مقدمه

شناخت اجمالى امام بـاقر عليه السلام
حضرت امام محمد باقر عليه السلام در اوّل ماه رجب (يا سوم ماه صفر) سال 57 هجرى در «مدينه» متولد شد و در روز دوشنبه هفتم ذى الحجة سال 114 هجرى در «مدينه» رحلت نمود مرقد منور ايشان در كنار سه امام ديگر در قبرستان بقيع است و مدت عمر ايشان 57 سال مى باشد.
پدر بزرگوارش امام سجاد عليه السلام و مادرشان فاطمه دختر امام حسن عليه السلام است و از اين جهت مورخين نوشته اند آن حضرت «علوى» بود كه از دو «علوى» و «فاطمى» بود كه از دو فاطمى زاده شده. دوره امامتش 9 يا 10 سال و مقارن با انتقال حكومت از بنى اميّه به بنى عباس بود. بدين خاطر فرصت مناسبى براى نشر دين و تعليم و تربيت فراهم آمده و فرهنگ تشيع بدست ايشان و فرزندش متجلى شد.
امام باقر عليه السلام در حوادث حماسى كربلا حضور داشت و جابر بن عبداللّه انصارى سلام پيامبر صلي الله عليه و آله را به ايشان ابـلاغ كرد.

امام سجاد عليه السلام فرمود:
اَلا وَ اِنَّ أَبْغَضَ النّاسِ اِلىَ اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقْتَدى بِأَعْمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئّيات صفات و رفتار آن حضرت است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداى با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـوراهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخنى به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و امام معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمالجويان است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَأَحْسَنَ تَأْديبىحديث ، خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است ك مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلامبه پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
در چهل حديثى كه در اين كتاب مى خوانيد، لحظاتى در آستان بلند كمالات حضرت امام محمدباقر عليه السلام قرار مى گيريم و با نمونه هايى از سيره عملى آن پيشواى معصوم آشنا مى شويم. با اين اميد كه افتخار تبعيّت از آن حضرت را در همه مراحل و ابعاد زندگى داشته باشيم و بحق، شيعه و پيرو آن امام رهنما به شمار آييم.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم بسيار ياد خدا مى كرد. با او راه مى رفتم و او ذكر خدا مى گفت و با او غذا مى خوردم، او ذكر خدا مى گفت و با مردم سخن مى گفت، ولى سخن گفتن، او را از ياد خدا باز نمى داشت. هر چند ذكر واقعى، توجّه قلبى و باطنى به پروردگار است، امّا ذكر زبانى هم راهى به سوى ذكر قلبى است و خوب است كه انسان پيوسته با زبانش ذكر بگويد، هر چند به كار ديگرى مشغول باشد. مى توان در حال رانندگى، آشپزى، كار و زراعت هم ذكر گفت و چنين ذكرى با كار منافات ندارد.

مردى صحرانشين از امام باقر عليه السلام پرسيد: آيا خداى را به هنگام عبادت ديده اى؟ امام باقر عليه السلام فرمود: من خدايى را كه نديده باشم عبادت نمى كنم. مرد گفت: چگونه او را ديده اى؟ فرمود: چشمها او را به ديدن آشكارا نديده است ولى قلبها با حقيقت ايمان او را مشاهده كرده است. چشم دل باز كن كه جان بينى آنچه ناديدنى است آن بينى گر چه خداوند با چشم سر ديدنى نيست، ولى چشم باطن و دل، اگر بينا باشد او را همه جا حاضر و ناظر مى بيند. يار بى پرده از در و ديوار در تجلّى است، يا اولى الأبصار

