الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لا تَكُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ ، أو مَشورَةٍ بِعَدلٍ ؛ فإنّي لَستُ في نَفسِي بِفَوقِ أن اُخطِئَ ، و لا آمَنُ ذلكَ مِن فِعلي ، إلاّ أن يَكفِيَ اللّه ُ مِن نَفسِي ما هُو أملَكُ بهِ مِنّي .
امام على عليه السلام : از گفتن سخن حق ، يا مشورت دادن عادلانه ، خوددارى نكنيد ؛ زيرا من خود را بالاتر از اين كه خطا كنم نمى دانم و از اشتباهكارى ايمن نيستم ، مگر اين كه خداى بزرگ مرا حفظ كند كه اختياردار هموست .
عنه عليه السلام ـ لِعبدِ اللّه ِ بنِ العبّاسِ و قد أشارَ علَيهِ في شَيءٍ لم يُوافِقْ رَأيَهُ ـ : لكَ أن تُشِيرَ عَلَيَّ ، و أرى ، فإن عَصَيتُكَ فَأطِعني .
امام على عليه السلام ـ به عبد اللّه بن عباس كه ايشان را به چيزى راهنمايى كرد، كه با نظر ايشان سازگارى نداشت ـ فرمود : تو حق دارى نظرت را به من بگويى، و من هم نظر خاص خود را دارم . بنا بر اين ، اگر بر خلاف [نظر] تو عمل كردم تو از من پيروى كن .
عنه عليه السلام ـ لِطَلحةَ و الزُّبيرِ بَعد بَيعَتِهِ بالخِلافَةِ ، و قد عَتَبا علَيهِ مِن تَركِ مَشورَتِهِما ، و الاستِعانَةِ في الاُمُورِ بِهِما ـ : و اللّه ِ ، ما كانَت لي فِي الخِلافَةِ رَغبَةٌ ··· فلمّا أفضَتْ إلَيَّ نَظَرتُ إلى كتابِ اللّه ِ و ما وَضَعَ لَنا و أمَرَنا بِالحُكمِ بهِ فَاتَّبَعتُهُ ، و ما استَنَّ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فاقتَدَيتُهُ ، فلَم أحتَجْ في ذلكَ إلى رَأيِكُما ، و لا رَأيِ غَيرِكُما ، و لا وَقَعَ حُكمٌ جَهِلتُهُ ، فَأستَشِيرَكُما و إخوانِي مِن المسلمينَ ، و لَو كانَ ذلكَ لَم أرغَبْ عَنكُما ، و لا عَن غَيرِكُما .
امام على عليه السلام ـ بعد از آن كه با ايشان به خلافت بيعت شد و آنگاه كه طلحه و زبير از آن حضرت انتقاد كردند كه با آنان مشورت نمى كند و در كارها از ايشان كمك نمى گيرد ـ فرمود : به خدا سوگند كه من به خلافت رغبتى نداشتم . . . اما چون به من رسيد ، به كتاب خدا و دستورها و تكاليف آن در زمينه حكومت نگريستم و از آن پيروى كردم و به روشى كه پيامبر وضع كرده نيز نگاه كردم و آن را سرمشق قرار دادم . بنا بر اين ، در اين زمينه (حكومت) نه به نظر شما دو تن نيازى داشتم و نه به نظر غير شما و هيچ حكمى هم پيش نيامده كه آن را ندانم و در نتيجه با شما و برادران مسلمانم مشورت كنم . اگر چنين مسئله اى پيش مى آمد ، نه از شما روى مى گردانم و نه از ديگران .