همراهى با تلخى هاى زندگى و غمهاى على عليه السلام، الگوى وفا و صفا بود و در تربيت شايسته فرزند، نمونه يك مادر متعهّد به شمار مى رفت. ادب در بر خورد با پدر و همسر و ديگران و همكارى در كارهاى خانه با خادمه خويش داشت.
دل به جلوه هاى مادّى زندگى نبسته بود و اهل انفاق، صدقه، ايثار و مواسات بود. لباس عروسى خويش را به نيازمندى كه به درِ خانه او آمده بود بخشيد. درباره ايثار او و شوهرش سوره «هل اتى» نازل شد كه افطار خويش را به مسكين و يتيم و اسير داده بودند. از هر گونه كمك مالى به نيازمندان مضايقه نداشت و به ساده زيستى و دورى از تكلّف و تشريفات عادت كرده بود و صفاى زندگى را در حُسن خلق و محبّت و همكارى مى ديد. حجاب و حيا و عفاف آن حضرت زبانزد بود. حتى از نابينا هم چهره مى گرفت و حجاب را مراعات مى كرد. در احياى ياد شهيدانى چون حضرت حمزه سيدالشهدا كوشا بود و هر دوشنبه با حضور بر سر مزار او در دامنه كوه اُحد، از او ياد مى كرد و ياد آور خطّ جهاد و شهادت بود.
كوتاه بود عمر تو، امّا چه پر تلاش!
از كودكى به خاطر تبليغ دين حق... همگام، پدر
در كارهاى خانه يكى يار مهربان... همكار با على
در لحظه هاى ساكت و پر راز نيمه شب... همراز با خدا
يك دم نشد ز خاطر و يادش خدا، جدا.
وى پس از رحلت پدر بزرگوارش، سختيها و مصيبت هاى بسيارى را ديد و آزارهاى جسمى و روحى او را رنجور و بيمار ساخت. در پى ظلمى كه به اهل بيت و حضرت على عليه السلام شد و آن حضرت را از حق مسلّم خويش (خلافت) محروم ساختند و به دنبال ستمى كه بر شخص حضرت فاطمه عليهاالسلام وارد كردند و با هجوم به خانه اش به او آسيب رساندند و فدك را از او غصب كردند، پيوسته در فراق پدر و مظلوميّت شوهر و تنهايى خويش مى گريست و گريه او سلاحى براى مبارزه سرد با غاصبان و ظالمان بود و اشكهاى او افشاگر ظلمهايى بود كه بر خاندان پيامبر، بويژه تنها دختر او كه سرور زنان عالم بود، محسوب مى شد.
اين دوران تلخ، هفتاد و پنج روز (و به نقلى نود و پنج روز) طول كشيد و سرانجام، اين بانوى بزرگ در بستر بيمارى افتاد و مظلومانه به شهادت رسيد. شهادت او در 13 جمادى الأولى يا 3 جمادى الثانيه از سال يازدهم هجرت بود. او هنگام شهادت، هيجده ساله بود. طبق وصيّت وى، او را شبانه و مخفيانه غسل دادند و به خاك سپردند. محلّ دفن او دقيقاً معلوم نيست. پنهانى قبر حضرتش علاوه بر نشان مظلوميتى مضاعف براى وى، شاهدى ديگر بر ظلم و ستم ديگران بر او بود و با اين وصيّت، مى خواست نارضايى خود را از دست آنان آشكار سازد، تا نتوانند حتّى از جسم مجروح و شهادت مظلومانه و قبر مطهرش هم سوء استفاده كنند، همچنان كه خطبه خوانى او در مسجد مدينه در حضور مهاجران و انصار نيز دفاع از حق و افشاگرى غصب و ستم مخالفان بود. او در راه ولايت و دفاع از حق اميرالمؤمنين عليه السلام شهيد شد. در زيارتنامه هاى او نيز تعابيرى همچون: مظلومه، شهيده، مضطهده و... گوياى اين رنجها و مظلوميّت هاست.
درود بر او، كه كوثر پيوسته جوشان و جارى رسول خدا و فيض الهى در بستر تاريخ است و كمالات و فضايلش، اسوه همه بانوان جهان.


بِسمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اِنّا اَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّـكَ وَانْحَرْ اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الاَْبْتَرُ
امانتى كه آسمانها و زمين و كوهها از دريافتش ناتوان بودند، در رخساره سيب بهشتى پيش كشِ «امين وحى» گرديد.
و راز سر به مهر هستى از مشرق «اشرقت بنور وجهها» در دامن «خديجه» درخشيد.
گم گشتگان وادى «ولايت» را «مشكات منير» هدايت افروخت.
ويلداى ديجور «جهل» و «عصبيت» جاهليت را «ليلة القدر» عصمت فرا رسيد.
«ام ابيها»ى ربوبيت براى پرورش كودك عالم در پاى گاهواره خلقت، زمزمه «محبت» سر داد.
و با ظهور مهر فاطمى هر چه در «غيب» بود «شهادت» يافت و هرچه مكنون بود از كمين در آمد.
از كسى كه خدا بر وجودش مباهات مى كند و «كوثر»ش مى خواند و حبيب خدا دست مباركش مى بوسيد و با مشاهده جمالش رنج و غم را به فراموشى مى سپرد و ولىّ خدا و عالِم اولين و آخرين منشى مكتبش مى شود و امام صادق با شنيدن نام زيبايش رنگ مى بازد و از جاى بر مى خيزد و در برابر عظمتش تا حد ركوع تعظيم مى كند و ... الگوى زندگى مهدى آل محمد است، چگونه مى توان سخن گفت و از سخنانش بهره گرفت.
ما كجا و كوثر حق، ما كجا و ليلة القدر آفرينش، ما كجا و محور محبت نا متناهى، ما كجا و درّ صدف هستى؟!
و اين است كه جمع آورى «چهل حديث» از سخنانش ـ بصورتى كه با ديگر مجموعه ها هماهنگ باشد ـ ماهها طول كشيد وناچار به تقطيع خطبه منحصربفرد آن بزرگ بانو پرداخته و با تمام وجود مظلوميت او و پدر و همسر و فرزندانش را لمس نموده و دريافتم كه اين دنيا گنجايش اسم اعظم ومستأثر حق را نداشت وندارد و نخواهد داشت و به همين جهت قبرش نيز از نامحرمان پوشيده ماند.
اكنون پس از تلاش و تتبع فراوان، اين شما پيروان دلسوخته آن مظلومه مضطهده و اين چهل جمله از انوار زهرائى آن نور نور. و مرا نه جسارت آن است كه بر آستانه بلند او نظر كنم و نه جرأت اين كه در محضر دلدادگان كوى ولايش اظهارى نمايم.
إنَّهُ وَلِىُّ الحَقِّ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصّالِحين
محمود لطيفى

يكى از دعاهاى معروف حضرت زهرا عليهاالسلام: به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خدايى كه نور است، به نام خدايى كه نور نور است، به نام خدايى كه نورى بالاى نور است، به نام خدايى كه تدبير امور به دست اوست، به نام خدايى كه نور را از نور آفريد. ستايش و سپاس خدايى را كه نور را از نور آفريد و نور را بر كوه طور فرود آورد، در ـ درون ـ كتابى نوشته شده، در طومارى گسترده بر پيامبرى برخوردار از نعمتها.

حضرت زهرا در بخشى از خطبه خود مى فرمايد: اى مردم! بدانيد كه من فاطمه ام و پدرم محمد صلي الله عليه و آلهاست. پايان و آغاز سخنم يكى است، نابجا سخن نمى گويم و به كار يـاوه و بيهـوده نمى پـردازم. به حقيقت پيامبرى از ميان خودتان برخاست كه رنجهاى شما بر او دشوار بود و به ـ هدايت و اصلاح ـ شما حريص و بر مؤمنان دلسوز و مهربان بود.

و در بخش ديگرى از خطبه مى فرمايد: ... كتاب گوياى خداوند و قران راستگو و نور فروغ بخش و روشنايى درخشان ـ عهد الهى و يادگار پيامبر است ـ كه ديدگاههايش روشن و اسرار درونى او بر ملا و ظاهر آن جلوه گر و پيروان او مورد غبطه همگان است. تبعيت از آن راهگشاى دستيابى به رضاى الهى و گوش سپردن به او موجب نجات است

و در بخش ديگرى از خطبه مى فرمايد: كتاب الهى فرا روى شماست، امور مربوط به او ظاهر و احكامش فروزان و نشانه هايش خيره كننده و ـ فرامين ـ بازدارنده اش آشكار و دستورهايش واضح است.

