رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : قَدِمتُ المَدينَةَ و لِأهلِ المَدينَةِ يَومانِ يَلعَبونَ فيهِما في الجاهِلِيَّةِ ، و إنَّ اللّه َ قَد أبدَلَكُم بِهِما خَيرا مِنهُما : يَومَ الفِطرِ ، و يَومَ النَّحرِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : من وارد مدينه شدم، در حالى كه اهالى اين شهر از زمان جاهليت دو روز داشتند كه در آن به بازى و تفريح مى پرداختند. ولى خداوند به جاى آن دو روز، دو روز بهتر به شما داد : روز فطر و روز قربان.
كنز العمّال : پيامبر صلى الله عليه و آله به دختران و همسران خود دستور مى داد كه در عيد فطر و قربان [براى نماز عيد ]بيرون بيايند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ قالَ في بَعضِ الأعيادِ ـ : إنَّما هُوَ عيدٌ لِمَن قَبِلَ اللّه ُ صِيامَهُ و شَكَرَ قِيامَهُ ، و كُلُّ يَومٍ لا يُعصى اللّه ُ فيهِ فهُوَ عيدٌ .
امام على عليه السلام ـ در يكى از اعياد ـ فرمود : همانا اين عيد براى كسى عيد است كه خداوند روزه و نمازش را پذيرفته باشد و هر روزى كه در آن نافرمانى خدا نشود، آن روز عيد است.
بحار الأنوار عن سُوَيدِ بنِ غَفلَة : دَخَلتُ عَلَيهِ [ يَعني أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام ]يَومَ عيدٍ ، فإذا عِندَهُ فاثورٌ عَلَيهِ خُبزُ السَّمراءِ و صَفحَةٌ فيها خَطيفَةٌ و مِلبَنَةٌ . ، فقُلتُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، يَومُ عيدٍ و خَطيفَةٌ ؟ ! فقالَ : إنَّما هذا عيدُ مَن غُفِرَ لَهُ .
بحار الأنوار ـ به نقل از سويد بن غفله ـ : در يك روز عيد بر امير المؤمنين عليه السلام وارد شدم. ديدم در برابر آن حضرت سفره اى است و در آن سفره مقدارى نان گندم و يك ظرف فرنى و قاشقى نهاده شده است. عرض كردم : اى امير المؤمنين! روز عيد و فرنى؟! حضرت فرمود : اين عيد كسى است كه آمرزيده شده باشد.
تحف العقول : مَرَّ [ الحَسَنُ عليه السلام ] في يَومِ فِطرٍ بِقَومٍ يَلعَبونَ و يَضحَكونَ ، فوَقَفَ عَلى رُؤوسِهِم فقالَ : إنَّ اللّه َ جَعَلَ شَهرَ رَمَضانَ مِضمارا لِخَلقِهِ فيَستَبِقونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرضاتِهِ ، فسَبَقَ قَومٌ فَفازوا ، و قَصَّرَ آخَرونَ فخابوا ، فالعَجَبُ كُلُّ العَجَبِ مِن ضاحِكٍ لاعِبٍ فِي اليَومِ الّذي يُثابُ فيهِ المُحسِنونَ ، و يَخسَرُ فيهِ المُبطِلونَ ، و ايمُ اللّه ِ لَو كُشِفَ الغِطاءُ لَعَلِموا أنَّ المُحسِنَ مَشغولٌ بِإحسانِهِ و المُسيءَ مَشغولٌ بِإساءَتِهِ . ثُمَّ مَضى .
تحف العقول : امام حسن عليه السلام در روز عيد فطر بر گروهى گذشت كه سرگرم بازى و خنده بودند. بالاى سر آنها ايستاد و فرمود : خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه خلق خود قرار داد، تا به سبب طاعت او به سوى خشنوديش از يكديگر سبقت گيرند. پس، گروهى پيشى گرفتند و كامياب شدند و گروهى عقب ماندند و ناكام شدند. بسيار بسيار تعجّب است از كسى كه در اين روزى كه نيكوكاران پاداش داده مى شوند و هرزه كاران زيان مى برند، در حال خنده و بازى است. به خدا سوگند ياد مى كنم كه اگر پرده كنار رود، خواهند دانست كه نيكوكار به نيكوكارى خود مشغول است و بدكار به بد كردارى خود. حضرت سپس به راه خود ادامه داد و رفت.