لُقمانُ عليه السلام ـ لابنِهِ و هو يَعِظُهُ ـ : يا بُنَيَّ ، لِكُلِّ شَيءٍ علامةٌ يُعرَفُ بها و يُشهَدُ علَيها ··· و للغافِلِ ثلاثُ علاماتٍ : السَّهوُ ، و اللَّهوُ ، و النِّسيانُ .
لقمان عليه السلام ـ در اندرز به فرزندش ـ فرمود : پسرم! هر چيزى را نشانه اى است كه با آن شناخته مى شود و به وجود آن گواهى مى دهد ··· و غافل را سه نشانه است : سهو و سرگرمى و فراموشى.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في صفةِ الغافِلِ ـ : و هُو في مُهلَةٍ مِن اللّه ِ ، يَهوِي مَع الغافِلينَ ، و يَغدُو مَع المُذنِبينَ ، بلا سَبيلٍ قاصِدٍ ، و لا إمامٍ قائدٍ··· حتّى إذا كَشَفَ لَهُم عن جَزاءِ مَعصِيَتِهِم،و استَخرَجَهُم مِن جَلابِيبِ غفلَتِهِم ، استَقبَلُوا مُدبِرا ، و استَدبَرُوا مُقبِلاً ، فلم يَنتَفِعُوا بما أدرَكُوا مِن طَلِبَتِهِم ، و لا بما قَضَوا مِن وَطَرِهِم .
امام على عليه السلام ـ در توصيف غافل ـ فرمود : او در اين چند صباحى كه خداوند مهلتش داده است، با غافلان سرگرم است و روز خود را با گنهكاران سپرى مى كند، بى آن كه راه راستى را بپيمايد و پيشوايى راهنما داشته باشد··· تا آن كه خداوند كيفر گناهانشان را به آنان نشان داد و از پس پرده هاى غفلت بيرونشان آورْد، به آنچه بدان پشت كرده بودند (مرگ و آخرت) روى نهادند و به آنچه بدان روى آورده بودند (دنيا) پشت كردند و نه از آنچه طلبيدند و بدان رسيدند سودى بردند و نه از خواسته هاى خود كه به آنها دست يافتند، بهره اى يافتند.
امام على عليه السلام ـ در وصف غافل ـ فرمود : گويى مقصود [و مخاطبِ اوامر و نواهى و وعد و وعيد الهى ]چيزى جز دلهاست و گويى بهره مندى و سعادت آنها، در به دست آوردن دنيايشان است.
امام على عليه السلام : غافل را عمل [ صالح ] نباشد.
امام حسن عليه السلام : غفلت آن است كه مسجد [رفتن براى نماز] را ترك كنى و از تبهكار فرمان برى.