كنز العمّال ـ قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ : يا أبا جَهلٍ ، يا عُتبةُ ، يا شَيبَةُ ، يا اُمَيَّةُ ! هل وَجَدتُم ما وَعَدَ رَبُّكُم حقّا ؟ فإنّي قد وَجَدتُ ما وَعَدَني رَبِّي حَقّا ، فقال عُمَرُ: يا رسولَ اللّه ِ ، ما تُكَلِّمُ مِن أجسادٍ لا أرواحَ فيها ؟ ! فقالَ : و الذي نَفسِي بِيَدِهِ ما أنتُم بأسمَعَ لِما أقولُ مِنهُم ، غَيرَ أنَّهُم لا يَستَطِيعُونَ جَوابا .
كنز العمّال : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اى ابو جهل! اى عتبه! اى شيبه! اى اميّه! آيا وعده پروردگارتان راست بود؟ من كه وعده پروردگارم را راست يافتم. عمر عرض كرد : اى پيامبر خدا! با پيكرهايى بى جان سخن مى گويى؟ حضرت فرمود : سوگند به آن كه جانم در دست اوست، سخن مرا همچنان كه شما مى شنويد آنها نيز مى شنوند، منتها آنان نمى توانند جواب بدهند.
الأمالي للطوسي : وَقَفَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله علَى قَتلى بدرٍ فقالَ : جَزاكُم اللّه ُ مِن عِصابَةٍ شَرّا ، لقد كَذَّبتُموني صادِقا ، و خَوَّنتُم . أمينا . ثُمّ التَفَتَ إلى أبي جَهلِ بنِ هِشامٍ فقال : إنّ هذا أعتى علَى اللّه ِ مِن فِرعَونَ ، إنّ فِرعَونَ لَمّا أيقَنَ بالهَلاكِ وَحَّدَ اللّه َ، و إنّ هذا لمّا أيقَنَ بالهَلاكِ دَعا بِاللاّتِ و العُزّى! .
الأمالى للطوسى : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بالاى سر كشتگان بدر ايستاد و فرمود : خداوند با گروهى اندك كيفرتان داد. شما، منِ راستگو را دروغزن شمرديد و منِ امين را خائن داشتيد. آن گاه حضرت رو به [جنازه ]ابو جهل بن هشام كرد و فرمود : اين مرد در برابر خدا از فرعون سركش تر بود؛ زيرا فرعون وقتى يقين كرد كه در چنگال مرگ گرفتار آمده است، به يگانگى خدا ايمان آورد؛ اما اين مرد هنگامى هم كه يقين كرد دارد از بين مى رود باز لات و عزّى را خواند.
كنز العمّال : أخَذَ عُمَرُ يُحَدِّثُنا عن أهلِ بدرٍ فقالَ : إن كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لَيُرِينا مَصارِعَهُم بالأمسِ يقولُ : هذا مَصرَعُ فلانٍ غدا إن شاءَ اللّه ُ ، و هذا مَصرَعُ فلانٍ غدا إن شاءَ اللّه ُ ، فَجَعَلُوا يُصرَعُونَ علَيها ، قُلتُ : و الذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ ما أخطَؤوا تِيكَ كانُوا يُصرَعُونَ علَيها . ثُمَّ أمَرَ بِهِم فَطُرِحُوا في بِئرٍ ، فَانطَلَقَ إلَيهِم : يا فلانُ يا فلانُ ، هل وَجَدتُم ما وَعَدَكُم اللّه ُ حَقّا ؟ فإنّي وَجَدتُ ما وَعَدَنِي اللّه ُ حَقّا . قلتُ : يا رسولَ اللّه ِ ، أ تُكَلِّمُ قَوما قد جَيَّفُوا ؟ ! قالَ : ما أنتُم بأسمَعَ لِما أقولُ مِنهُم ، و لكنْ لا يَستَطِيعُونَ أن يُجِيبُوا .