جابر پسر عبداللّه مى گويد: يك روز امام باقر عليه السلام از خانه بيرون آمد در حالى كه مى فرمود: اى جابر! به خدا سوگند كه غمناكم و دلم گرفتار گشته است. گفتم: فدايت شوم چه غم و چه دلمشغولى؟ آيا براى دنيا؟ فرمود: نه اى جابر، بلكه غم و غصّه آخرت. ارزش هر كس با اشتغالات فكرى و همّ و غمّ او شناخته مى شود. بعضى ها بر امور ناچيز غصّه مى خورند، بعضى هم غم و غصّه شان مربوط به آخرت است و از عذاب آن دنيا هراسان و نگرانند و به فكر آينده خويش اند. غصه بر آخرت، ارزشمندتر از غصه بر دنياست.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم دو لباس خشن داشت كه نماز خود را با آن دو لباس مى گزارد و چون مى خواست از خداى خود حاجتى بخواهد، آن لباسها را مى پوشيد و حاجت خود را از خدا درخواست مى كرد. حاجت خواستن از خدا، بايد همراه با اظهار كوچكى و نياز خود و اعتراف به عظمت و قدرت پروردگار باشد. پوشيدن لباس هاى زبر و خشن، حالت غرور و ناز و تكبّر را از بين مى برد و فروتنى و خضوع مى آورد. دعا در چنين حالتى به استجابت نزديك تر و با مقام والاى خالق هستى متناسب تر است.

امام صادق عليه السلام فرمود: چون پدرم مى خواست از خداوند چيزى بخواهد، بهنگام ظهر درخواست مى كرد و چون اراده مى كرد از خداوند چيزى بخواهد قبلاً چيزى صدقه مى داد و مقدارى بوى خوش به كار مى برد و به مسجد مى رفت و براى درخواست خود دعا مى نمود به آنچه خدا بخواهد. مكان و زمان و كيفيّت، در عبادت و نماز و دعا اثر دارد. هنگام زوال آفتاب در ظهر و مكانى چون مسجد، به استجابت دعا كمك مى كند و اگر پيش از دعا صدقه بدهند، بيشتر مورد عنايت الهى قرار مى گيرند، چون خداوند، صدقه دهندگان را دوست دارد.

ابومريم مى گويد: همراه امام باقر عليه السلام به گرد خانه خدا طواف مى كردم. هرگاه امام در طوافش به ركن يمانى مى رسيد، دست بدان مى ماليد و مى گفت: خدايا به من توجه و عنايتى كن تا توبه كنم و مرا حفظ كن تا دوباره (به آنچه مورد رضاى تو نيست) بر نگردم. دعا در مسجد الحرام، آن هم هنگام دست كشيدن به حجر الأسود و در ركن يمانى فضيلت بيشترى دارد. كعبه و مسجد الحرام خانه خداست و طواف، چرخيدن به دور خانه اوست و دعا در اين مكان و حال، به اجابت نزديك تر است.

جابر مى گويد: امام باقر عليه السلام روزهاى جمعه صبحگاهان به هنگامى كه خورشيد به اندازه يك نيزه برآمده بود به مسجد مى شتافت و چون ماه رمضان مى شد زودتر از اين به مسجد مى رفت. حضور در مسجد، ثواب دارد، توصيه شده كه زود به مسجد برويم و ديرتر خارج شويم. روز جمعه چون اعمال و نماز و دعاهاى بيشترى دارد و ماه رمضان بيشتر، نبايد از فيض حضور در اين مكان مقدس و ثواب عبادت محروم شد.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم همواره در روز جمعه به هنگام ظهر غسل جمعه مى نمود. غسل جمعه مستحب است و بهترين وقت آن هنگام ظهر است، تا حضور در نماز جمعه و جمع مسلمانان، با بدن و لباسى پاك و تميز باشد.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم ـ رضوان خدا نثارش باد ـ چون شبانگاه از خواب بر مى خاست، قيامى طولانى و ركوع و سجده اى طولانى به جاى مى آورد، به حدّى كه گفته مى شد، خوابش برده است، ناگاه مى شنيديم كه مى گويد: لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ حَقّا حَقّا. شتاب در نماز و ركوع و سجود شتاب زده و كوتاه، ناپسند است. بر عكس، سجده ها و ركوع هاى طولانى مايه تقرّب به پروردگار است و از فضايل ائمّه، سجده هاى طولانى بود، آن قدر كه تصوّر مى شد امام به خواب رفته است.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم مى فرمود: «قل هو اللّه احد» [ در ثواب ]با يك سوّم قرآن برابر است ... بين جايگاه من و پدرم درى بود. چون او براى نماز شب برمى خاست، در هر سه ركعت نماز وتر [ شفع و وتر ] «قل هو اللّه احد» مى خواند. در روايات است كه سه بار خواندن «قل هو الله» ثواب ختم كلّ قرآن را دارد. از اين رو امام باقر عليه السلامدر دو ركعتِ شفع و يك ركعت وتر (در نماز شب) پس از حمد، اين سوره را مى خواند، تا برابر با همه قرآن باشد.

