شكّ

امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه: «اما كسانى كه در دلهايشان بيمارى است پليدى بر پليديشان بيفزود» ـ فرمود : يعنى شكّى بر شكّ آن ها [بيفزود] .

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه: «مى خواهد آلودگى را از شما بزدايد» ـ فرمود : [مراد از ]آلودگى همان شكّ است . به خدا سوگند كه ما هرگز درباره پروردگار خود شكّ نمى كنيم .

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه: «كسانى كه ايمان آوردند و ايمان خود را به ستم نياميختند» ـ فرمود : يعنى به شكّ [آلوده نساختند] .

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه: «اين چنين خداوند پليدى را براى كسانى كه ايمان نمى آورند قرار مى دهد» ـ فرمود : منظور ، شكّ است .

امام كاظم عليه السلام ـ درباره آيه: «و در بيشتر آنان وفاى به عهد را نيافتيم» ـ فرمود : اين آيه درباره شكّ كننده نازل شده است .

امام على عليه السلام : تباه كننده ترين چيز ، شكّ و ترديد است ؛ نگه دارنده ترين چيز ، پارسايى و دورى كردن است .

امام على عليه السلام : بر تو باد ملازمت با يقين و دورى جستن از شكّ ؛ زيرا براى دينِ انسان، چيزى نابود كننده تر از چيره آمدن شكّ بر يقين او نيست .

امام على عليه السلام : اندكى شكّ ، يقين را تباه مى كند .

امام على عليه السلام : انسان هرگز گمراه نشود ، مگر آن گاه كه شكّ او بر يقينش چيره آيد .

امام على عليه السلام : كيست نا كام تر از آن كه از يقين [دست كشيد و] به شكّ و حيرت روى آورد ؟!

امام على عليه السلام : داناترين مردم ، كسى است كه شكّ، يقين او را از بين نبرد .

امام على عليه السلام : بدترين دلها ، دلى است كه در ايمان خود شكّ كند .

امام على عليه السلام : شكّ ، كفر است .

امام على عليه السلام : آيا نمى بينيد كه خداى سبحان همه انسانها را ، از آدم، صلوات اللّه عليه، تا آخرين نفرِ اين عالم ، با سنگهايى بيازمود كه نه زيانى مى رسانند و نه سودى . . . اگر پايه هايى كه خانه (كعبه) بر آن بنا شده و سنگهايى كه با آنها برافراشته گرديده است، از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و نور و درخشندگى بود ، هر آينه از كشاكش شكّ در سينه ها مى كاست و كوشش ابليس را از دلها بر مى داشت و از انباشت ترديد و به تلاطم در آمدن آن در [اذهان] مردم جلوگيرى مى كرد ، اما خداوند بندگان خود را با سختيهاى گوناگون مى آزمايد .

امام على عليه السلام : سپس ، خداوند سبحان ، آدم را در سرايى جاى داد كه زندگيش را در آن جا فراخ و پر نعمت گردانيد و جايگاهش را در آن سراى ايمن ساخت و او را از ابليس و دشمنيش [نسبت به آدم] بر حذر داشت . پس دشمن آدم (ابليس) از اين كه او را مقيم سراى جاويدان و همنشين نيكوكاران مى ديد حسادت ورزيده آدم را فريفت و در نتيجه ، آدم يقين را به شكّ و عزم و استوارى را به سستى فروخت .