رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا عليُّ ، إذا تَقَرَّبَ العِبادُ إلى خالِقِهِم بالبِرِّ فَتَقَرَّبْ إلَيهِ بالعَقلِ تَسبِقْهُم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى على! هر گاه بندگان با نيكى كردن، به آفريدگار خويش نزديك شوند، تو با خرد ورزى به او نزديك شو تا از آنان پيشى گيرى.
امام على عليه السلام : مقرّب شدن بنده به خداوند سبحان، با خالص كردن نيّت او [شدنى ]است.
عنه عليه السلام : فو اللّه ِ لو حَنَنتُم حَنينَ الوُلَّهِ العِجالِ ، و دَعَوتُم بهَدِيلِ الحَمامِ ، و جَأرتُم جُؤارَ مُتَبتِّلي الرُّهبانِ ، و خَرَجتُم إلَى اللّه ِ مِن الأموالِ و الأولادِ ، التِماسَ القُربَةِ إلَيهِ في ارتِفاعِ دَرَجةٍ عِندَهُ ، أو غُفرانِ سَيِّئَةٍ أحصَتها كُتُبُهُ ، و حَفِظَتها رُسُلُهُ ، لَكانَ قليلاً فيما أرجُو لَكُم مِن ثَوابِهِ ، و أخافُ علَيكُم مِن عِقابِهِ .
امام على عليه السلام : به خدا سوگند، اگر همانند شتران بچه مرده بناليد و همچون كبوتران جفت از دست داده بانگ برآوريد و همچون راهبان تارك دنيا زارى كنيد و در راه خدا از اموال و فرزندان خويش ببريد تا درجه اى نزد خدا فزونى گيريد و مقرّب شويد، يا خطايى را كه در نامه هاى او ثبت است و فرشتگان او آن را نگه داشته اند بخشوده شود، هر آينه اين همه در مقابل ثوابى كه از خدا براى شما اميد دارم و كيفر او كه از آن بر شما مى ترسم، اندك است.
عنه عليه السلام : اعلَمْ أنَّ ما قَرَّبَكَ مِن اللّه ِ يُباعِدُكَ مِن النارِ ، و ما باعَدَكَ مِن اللّه ِ يُقَرِّبُكَ مِن النارِ .
امام على عليه السلام : بدان كه هر آنچه تو را به خدا نزديك مى كند، از آتش دورت مى سازد و هر آنچه تو را از خدا دور مى گرداند، به آتش نزديكت مى كند.
امام على عليه السلام : كسى كه با گزاردن واجبات و مستحبات خود را [به خدا] نزديك كند، دو چندان سود برد.
امام على عليه السلام : نزديك شدن به خداوند سبحان با درخواست و مسئلت كردن از او [ممكن] است و نزديك شدن به مردم، با ترك درخواست از آنان.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : كانَ فيما ناجى بهِ اللّه ُ موسى عليه السلام على الطُّورِ أن : يا موسى ، أبلِغْ قَومَكَ أنّهُ ما يَتَقَرَّبُ إلَيَّ المُتَقرِّبونَ بمِثلِ
البُكاءِ مِن خَشيَتي ، و ما تَعَبَّدَ لي المُتَعبِّدونَ بمِثلِ الوَرَعِ مِن مَحارِمي ، و لا تَزَيَّنَ لي المُتَزيِّنونَ بمِثلِ الزُّهدِ في الدنيا عمّا بِهِمُ الغِنى عَنهُ
فقالَ موسى عليه السلام : يا أكرَمَ الأكرَمينَ ، فماذا أثَبتَهُم على ذلكَ ؟ فقالَ : يا موسى ، أمّا المُتَقرِّبُونَ إليَّ بالبُكاءِ مِن خَشيَتي فَهُم في الرَّفيقِ الأعلى لا يَشرَكُهُم فيهِ أحَدٌ .
امام باقر عليه السلام : از نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام در كوه طور اين بود كه: اى موسى! به قوم خود برسان كه تقرّب جويان، با چيزى مانند گريستن از ترس
من، به من نزديك نشدند و متعبدان به چيزى مانند پرهيز از حرامهاى من مرا عبادت نكردند و زينت گران ، به چيزى مانند بى اعتنايى به چيزهايى از دنيا كه بدان نياز ندارند، خويشتن را نياراستند
موسى عرض كرد: اى گراميترين گراميان! چه چيز آنان را در اين راه، استوار گرداند؟ فرمود: اى موسى! امّا آنان كه با گريستن از ترس من جوياى تقرّب به من هستند، در ملأ اعلايند و هيچ كس در اين [مرتبه] با آنان شريك نيست.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : فيما ناجَى اللّه ُ تباركَ و تعالى بهِ موسى صلواتُ اللّه ِ عليهِ : يا موسى ، ما تَقَرَّبَ إلَيَّ المُتَقرِّبونَ بمِثلِ الوَرَعِ عن مَحارِمي ، فإنّي أمنَحُهم جِنانَ عَدْني لا اُشرِكُ مَعهُم أحَدا .
امام صادق عليه السلام : از جمله نجواهاى خداوند تبارك و تعالى با موسى ـ صلوات اللّه عليه ـ اين بود كه: اى موسى! تقرّب جويان به من، به چيزى مانند پرهيز از حرامهايم به من نزديك نشدند. من بهشتهاى ماندگار خود را به آنان مى بخشم و هيچ كس را شريكشان قرار نمى دهم.
لقمانُ عليه السلام ـ في وصيَّتِهِ لابنِهِ ـ : يا بُنَيَّ ، أحُثُّكَ على سِتِّ خِصالٍ ليسَ مِن خَصلَةٍ إلاّ و هيَ تُقَرِّبُكَ إلى رِضوانِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ و تُباعِدُكَ مِن سَخَطِهِ :
الاُولى : أن تَعبُدَ اللّه َ و لا تُشرِكَ بهِ شيئا ، و الثانيةُ : الرِّضى بقَضاءِ اللّه ِ فيما أحبَبتَ و كَرِهتَ ، و الثالثةُ : أن تُحِبَّ في اللّه ِ و تُبغِضَ في اللّه ِ ، و الرابعةُ : تُحِبُّ للناسِ ما
تُحِبُّ لنَفسِكَ و تَكرَهُ لَهُم ما تَكرَهُ لنَفسِكَ ، و الخامسةُ : تَكظِمُ الغَيظَ و تُحسِنُ إلى مَن أساءَ إلَيكَ، و السادسةُ : تَركُ الهَوى و مُخالَفَةُ الرَّدى .
لقمان ـ در سفارش به فرزندش ـ فرمود : فرزندم! تو را به شش كار تشويق مى كنم كه هيچ كارى از آنها نيست، مگر اين كه تو را به خشنودى خداوند عزّ و جلّ نزديك مى كند و از خشم او دور مى سازد:
اول اين كه خدا را عبادت كنى و چيزى را شريك او نكنى. دوم اين كه به تقدير خداوند، چه خوشايند تو باشد يا ناخوشايند تو، خشنود باشى. سوم اين كه دوستى و دشمنى تو براى خدا باشد.
چهارم اين كه براى مردم آن پسندى، كه بر خود مى پسندى و براى آنان آن نپسندى كه براى خود نمى پسندى. پنجم اين كه خشم را فرو خورى و به كسى كه به تو بدى كرده است، نيكى كنى. ششم اين كه هواى نفْس را فرو گذارى و با عوامل مهلك بستيزى.