در پايان خطبه فرمود: سپاسِ خدايى را به جاى آريد كه به خاطر عظمت وجود و جلوه نورش هر آنچه در آسمانها و زمين است خواهان ره يافتن به سوى او هستند و ـ در اين ميان تنها ـ ما وسيله تقرب به او و بندگانِ برگزيده و پايگاه تقديس و تنزيه او و حجت او در غيبت و نهان و وارث پيامبران اوييم.

جابر بن عبداللّه مى گويد: در دست فاطمه زهرا عليهاالسلام لوحى زمردين ديدم، پرسيدم: اى دختر رسولخدا پدر و مادرم فداى تو باد اين چه لوحى است؟ حضرت فرمود: اين لوح را كه در آن نام پدر و شوهرم و دو پسرم و نامهاى فرزندان معصومم نوشته شده است خداى عزوجل به پيامبرش هديه نمود و پيامبر نيز براى خوشحالى من آن را به من داد.

در جمع گرم خانواده هر يك از على و فاطمه خود را نزد پيامبر محبوبتر مى شمردند، پيامبر به فاطمه فرمود: تو را حلاوت فرزندى و على را عزّت مردان است و او نزد من محبوتر است.فاطمه گفت: به خدايى كه تو را برگزيد و هدايت كرد و امّت را به سبب تو راه نمود، همواره تا زنده ام به ـ مقام ـ او مقّر خواهم بود.

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: پدرم قبل از رحلتش به من فرمود: هر كس سه روز بر او و بر من درود فرستد خدا بهشت را بر او واجب گرداند. راوى مى گويد: گفتم: در زندگى او و شما؟ حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: بلى هم در حال حيات، و هم پس از مرگ.

شخصى به زنش گفت: پيش فاطمه زهرا عليهاالسلام برو و بپرس: آيا من از شيعيان اهل بيت هستم؟ ـ زن آمد و پرسيد، حضرت زهرا عليهاالسلام در پاسخ گفت: به همسرت بگو: اگر به آنچه ترا فرمان داده ايم عمل مى كنى و از آنچه نهى كرده ايم پرهيز نموده اى از شيعيان خواهى بود و در غير اين صورت از شيعيان نيستى.

يكى از دعاهاى حضرت زهرا عليهاالسلام اين بود: بارالها: نيرومندى در بندگيت و بينش روشن در كتابت و فهم و درك احكامت را از تو خواستارم. خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست و قران را دور از دسترس ما و پل صراط را لغزشگاه ما و محمد صلي الله عليه و آله را رويگردان از ما قرار مده.

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: پدران اين امّت حضرت محمد صلي الله عليه و آله ـ پيامبر خدا ـ و حضرت على عليه السلام ـ ولى خدا ـ است. اگر از آن دو اطاعت كنند، كژى هاى آنان را اصلاح مى كنند و از عذاب دردناكشان نجات مى بخشند و همراهى با آن دو نعمت جاودان ـ بهشت ـ را ارزانيشان مى دارد.

حضرت زهرا عليهاالسلام بر سر مزار حمزه عليه السلام در پاسخ شخصى مى فرمايد: به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار مى نمودند و از عترت پيامبر پيروى مى كردند، حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمى نمودند (واسلام همه عالم را فرا مى گرفت.)

روزى ام سلمه براى عيادت حضرت فاطمه عليهاالسلام آمد وپرسيد: اى دختر پيامبر شب را چگونه به صبح آوردى (شب و روزت چگونه مى گذرد)؟ حضرت عليهاالسلام فرمود: به صبح آوردم در حالى كه تاريكى غم و انده مرا فراگرفته است، پيامبر از دست رفت و وصى او مظلوم واقع شد، حَريم و حرمت پيامبر شكسته شد.

حضرت زهرا عليهاالسلام در پاسخ زنانى كه براى عيادتش آمده و از سلامتى اش سؤال كردند فرمود: به خدا سوگند صبح كردم در حالى كه نسبت به دنياى شما بى رغبت و از مردان شما خشمگينم. پس از چشيدن، آنان را از دهان بيرون افكندم و پس از پيگيرى، از آنان خسته شدم. چه زشت است كند شدن تلاش ها و سستى نيروها و اضطراب انديشه ها ! .

