بحار الأنوار : الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لَمّا سَألَهُ مُعاوِيةُ بنُ وَهَبٍ عَنِ الخَبرِ الّذي رُوِيَ أنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله رَأى رَبَّهُ عَلى أيِّ صورَةٍ رَآهُ ؟ و أنَّ المُؤمِنينَ يَرَونَ رَبَّهُم في الجَنَّةِ عَلى أيِّ صورَةٍ يَرَونَهُ ؟ فتَبَسَّمَ و أجابَ ـ : يا مُعاوِيةُ ، ما أقبَحَ بِالرَّجُلِ يأتي عَلَيهِ سَبعونَ سَنَةً ، أو ثَمانونَ سَنَةً يَعيشُ في مُلكِ اللّه ِ و يَأكُلُ مِن نِعَمِهِ ثُمّ لا يَعرِفُ اللّه َ حَقَّ مَعرِفتِهِ ! .
بحار الأنوار : معاوية بن وهب روايت «رسول خدا صلى الله عليه و آله پروردگار خود را ديد و مؤمنان نيز در بهشت پروردگار خويش را مى بينند» را بر امام صادق عليه السلام عرضه كرد و پرسيد: خدا را به چه شكل مى بينند؟ امام تبسّمى كرد و پاسخ داد : اى معاويه! چه زشت است براى مرد كه هفتاد يا هشتاد سال در مُلك خدا زندگى كند و از نعمتهاى او بخورد، اما خدا را چنان كه سزد نشناسد .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لمّا سَألَهُ الجاثَليقُ : أخبِرْني عَرَفتَ اللّه َ بِمُحَمَّدٍ ، أم عَرَفتَ مُحَمَّدا بِاللّه ِ عَزَّ و جلَّ ؟ ـ : ما عَرَفتُ اللّه َ بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، و لكِن عَرَفتُ مُحَمَّدا بِاللّه ِ عَزَّ و جلَّ حينَ خَلَقَهُ و أحدَثَ فيهِ الحُدودَ مِن طُولٍ و عَرضٍ ، فعَرَفتُ أنَّهُ مُدَبَّرٌ مَصنوعٌ بِاستِدلالٍ و إلهامٍ مِنهُ و إرادَةٍ ، كَما ألهَمَ المَلائكَةَ طاعَتَهُ و عَرَّفَهُم نَفسَهُ بِلا شَبَهٍ و لا كَيفٍ .
امام على عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش جاثليق كه گفت: به من بگو آيا خدا را به محمّد شناختى يا محمد را به خداوند عزّ و جلّ ـ فرمود : من خدا را به محمد صلى الله عليه و آله نشناختم، بلكه محمد را به خداوند عزّ و جلّ شناختم؛ زيرا كه او را آفريده و حدودى از قبيل عرض و طول در او پديد آورده است. پس، دريافتم كه او ساخته دست مدبّرى است و اين دريافت من، به راهنمايى و الهام و خواست خدا بود، همچنان كه طاعت خداوند خويش را به فرشتگان الهام فرمود و خود را بى داشتن مانند و شبيه به آنان شناساند.
عنه عليه السلام : اِعرِفوا اللّه َ بِاللّه ِ ، و الرَّسولَ بِالرِّسالَةِ ، و اُولي الأمرِ بِالأمرِ بِالمَعروفِ و العَدلِ و الإحسانِ .
امام على عليه السلام : خدا را به خدا بشناسيد و رسول را به رسالتش و اولو الامر را به فرمان دادنشان به نيكيها و عدالت و نيكوكارى.
الكافي : عليُ بنُ عقبَةَ : سُئِلَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام : بِمَ عَرَفتَ رَبَّكَ ؟ ـ : بِما عَرَّفَني نَفسَهُ . قيلَ : و كَيفَ عَرَّفَكَ نَفسَهُ ؟
قالَ : لا يُشبِهُهُ صُورَةٌ ، و لا يُحَسُّ بِالحَواسِّ ، و لا يُقاسُ بِالنّاسِ .