امام صادق عليه السلام فرمود: امام باقر عليه السلام زيباترين صدا را در تلاوت قرآن داشت. چون شبانگاه بر مى خاست و قرآن مى خواند، رهگذران (سقايان و ديگران) مى ايستادند و به صداى قرائت قرآن وى گوش مى سپردند. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: قرآن را با صداى نيكو بخوانيد، چرا كه صوتِ زيبا در قرائت، بر جلوه و جمال قرآن مى افزايد. امامان ما نيكو قرآن مى خواندند و رهگذران مجذوب تلاوت زيبا و دلنشين آنان مى شدند.

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام چون به نماز برمى خواستند رنگشان تغيير مى كرد، گاه سرخ و گاه زرد مى شد، گويا با چيزى مناجات مى كنند كه او را مى بينند.

امام صادق عليه السلام فرمود: چون مشكلى پدرم حضرت باقر عليه السلام را غمناك مى ساخت، زنان و كودكان را گرد مى آورد و خود دعا مى كرد و آنان آمين مى گفتند. آمين گفتن در برابر دعا، مستحب است و آمين گويى كودكان بى گناه و اهل خانه دعا را به اجابت نزديك تر مى كند.

امام باقر عليه السلام چون فرد گرفتار و مبتلايى را مى ديد، پنهانى به خدا پناه مى برد و آهسته «اعوذ باللّه » مى گفت. سلامتى يك نعمت است و اگر انسان مبتلا و بيمارى را ديد، هم لازم است بر نعمت سلامتى و عافيت شكر كند و هم آهسته از بلا و ابتلاى ديگران به خدا پناه ببرد، به نحوى كه فرد مبتلا نشنود و ناراحت نشود.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم بين روزه ماه شعبان و روزه ماه رمضان يك روز فاصله مى انداخت. (يعنى تمام شعبان و رمضان را روزه مى گرفت و تنها يك روز در بين اين دو ماه روزه نبود).

روايت شده است كه امام باقر عليه السلام در ماه رمضان ده بار ختم قرآن مى كرد، در هر سه روز يك ختم قرآن. رمضان، بهار تلاوت قرآن است و هر چه بيشتر كلام الهى خوانده شود ثواب و اجر بيشترى دارد.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم كه ـ رضوان خدا بر او باد ـ در دعاى خويش مى گفت: خدايا نفْسم را اصلاح فرما، زيرا با اهميت ترين كس براى من است. خدايا فرزندانم را اصلاح فرما زيرا آنان دست و بازوى منند. خدايا خانواده ام را اصلاح فرما، زيرا آنان گوشت و خونِ منند. خدايا جمع برادران و خواهران و دوستانم را اصلاح فرما، زيرا صلاح ايشان صلاح من است. در اين دعا درخواست خير و صلاح براى «خود»، «فرزندان»، «خانواده» و همه «برادران دينى» و «دوستداران» شده است. اين خواسته، نشان همبستگى شديد انسانى با ديگران است.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم در نيمه هاى شب به هنگام مناجاتش مى گفت: [خدايا] فرمانم دادى فرمان نبردم، مرا نهى كردى، دست نكشيدم. پس اينك منم بنده تو در پيشگاهت ايستاده ام و عذرى نمى جويم! در دعا و نيايش و تهجّد، مهم ترين كار، اعتراف به قصور و كوتاهى و بر شمردن لغزش ها در پيشگاه خدا و استغفار از يكايك گناهان است تا از اين راه، رحمت الهى جلب شود. چه خوب است كه تلاش روزانه انسان، همرا با دعا و تضرّع و اشك شبانه باشد، آنگونه كه اولياى الهى چنين بودند.