كنز العمّال : عمر درباره اهل بدر براى ما سخن به ميان آورد و گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روز قبل از شروع جنگ، قتلگاه مشركان را به ما نشان مى داد و مى فرمود : فردا به خواست خدا فلانى در اين جا به خاك مى افتد و فلانى در اين جا. جنگ كه شروع شد، آن افراد در همان جايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده بود به خاك مى افتادند. من به پيامبر خدا عرض كردم : سوگند به آن كه تو را به حق مبعوث كرد، آن افراد در همان جايى كه فرموده بودى به خاك افتاده اند. حضرت سپس دستور داد كه جنازه آنها را در جايى انداختند و آن گاه به طرف آنان رفت و فرمود : اى فلان! اى فلان! آيا آنچه را خداوند به شما وعده داده بوديد راست يافتيد؟ من كه آنچه را خدا به من وعده داده بود راست يافتم. عرض كردم : اى پيامبر خدا! با افرادى كه به لاشه اى تبديل شده اند سخن مى گويى؟ حضرت فرمود : همچنان كه شما سخن مرا مى شنويد، آنها نيز مى شنوند منتها آنان قادر به جواب دادن نيستند.
كنز العمّال : لَمّا كانَ يومُ بَدرٍ نَظَرَ النبيُّ صلى الله عليه و آله إلى أصحابِهِ و هُم ثلاثُمِائةٍ و نَيِّفٌ ، و نَظَرَ إلَى المشركينَ فإذا هُم ألفٌ و زِيادَةٌ ، فَاستَقبَلَ النبيُّ صلى الله عليه و آله القِبلةَ و مَدَّ يَدَيهِ و علَيهِ رِداؤهُ و إزارُهُ ، ثُمّ قالَ : اللَّهُمَّ أنجِزْ ما وَعَدتَني ، اللَّهُمَّ أنجِزْ ما وَعَدتَني ، اللَّهُمَّ إنّك إن تُهلِكْ هذهِ العِصابةَ مِنَ الإسلامِ فلا تُعبَدْ في الأرضِ أبدا ··· و أنزَلَ اللّه ُ تعالى عندَ ذلكَ «إذ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكم فَاسْتَجَابَ لَكُـمْ أَنِّـى مُمِدُّكُـم بِأَلْـفٍ مِّـنَ الْمَلائِكَـةِ مُرْدِفِينَ » .
كنز العمّال : در روز بدر پيامبر صلى الله عليه و آله به ياران خود نگريست كه سيصد و چند تن بودند و به مشركان نگاه كرد ديد بيش از هزار نفرند. پس در حالى كه ردا و ازارى بر تن داشت، رو به قبله ايستاد و دستهايش را [به جانب آسمان ]كشيد و گفت : بار خدايا! و عده اى را كه به من داده اى عملى گردان. بار خدايا! و عده اى را كه به من داده اى عملى گردان. بار خدايا! اگر اين گروه را از اسلام بگيرى ديگر هرگز بر روى زمين پرستش نخواهى شد··· در اين هنگام خداوند متعال آيه «آن گاه كه از پروردگارتان يارى مى طلبيديد پس دعاى شما را اجابت كرد كه : من شما را با هزار فرشته پياپى، يارى خواهم كرد» را نازل فرمود.
مَجمَع البَيان : ـ في قولِهِ تعالى : «إذ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُم» . ـ : قيلَ إنَّ النبيَّ صلى الله عليه و آله لَمّا نَظَرَ إلى كَثرَةِ عَددِ المشركينَ و قِلَّةِ عددِ المسلمينَ استَقبَلَ القِبلةَ و قالَ: اللَّهُمَّ أنجِزْ لي ما وَعَدتَني ، اللّهُمّ إنْ تُهلِكْ هذهِ العِصابةَ لا تُعبَدْ في الأرضِ ، فما زالَ يَهتِفُ رَبَّهُ مادّا يَدَيهِ حتّى سَقَطَ رِداؤهُ من مَنكِبَيهِ ، فَأنزَلَ اللّه ُ تعالى : «إذ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُم فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّى مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ » .
