امام على عليه السلام : نادان را نبينى، مگر افراطگر يا تفريطگر.
عنه عليه السلام : لقد عُلِّقَ بِنِياطِ هذا الإنسانِ بَضعَةٌ هي أعجَبُ ما فيهِ : و ذلكَ القلبُ ، و ذلكَ أنَّ لَهُ مَوادَّ مِن الحِكمَةِ و أضدادا مِن خِلافِها ، فإن سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ أذَلَّهُ الطَّمَعُ ، و إن هاجَ بهِ الطَّمَعُ أهلَكَهُ الحِرصُ ، و إن مَلكَهُ اليَأسُ قَتَلَهُ الأسَفُ ··· و إن أفرَطَ بهِ الشِّبَعُ كَظَّتهُ البِطنَةُ ، فَكُلُّ تَقصيرٍ بهِ مُضِرٌّ ، و كُلُّ إفراطٍ لَهُ مُفسِدٌ .
امام على عليه السلام : به رگى از رگهاى بدن اين انسان گوشت پاره اى آويخته كه شگفت انگيزترين عضو اوست و آن قلب است؛ زيرا كه در آن مايه هاى حكمت و مايه هاى ضد حكمت وجود دارد. به طورى كه اگر اميد و آرزو به آن [قلب ]دست دهد، طمع خوارش گرداند و اگر طمع آن را به هيجان آورد، حرص نابودش كند و اگر نوميدى بر آن تسلّط يابد، افسوس و اندوه او را بكشد··· و اگر در سيرى افراط كند، پُرىِ شكم او را بيازارد. پس، هر تفريطى به او زيان زند و هر افراطى او را تباه گرداند.
عنه عليه السلام : سَيَهلِكُ فِيَّ صِنفانِ: مُحِبٌّ مُفرِطٌ يَذهَبُ بهِ الحُبُّ إلى غَيرِ الحَقِّ ، و مُبغِضٌ مُفرِطٌ يَذهَبُ بهِ البُغضُ إلى غيرِ الحَقِّ ، و خَيرُ الناسِ فِيَّ حالاً النَّمَطُ الأوسَطُ فَالْزَمُوهُ .
امام على عليه السلام : بزودى درباره من دو گروه هلاك شوند: دوستدار افراطى كه دوستى ، او را به ناحق كشاند و دشمن افراطى كه دشمنى ، او را به ناحق بَرَد. و بهترين حالت مردم درباره من راه ميانه است. پس اين راه را در پيش گيريد.