الكافي : على بن عقبه گويد : از امام على عليه السلام سؤال شد : پروردگارت را به چه شناختى؟ حضرت فرمود: به شناختى كه او از خودش به من داد. عرض شد: چگونه خودش را به تو شناساند؟ فرمود: هيچ صورتى مانند او نيست و با حواسّ و مشاعر درك نمى شود و با مردم قياس نمى گردد.
الإقبال : الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في الدّعاءِ ـ : بِكَ عَرَفتُكَ و أنتَ دَلَلتَني عَلَيكَ و دَعَوتَني إلَيكَ ، و لَولا أنتَ لَم أدرِ ما أنتَ . و في خبرٍ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام : ألا إنَّهُ قَدِ احتَجَّ عَلَيكُم بِما قَد عَرَّفَكُم مِن نَفسِهِ .
الاقبال : امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعا ـ گفت : تو را به خودت شناختم و تو مرا به خودت رهنمون شدى و به سوى خودت فرا خواندى. اگر تو نبودى من نمى دانستم كه تو كيستى. در خبرى از امام صادق عليه السلام آمده است: بدانيد كه خداوند با شناختى كه از خودش به شما داده براى شما حجّت آورده است.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : مَن زَعَمَ أنَّهُ يَعرِفُ اللّه َ بِحِجابٍ أو بِصُورَةٍ أو بِمِثالٍ فهُوَ مُشرِكٌ ؛ لِأنَّ الحِجابَ و المِثالَ و الصُّورَةَ غَيرُهُ ، و إنَّما هُوَ واحِدٌ مُوَحَّدٌ ، فكَيفَ يُوَحِّدُ مَن زَعَمَ أنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيرِهِ ؟ ! إنَّما عَرَفَ اللّه َ مَن عَرَفَهُ بِاللّه ِ ، فَمَن لَم يَعرِفْهُ بِهِ فلَيسَ يَعرِفُهُ ، إنَّما يَعرِفُ غَيرَهُ ··· لا يُدرِكُ مَخلوقٌ شَيئا إلاّ بِاللّه ِ ، و لا تُدرَكُ مَعرِفةُ اللّه ِ إلاّ بِاللّه ِ .
امام صادق عليه السلام : هر كه خيال كند كه خدا را به حجابى يا به صورتى يا به مثال و هيكلى مى شناسد، مشرك است؛ زيرا حجاب و مثال و صورت، غير اويند. او يكتا و يگانه است. بنا بر اين، چگونه قائل به يگانگى خداست كسى كه مى گويد: او را به غير او شناخته است؟ خدا را فقط كسى شناخته كه او را به خدا بشناسد. پس، كسى كه خدا را به خدا نشناسد او را نمى شناسد، بلكه موجودى جز او را مى شناسد··· هيچ آفريده اى چيزى را درك نمى كند مگر به سبب خدا و به شناخت خدا نتوان رسيد، مگر با خدا.
الكافي عن منصورِ بنِ حازِمٍ: قُلتُ لِأبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : إنّي ناظَرتُ قَوما فقُلتُ لَهُم : إنَّ اللّه َ جلَّ جَلالُهُ أجَلُّ و أعَزُّ و أكرَمُ مِن أن يُعرَفَ بِخَلقِهِ ، بَلِ العِبادُ يُعرَفونَ بِاللّه ِ ؟ فقالَ: رحِمَكَ اللّه ُ .
الكافى ـ به نقل از منصور بن حازم ـ : به امام صادق عليه السلام عرض كردم: من با عده اى مناظره كردم و به آنها گفتم: خداوند جلّ جلاله بزرگتر و ارجمندتر و گراميتر از آن است كه به آفريدگانش شناخته شود، بلكه بندگان به او شناخته مى شوند. حضرت فرمود: رحمت خدا بر تو باد.