مجمع البيان ـ درباره آيه «آن گاه كه از پروردگارتان يارى مى خواستيد» ـ : وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله شمار فراوان مشركان و اندك بودن تعداد مسلمانان را ديد، رو به قبله كرد و گفت : بار خدايا! و عده اى را كه به من داده اى به كار بند. بار خدايا! اگر اين گروه را از بين ببرى، ديگر در روى زمين پرستش نخواهى شد. حضرت در حالى كه دستهاى خود را به سوى آسمان كشيده بود پيوسته اين جمله را مى گفت، چندان كه رداى او از شانه هايش افتاد. پس خداوند متعال اين آيه را نازل فرمود : «آن گاه كه از پروردگارتان يارى مى خواستيد پس دعاى شما را اجابت كرد كه : من شما را با هزار فرشته پياپى، يارى خواهم كرد».
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : سِيماءُ أصحابِ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَومَ بَدرٍ الصُّوفُ الأبيضُ .
امام على عليه السلام : در جنگ بدر ، چهره اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، مانند پشمِ سفيد بود.
عنه عليه السلام : لقد رَأيتُنا يومَ بدرٍ و نحنُ نَلُوذُ برسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و هُو أقرَبُنا إلَى العَدُوِّ ، و كانَ مِن أشَدِّ الناسِ يَومَئذٍ بَأسا .
امام على عليه السلام : در جنگ بدر ما خود را در پناه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قرار مى داديم و آن حضرت از همه ما به دشمن نزديكتر بود و در آن روز از همه شجاعت بيشترى نشان مى داد.
عنه عليه السلام : كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يُصَلِّي تلكَ الليلةَ ـ ليلةَ بَدرٍ ـ و هُو يقولُ : اللّهُمّ إن تُهلِكْ هذهِ العِصابةَ لا تُعبَدْ ، و أصابَهُم تِلكَ الليلةَ مَطَرٌ .
امام على عليه السلام : در شب جنگ بدر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز مى خواند و مى گفت : بار خدايا! اگر اين گروه (مسلمانان) را نابود كنى ديگر بندگى نخواهى شد. در آن شب بر آنان باران باريد.
امام على عليه السلام : در روز بدر جز مقداد كه بر اسب ابلق خود سوار بود، ما سواره ديگرى نداشتيم.
عنه عليه السلام : لقد حَضَرنا بَدرا و ما فِينا فارِسُ غيرَ المِقدادِ بنِ الأسوَدِ ، و لقد رَأيتُنا ليلةَ بَدرٍ و ما فِينا إلاّ مَن نامَ غيرَ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فإنّهُ كانَ مُنتَصِبا في أصلِ شَجَرةٍ يُصَلِّي و يَدعُو حتَّى الصَّباحِ .
امام على عليه السلام : زمانى كه در جنگ بدر شركت كرديم، جز مقداد بن اسود سواره ديگرى در ميان ما نبود. در شب جنگ بدر هر كه با ما بود خوابيد، مگر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه در زير درختى ايستاده بود و تا صبح نماز مى خواند و دعا مى كرد.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى : «وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّه ُ بِبَدْرٍ و أنتم أذِلَّةٌ » . ـ : ما كانوا أذِلَّةً و فيهِم رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، و إنّما نَزَلَ : و لقد نَصَرَكُم اللّه ُ بِبَدرٍ و أنتُم ضُعَفاءُ .
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «خداوند در بدر شما را يارى كرد و حال آن كه خوار بوديد» ـ فرمود : با وجود پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ميان آنان خوار نبودند، بلكه منظور اين است كه : خداوند شما را در بدر يارى داد حال آن كه ضعيف بوديد.
كنز العمّال : كانَ لِواءُ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يومَ بَدرٍ مَع عليِّ بنِ أبي طالبٍ ، و لِواءُ الأنصارِ مَع سَعدِ بنِ عُبادَةَ .
كنز العمّال : در جنگ بدر ، پرچم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در دست على بن ابى طالب بود و پرچم انصار در دست سعد بن عباده.