حضرت زهرا عليهاالسلام در بخشى از سخنانش با زنان مدينه فرمود: ـ به راستى آنان كه ديگران را ترجيح دادند ـ چه عيبى از ابوالحسن اميرالمؤمنين عليه السلام گرفتند؟ به خدا قسم تنها عيب على شمشير بران او و بى اعتنايى به مرگ و برخورد سخت و ضربه هاى مرگبار و خشم سركش او در رابطه با ـ دفاع از دين ـ خداست.

حضرت زهرا عليهاالسلام در بخش ديگرى از خطبه مى فرمايد: ... و شما بر لبه پرتگاهى از آتش قرار داشتيد جرعه آبى براى تشنگان و شكار بى رنجى براى آزمندان بوديد، آنگاه خداى بزرگ به وسيله حضرت محمد صلي الله عليه و آله و پس از چه فراز و نشيب ها ـ و گرفتار شدن به دست مردان حيوان صفت و گرگان آدمخوار عرب و گردنكشان اهل كتاب ـ نجاتتان بخشيد. هرگاه كه آتش جنگى بر مى افروختند خدا خاموش مى كرد و اگر شاخ شيطانى سرك مى كشيد و يا مرزى از سوى مشركان گشوده مى شد پيامبر، برادرش ـ حضرت على عليه السلام ـ را در كام آن مى افكند و او نيز تا هنگامى كه يال و بال آنان با كف پاى خود پايمال نمى كرد و آتش آنان را با شمشير خاموش نمى ساخت بر نمى گشت.

حضرت زهرا عليهاالسلام در بخش ديگرى از سخنانش با زنان مدينه در مورد حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: به خدا سوگند اگر از راه روشن منحرف مى شدند و از پذيرش دليل واضح مى لغزيدند، آنان را به راه مستقميم برگردانده و بر التزام به آن وامى داشت و با نرمى و ملايمت راهشان مى برد، به گونه اى كه خشونت و ناهموارى راه آنان را آزار نمى داد و رهروان را خسته نمى ساخت و سواران را ملول نمى كرد. و آنان را به آبشخورى پر بركت و زلال و گوارا رهنمون مى شد

حضرت زهرا عليهاالسلام در بخش پايانى سخنانش با زنان مدينه فرمود: ... به جان خودم سوگند! نطفه فساد و تباهى بسته شد، اندكى منتظر باشيد تابه نتيجه رسد آنگاه به جاى شير، كاسه هاى پر از خون تازه و زهر كشنده بدوشيد و در آن هنگام گمراهان، زيان كجروى خود را خواهند ديد و آيندگان پيامد كار پيشينيان را خواهند دانست. آنگاه دل از دنيا بركنيد و با فتنه ها آرامش خاطر يابيد! و مژده باد بر شما به شمشير آخته و سلطه متجاوز ستمگر و نيز هرج و مرج فراگير و استبداد زورگويان! همانان كه بخش ناچيزى از حق را به شما برگردانند و اجتماع شما را درو كنند! چه حسرت بزرگى! و چه مى توان كرد؟ در صورتى كه امروز كوركورانه برده شده ايد.

حضرت زهرا عليهاالسلام در بخش ديگرى از خطبه فرمود: ... آنچه مى كنيد زير نظر خداست و ستمگران به زودى خواهند دانست كه به سوى چه سرانجامى باز مى گردند! و من دختر كسى هستم كه شما را از عذاب دردناك و سخت بيم مى داد، پس هر چه خواهيد بكنيد ما نيز كار خود پيش مى گيريم و منتظر باشيد و ما نيز در انتظار به سر مى بريم.

يكى ديگر از دعاهاى حضرت زهرا عليهاالسلام: بارالها: ـ درد جانكاه ـ از دست دادن پيامبر و فرستاده برگزيده ات را به تو باز مى گوييم و نيز عقبگرد امّتش و جلوگيرى آنان از دسترسى ما به حقى را كه تو در كتاب و برزبان پيامبرت تعيين كرده اى به تو شكايت مى كنيم.