چون امام باقر عليه السلام قصد سفر مى كرد، خانواده اش را در اتاقى گرد مى آورد و مى گفت: خدايا در اين صبحگاه خودم و مالم و خانواده و فرزندان حاضر و غايبم را به رسم امانت به تو مى سپارم، خدايا ما را حفظ كن و بر ما نگه دار، خدايا ما را در پناه خويش قرار ده، خدايا نعمت خود را از ما مگير و عافيت و فضلى كه بما عنايت نموده اى دگرگون مساز. از آداب مسافرت، دعاى سفر پيش از حركت و در آغاز آن است. توجه مسلمان به خدا و خود را در پناه و حمايت او قرار دادن در همه حالات و كارها مطلوب است. آغاز سفر با دعا و صدقه، موجب ايمنى از آفات و خطرها مى شود.

امام صادق عليه السلام فرمود: چون امام باقر عليه السلام از خانه اش بيرون مى رفت مى گفت: به نام خداوند خارج شدم و به نام او داخل مى شوم و بر او توكل مى كنم و هيچ اراده و قدرتى نيست مگر از جانب خداوند والا و بزرگ. تربيت دينى سبب مى شود انسان پيوسته به ياد خدا باشد و هر كار را با نام خدا شروع كند و خير و بركت و عافيت از پروردگار بطلبد. دعا هنگام سفر يا خارج شدن از خانه، سبب ايمنى از بلاها و حوادث مى گردد.

امام صادق عليه السلام فرمودم: پدرم ـ كه خرسندى خداوند نثارش باد ـ در سجده مى گفت: خدايا! مردم به من خوش گمان اند، پس آنچه را كه آنان نمى دانند بر من ببخشاى و مرا به آنچه آنان درباره ام مى گويند مؤاخذه مكن و تو خود داناى غيبهايى. خوش گمانى مردم نسبت به انسان، نعمتى الهى است. خوب است انسان به گونه اى عمل كند كه اين حسن ظنّ ثابت بماند و خلاف آن آشكار نشود. براى گناهان پنهان هم كه مردم خبر ندارند، بايد از خدا درخواست آمرزش كرد.

سعد بن خلف مى گويد: چون امام باقر عليه السلام عطسه مى كرد و كسى به او مى گفت « يَرْحَمُكَ اللّه ُ خداى تو را رحمت كند»، آن حضرت مى فرمود: «يَغْفِرُاللّه ُ لَكُمْ وَ يَرْحَمُكُمْ خداى شما را ببخشايد و رحمت كند» و هنگامى كه كسى نزد او عطسه مى كرد، آن حضرت مى فرمود: «يَرْحَمُكَ اللّه ُ خدايت رحمت كند». عطسه براى سلامتى بدن مفيد است و رحمت خداست، نه آنكه نحس باشد. هنگام عطسه بايد خدا را شكر كرد و اگر كسى عطسه كرد، از آداب اسلامى آن است كه به او بگوييم: «يَرحَمُك اللّه» و برايش رحمت بطلبيم. او هم در پاسخ، براى گوينده رحمت و مغفرت بخواهد.

افلح، غلام امام باقر عليه السلام مى گويد: چون امام باقر عليه السلام خنده مى كرد، مى گفت: خدايا مرا دشمن مدار (و بر من غضب مكن). گاهى خنده، سبب غفلت انسان مى شود و خنده هاى غافلانه موجب قهر الهى مى گردد. گفتن جمله بالا هنگام خنده، آدمى را از خشم الهى ايمن مى سازد.

