رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ كمَثَلِ العَطّارِ ؛ إن جالَستَهُ نَفَعَكَ ، و إن ماشَيتَهُ نَفَعَكَ ، و إن شارَكتَهُ نَفَعَكَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن به مانند عطر فروش است كه اگر با او بنشينى، به تو سود مى رساند، اگر با او راه بروى به تو سود مى رساند و اگر با او شريك شوى، به تو سود مى رساند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مَثَل مؤمن، مَثَل درخت خرماست كه هر چه از آن برگيرى به كارَت مى آيد.
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ الرّجُلِ المسلمِ مَثَلُ شَجَرَةٍ خَضراءَ لا يَسقُطُ وَرَقُها و لا يَتَحاتُّ ؛ و هِي النَّخلَةُ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت مرد مسلمان، حكايت درخت سبزى است كه برگ هايش نمى ريزد و آفت و پوسيدگى نمى بيند. اين درخت، درخت خرماست.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مَثَل مؤمن، مَثَل خوشه [گندم يا جو ]است كه گاه كج مى شود و گاه راست [در معرض حوادث و بلاهاست].
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ السُّنبُلَةِ؛ تَستَقيمُ مَرّةً و تَحمَرُّ مَرّةً . و مَثَلُ الكافرِ مَثَلُ الأرْزَةِ؛ لا تَزالُ مُستَقيمَةً حتّى تَخِرَّ و لا تَشعُرَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن، مثل خوشه [گندم يا جو]است كه گاه راست مى شود و گاه سرخ. و كافر مانند صنوبر است كه هميشه راست است، تا آن كه يكباره فرو مى افتد (هيچ بلا و مصيبتى به او و اموال و اولادش نمى رسد و ناگهان مرگ به سراغش مى آيد و او را غافلگير مى كند).
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ الخامَةِ؛ تَحمَرُّ مَرّةً و تَصفَرُّ اُخرى ، و الكافرُ كالأرْزَةِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مَثَل مؤمن، مَثَل گياهى نو رسته است كه گاه سرخ مى شود و گاه زرد . امّا كافر مانند درخت صنوبر است.
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ كمَثَلِ خامَةِ الزَّرعِ؛ مِن حَيثُ أتَتها الرِّيحُ كَفَأتها، فإذا سَكَنَتِ اعتَدَلَت ، و كذلكَ المؤمنُ يُكفَأُ بالبَلاءِ . و مَثَلُ الفاجِرِ كالأرْزَةِ صَمّاءُ مُعتَدِلَةٌ، حتّى يَقصِمَها اللّه ُ إذا شاءَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت مؤمن، حكايت كِشته اى ترو تازه است كه از هر طرف باد بر آن بوزد، خميده اش مى كند و چون باد بايستد راست مى شود. بدينسان مؤمن نيز با بلا كج و خميده مى شود. [اما ]فاجر مانند درخت صنوبر است كه سخت و راست است، تا هرگاه كه خداوند خواهد و آن را بشكند.
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ كمَثَلِ الزَّرعِ ، لا تَزالُ الرِّياحُ تَفيؤهُ ، و لا يَزالُ المؤمنُ يُصيبُهُ بَلاءٌ ، و مَثَلُ المنافِقِ مَثَلُ الشَّجَرَةِ الأرْزِ، لا تَهتَزُّ حتّى تُستَحصَدَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت مؤمن، حكايت زراعتى است كه وزش بادها همواره آن را به هر سو خميده مى كند؛ مؤمن نيز پيوسته در معرض بلاست. حكايت منافق، حكايت درخت صنوبر است كه تكان نمى خورد ، تا آن كه وقت بريدنش فرا مى رسد.
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ كمَثَلِ النَّحلَةِ ؛ إن أكَلَتْ أكَلَت طَيِّبا ، و إن وَضَعَت وَضَعت طَيِّبا ، و إن وَقَعت على عُودٍ نَخِرٍ لَم تَكسِرْهُ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مَثَل مؤمن، مَثَل زنبور عسل است كه اگر بخورد، چيزهاى پاك و پاكيزه مى خورد و اگر توليد كند، چيزى پاك و پاكيزه توليد مى كند و اگر روى شاخه پوسيده اى بنشيند، آن را نمى شكند.
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ سَبيكَةِ الذَّهَبِ ؛ إن نَفَختَ علَيها احمَرَّت ، و إن وُزِنَت لَم تَنقُصْ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن، مانند شمش طلاست كه اگر در آتش نهاده شود، سرخ مى گردد و اگر وزن شود، كم نشان نمى دهد.
عنه صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المؤمنِ كالبَيتِ الخَرِبِ في الظّاهِرِ ، فإذا دَخَلتَهُ وجَدتَهُ مُؤنَّقا. و مَثَلُ الفاجِرِ كمَثَلِ القَبرِ المُشرِفِ المُجَصَّصِ يُعجِبُ مَن رآهُ و جَوفُهُ مُمتَلئٌ نَتْنا .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت مؤمن، حكايت خانه اى است كه بيرونش ويرانه است اما چون داخلش شوى آن را آراسته و زيبا مى بينى و حكايت كافر به مانند گور برجسته گچ كارى شده است كه هر كس آن را ببيند، خوشش مى آيد اما درونش آكنده از بوى گند است.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في قولهِ تعالى : «اللّه ُ نُورُ السَّماواتِ و الأرضِ ـ إلى قولهِ ـ و يَضْرِبُ اللّه ُ الأمثالَ لِلنّاسِ» . ـ : فهذا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللّه ُ لِلمؤمنِ ، قالَ : فالمؤمنُ يَتَقلَّبُ في خَمسَةٍ مِن النُّورِ ، مَدخَلُهُ نُورٌ ، و مَخرَجُهُ نُورٌ ، و عِلمُهُ نُورٌ ،و كلامُهُ نُورٌ ، و مَصيرُهُ يَومَ القِيامَةِ إلَى الجَنّةِ نُورٌ .
امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «خدا نور آسمان ها و زمين است··· خدا مثل ها را براى مردم مى زند» ـ فرمود : اين مَثَلى است كه خداوند درباره مؤمن زده است. حضرت فرمود: مؤمن در پنج نور غوطه مى خورد: درونْ شدش نور است، برون شدش نور است، علمش نور است، سخنش نور است و حركتش به سوى بهشت در روز قيامت، نور است.