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: از دنياى شما سه چيز براى من دوست داشتنى است: تـلاوت كتـاب خــدا ـ قــرآن ـ ، و نگاه به چهره رسول خدا صلي الله عليه و آله و انفـاق در راه خــدا.

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: روزى پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آمد در حالى كه من پس از نماز صبح خوابيده بودم، پيامبر صلي الله عليه و آله با پاى مباركش مرا تكان داد و فرمود: دخـتركم برخيز و شاهد روزى پرورگارت باش ـ در طلب روزى بـكوش ـ و از غـافـلان مبـاش زيـرا خـداوند روزى مردم را به هنگام سپيده صبح تا طلوع خورشيد تقسيم مى كند.

حضرت على عليه السلام در شب ازدواج، همسرش را نگران ديد و علت آن را پرسيد.حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: ـ در پيرامون حال و وضع خود انديشيدم و پايان عمر و منزلگاه قبر را به ياد آوردم و انتقال ـ از خانه پدر ـ به منزل خودم، مرا به ياد ورود به قبرم انداخت! تو را به خدا بيا تا در آغاز زندگى مشترك به نماز برخيزيم و امشب را به عبادت خدا بپردازيم.

على و فاطمه عليهماالسلام از پيامبر خواستند تا در تقسيم امور خانواده بين آن دو قضاوت كند، پيامبراكرم صلي الله عليه و آله نيز كارهاى مربوط به درون خانه را براى فاطمه عليهاالسلام و كارهاى بيرون خانه را براى على عليه السلام تعيين كرد. پس حضرت زهرا فرمود: جز خدا كسى نمى داند كه من چقدر از اين تقسيم خوشحال شدم زيرا از شانه به شانه شدن با مردان بيگانه نجات يافتم و مشكل برخورد با مردان نامحرم از دوشم برداشته شد.

«سلمان مى گويد: وارد منزل شدم و ديدم فاطمه زهرا عليهاالسلامنشسته و دستاس مى كرد و بر دسته دستاس خون دست مباركش جارى بود، از سوى ديگر حسين عليه السلام در كنار خانه از گرسنگى گريه مى كرد، گفتم: اى دختر رسول خدا دستان شما پينه بسته است در صورتى كه فضه حاضر است!» حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله مرا توصيه نموده است كه يك روز فضه كارهاى خانه را انجام دهد و يك روز من، ديروز نوبت او بوده و امروز نوبت من است.

روزى فاطمه عليهاالسلام به محضر پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: يا رسول اللّه سلمان از لباس ساده من تعجب مى كند! قسم به خدايى كه تو را به پيامبرى برانگيخته است، مدت پنج سال است كه زيرانداز شبانه من و على پوست گوسفندى است كه روزها علوفه شترمان را بر روى آن مى ريزيم، و بالش ما نيز قطعه پوستى است كه درون آن از ليف درخت خرماست.

امام حسن مجتبى عليه السلام گويد: مادرم را ديدم كه در نيمه شب مؤمنين را دعا مى كند و براى خودش دعا نمى كند، گفتم: مادرجان چرا براى خودت دعا نمى كنى؟ مادرم فرمود: پسرم اول همسايه سپس خانه.

اسماء بنت عميس مى گويد: فاطمه عليهاالسلام به من فرمود: من شيوه تشييع جنازه زنان را بسيار زشت و ناپسند مى دانم، پارچه اى بر روى او مى كشند كه برجستگيهاى بدن او را براى بينندگان به نمايش مى گذارد! اى اسماء مرا بر تابوت آشكار نگذار بدن مرا بپوشان كه خدا تو را از آتش بپوشاند.

هنگام رحلت پيامبراكرم صلي الله عليه و آله دختران بنى هاشم حضرت فاطمه عليهاالسلام را در برپايى عزادارى يارى مى كردند، آن حضرت فرمود: از شمارش مناقب و مفاخر نژادى دست برداريد و بـر شـما بـاد به دعـا كـردن.

يكى از دعاهاى حضرت زهرا عليهاالسلام: بارالها: دينم را كه ملاك و محور كارهاى من و دنيايم را كه خانه تلاش ومعاش من وآخرتم را كه سرانجام من به سوى آن است اصلاح فرما، و زندگيم را وسيله بركت و خير و مرگم را وسيله رهايى و راحتى از هر شرّ و بدى قرار ده.