جـابر بن عـبداللّه انصارى مى گويد: پيامبراكرم صلي الله عليه و آلهبه من فرمـود: انتظار مى رود تو بمانى تا ملاقات كنى فرزند مرا از نسل «حسين عليه السلام» كه به او «محمد عليه السلام» مى گوينـد. او علم را به گونه اى شگفت مى شكافد. چون او را ديدى سلام مرا به او برسان.

ابوعبيده حذّاء از ياران امام باقر عليه السلام مى گويد: با امام باقر عليه السلام در راهى همسفر و همراه بودم. هرگاه آن حضرت نيازى داشت و پياده مى شد، به هنگام سوار شدن با من دست مى داد. گفتم گويا در اين دست دادن چيزى [از فضيلت ]سراغ دارى؟ فرمود: آرى، چون مؤمنى با مؤمنى دست دهد، بدون گناه از همديگر جدا مى شوند (خدا گناه هردو را مى بخشد). از آداب معاشرت در اسلام، مصافحه و دست دادن هنگام ملاقات است و اين كار، صميميت و محبّت مى آورد. اينكه امام حتّى بعد از پياده شدن و سوار شدن دوباره، دست مى داد، تأكيد بر اين كار را مى رساند.

سليمان بن قرم يكى از اصحاب امام باقر عليه السلامدرباره بخشش گسترده آن حضرت مى گويد: او هرگز از نيكى به برادرانش و به آنانكه به او روى مى آوردند و به كسانى كه به او اميد مى بستند و از او انتظار نيكى داشتند، خسته و ملول نمى شد.

سلمى كنيز امام باقر عليه السلام مى گويد: برادران آن حضرت نزد او مى آمدند و از محضرش خارج نمى شدند مگر اينكه آنانرا غذاى گوارا مى خورانيد و لباسهاى نيكو مى پوشانيد و بدانان درهمهاى نقره مى بخشيد. در اين باره با او سخن گفتم تا از اين رفتار خويش بكاهد، ولى او مى فرمود: اى سلمى! خوبى دنيا جز نيكى با برادران و آشنايان چيزى نيست. ارزش ثروت و مُكنت دنيا به آن است كه در راه خير و نيك مصرف شود. بعضى ها در «آزمون مالى» مردود مى شوند و مال دنيا وبال گردنشان مى شود و بايد حساب پس بدهند.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم در ميان خويشانش از همه ثروتش اندكتر ولى هزينه اش (بخشش او) بيشتر بود. او هر روز جمعه يك دينار طلا صدقه مى داد.

بخشندگى او (امام باقر عليه السلام) به نزديكان و عموم آشكار بود و سخاوتش مشهور آفاق، و احسان و نيكى او معروف همگان، با اينكه نانخور بسيار داشت و وضعيت (اقتصادى) او متوسط بود.

امام باقر عليه السلام راستگوترين مردم و زيباترين آنان و بخشـنده ترين افـراد آنان نسبت به اشـياء گرانبـها بـود. صداقت در گفتار، برخورد نيكو و چهره بشّاش و اهل جود و بخشش بودن از فضايل اخلاقى است كه اگر كسى داشته باشد، نزد خدا و خلق خدا محبوب مى شود.

هيچگاه از خانه امام باقر عليه السلام شنيده نشد كه به فقير گفته شود: اى فقير! خدايت بركت دهد يا گفته شود: اى فقير اين را بگير، بلكه امام باقر عليه السلامهماره مى فرمود: فقرا را با بهترين اسمهايشان صدا بزنيد. در قرآن كريم سفارش شده است: «فَامّا السّائلَ فَلا تَنْهَر». سائل را مران. وقتى سائل و نيازمندى به در خانه مى آيد، بايد به قصد قربت و براى خدا به او كمك كرد و از تحقير و بى ادبى هم پرهيز كرد. نحوه خطاب انسان به سائل، ممكن است سبك و تحقيرآميز باشد. بايد او را با نام نيك صدا كرد، نه آنكه مثلاً او را به اسم «گدا» و «فقير» صدا بزنيم.

