الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لرجُلٍ قالَ لَهُ: أ تَرى هذا الخَلقَ كُلَّهُ مِن النّاسِ ؟ : اِلقَ مِنهُمُ التّارِكَ للسِّواكِ ، و المُتَرَبِّعَ في مَوضِعِ الضِّيقِ ، و الدّاخِلَ فيما لا يَعنيهِ، و المُماريَ فيما لا عِلمَ لَهُ، و المُتَمَرِّضَ مِن غَيرِ عِلَّةٍ، و المُتَشَعِّثَ مِن غَيرِ مُصيبَةٍ، و المُخالِفَ على أصحابِهِ في الحَقِّ و قَدِ اتَّفَقوا علَيهِ، و المُفتَخِرَ يَفتَخِرُ بآبائهِ و هُو خِلْوٌ مِن صالِحِ أعمالِهِم، فهُو بمَنزِلَةِ الخَلَنجِ .[الخَلَنْج شجرٌ ، فارسي معرّب ، تتّخذ من خشبه الأواني. (لسان العرب : ۲ / ۲۶۱).]يُقشَرُ لِحاءً عَن لِحاءٍ حتّى يُوصَلَ إلى جَوهَريَّتِهِ ، و هُو كما قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : «إنْ هُمْ إلاّ كالأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ سَبيلاً» .[الفرقان : ۴۴ .] .[الخصال : ۴۰۹ / ۹.]
امام صادق عليه السلام ـ به مردى كه عرض كرد : آيا اين خلايق همه در شمار آدميانند؟ ـ فرمود : از شمار آنان بيفكن كسى را كه مسواك نمى زند، كسى كه در جاى تنگ چهار زانو مى نشيند، كسى كه به چيزهاى بى ربط و بيهوده مى پردازد، كسى كه در موضوعاتى كه نمى داند بحث و مجادله مى كند، كسى كه بى جهت خود را در بستر بيمارى مى اندازد، كسى كه بدون مصيبتى سر و وضعش ژوليده و پريشان باشد، كسى كه با ياران خود درباره حقيقتى كه همه آنها بر آن همداستانند مخالفت كند، كسى كه به مفاخر پدران خود ببالد اما از كارهاى نيك و شايسته آنان بى بهره باشد، چنين كسى به خَلنگ .[گياهى است بصورت درختچه يا علف كه در نواحى گرم و معتدل مى رويد . (فرهنگ معين : ۱ / ۱۴۳۷) .]مى ماند كه پوسته هاى آن لايه لايه برداشته شود تا به مغزش برسد و نيز چنان است كه خداوند عزّ و جلّ فرموده است : «اينان نيستند مگر مانند چارپايان و بلكه اينان گمراهترند».