در آغاز زندگى مشترك، حضرت زهرا عليهاالسلام اسرارى را با حضرت على عليه السلام در ميان گذاشت و سپس در مقابل تعجب او فرمود: اى ابوالحسن! مؤمن، با نور الهى مى نگرد ـ حقايق درون را مى بيند ـ .

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: هركه عبادتهاى خالصانه اش را نزد خداوند بفرستد، خـداوند بهترين مصلحت ها را بر او فرو فرستد.

زنى به محضر فاطمه زهرا عليهاالسلام آمد و پس از چندين پرسش گفت: اى دختر رسول خدا مبادا تو را آزرده باشم؟ حضرت فرمود: هرچه مى خواهى بپرس ـ و به فكر خستگى من مباش ـ زيرا اگر كسى براى حمل بار سنگينى، صد هزار دينار بگيرد آيا سنگينى بار را احساس مى كند؟ زن گفت: نه، حضرت فرمود: من براى پاسخ هر سؤال پاداشى بيشتر از زمين تا عرش، مرواريد خواهم گرفت پس چرا بايد بر من گران آيد؟

حضرت زهرا عليهاالسلام در بخش ديگرى از خطبه فرمود: ... پس خداى متعال ايمان را براى پاك نمودن شما از شرك، و نماز را براى دور نمودنتان از كبر، و زكات را براى تزكيه نفس و توسعه روزى، و روزه را براى استوارى اخلاص، و حج را براى پايدارى دين، و عدالت ورزى را براى هماهنگى دلها، و فرمانبردارى از ما را براى نظم جامعه، و رهبرى ما را سبب امنيت از پراكندگى، و جهاد را براى عزّت بخشى اسلام، و بردبارى در برابر مشكلات را كمكى در بدست آوردن پاداش، و امر به معروف را براى اصلاح جامعه قرار داد.

حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام فرمود: روزه دار اگر زبان و گوش و چشم و اندامش را حفـظ نـكند روزه او به چـه كارش آيـد؟

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: خوشرويى با مؤمن، موجب دستيابى به بهشت مى شود و خوشرويى نسبت به غير مؤمن انسان را از عذاب آتش حفظ مى كند.

از حضرت زهرا عليهاالسلام نقل شده است كه فرمود: در آداب سفره دوازده خصلت است كه هر مسلمانى بايد آن را بداند. چهار خصلت واجب و چهار تا مستحب و چهار تاى ديگر از ادب است: شناخت (ارزش نعمت) و رضا (به روزى خداوندى) و نام خدا بر زبان آوردن و سپاس او گفتن از واجبات است، وضوى قبل از غذا و در حال نشسته غذا خوردن و نشستن روى طرف چپ و با سه انگشت غذا خوردن از مستحبات است، و خوردن از غذايى كه نزديك و روبروى توست و كوچك گرفتن لقمه و زياد جويدن و كمتر نگريستن به روى ديگران از آداب غذا خوردن است.

حضرت زهرا عليهاالسلام به برخى از زنان فرمود: ـ در صورت ناچارى ـ براى جلب رضايت حضرت محمد و حضرت على عليهماالسلام ـ كه پدر اسلام و امت مسلمان هستند. پدر و مادر خويش را به خشم آر (از رنجش آنان هراس مكن) ولى مبادا براى جلب رضايت پدر و مادرت، آنان را به خشم آرى.

حضرت امير المؤمنين گويد: روزى پيامبر از ما سؤال كرد: بهترين كار براى زن چيست؟ كسى نتوانست پاسخ گويد. من اين پرسش را از فاطمه پرسيدم. او عليهاالسلام فرمود: ولى من مى دانم: بهـترين كار براى زن آن اسـت كـه مردان ـ نامحرم ـ را نبيند و مردان نيز او را نبينند.

از دعاهاى حضرت زهرا عليهاالسلام: بارالها ! به علم غيب و قدرت فراگيرت سوگند، مرا زنده بدار تا روزى كه آن، براى من سودمند است و بميران هنگامى كه مرگ، به سود من باشد. خدايا اعتقاد خالص و ترس از خودت را به هنگام خوشنودى و خشم و ميانه روى در حال دارايى و تهى دستى را از تو خواستارم.