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم چون صدقه اى مى داد آن را در دست فقير مى گذاشت. سپس آن را باز پس گرفته مى بوسيد و مى بوييد و به فقير بر مى گرداند، چرا كه صدقه قبل از آنكه به دست فقير برسد در دست خداوند قرار مى گيرد. (خداوند آن را مى پذيرد). طبق روايات متعدد كه ارزش و فضيلت صدقه را بيان مى كند، صدقه قبل از آنكه در دست فقير قرار گيرد در دست خدا قرار مى گيرد و بركت پيدا مى كند. اين اهميّت احسان و صدقه را مى رساند و عمل امام باقر عليه السلام نيز با توجّه به اين نكته است.

امام باقر عليه السلام در روز عرفه هيچ فقيرى را (دست خالى) باز نمى گرداند. عرفه روز مغفرت الهى است و در روايات است كه خداوند، رحمت گسترده اش را شامل حال بندگان مى كند و هيچ حاجتمندى را محروم نمى سازد. با اين حساب، ما هم روز عرفه خوب است هيچ سائلى را از پيش خود محروم برنگردانيم.

امام ششم عليه السلام فرمود: پدرم امام باقر عليه السلام ما را گرد مى آورد و فرمان مى داد تا طلوع آفتاب ذكر خدا بگوييم آنانكه از ما توان قرائت قرآن داشتند، فرمان مى داد تا قرآن بخوانند و آنان را كه توان خواندن قـرآن نداشتند مى فرمود تـا ذكر الهى بگويند. خواندن دعا و ذكر پس از نمازهاى واجب كه به عنوان «تعقيبات نماز» مطرح است، بسيار پسنديده است و خداوند هم دوست دارد وقتى بنده اش فرمان او را اطاعت كرد و نماز خواند، از خدا چيزى بخواهد تا عطا كند. مستحب است بعد از نماز صبح تا طلوع خورشيد، انسان به دعا و تعقيبات و تلاوت قرآن مشغول باشد.

امـام صادق عليه السلام فرمود: در نامه رسول خدا آمده است: چون بردگان خود را به كارى مى گماريد كه مشكل است، خود نيز با آنها بدان كار مشغول شويد. سپس فرمود: پدرم (امام باقر عليه السلام) به بردگان فرمانى مى داد سپس مى فرمود: سرجاى خود بايستيد، سپس مى آمد و در آن كار دقت مى كرد. اگر كار مشكلى بود خودش مى فرمود: بسم اللّه و همراه آنان مشغول كار مى شد و اگر كار سبكى بود، از آنان كناره مى گرفت (تا خودشان كار را انجام دهند).

امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم داراى همسرى بود كه آن حضرت را اذيت مى كرد، ولى آن حضرت هماره او را مى بخشود. سازگارى با همسر ناسازگار، نزد خداوند اجر دارد و از اخلاق كريمانه، گذشت و عفو از آزار اوست.

امام صادق عليه السلام فرمود: هرگاه به دست پدرم غذايى چسبيده بود، او بواسطه بزرگداشت غذا ناپسند مى شمرد كه آن را با دستمال پاك كند، بلكه آن را مى ليسيد. رعايت احترام غذا تا اين حدّ سفارش شده، تا انسان نعمت هاى الهى را ناچيز نشمارد و هدر ندهد.

امام صادق عليه السلام فرمود از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: همانا من نسبت به اين برده و نسبت به خانواده ام صبر پيشه مى كنم بر چيزى كه تلختر از حنظل (هندوانه ابوجهل) است. براستى آنكه صبر كند، بواسطه صبرش به درجه روزه دار شب زنده دار مى رسد و نيز به درجه شهيدى مى رسد كه در پيشگاه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله جنگيده و شمشير زده است. مدارا و تحمّل و صبر بر ناملايمات رفتارى ديگران از فضايل اخلاقى است و از موارد حلم و بردبارى به شمار مى رود. يكى از موارد صبر هم، صبورى در برابر اخلاق و رفتار تند ديگران است.

امام رضا عليه السلام فرمود: گروهى به محضر امام باقر عليه السلام شرفياب شدند. ديدند آن حضرت موى خويش را رنگ سياه زده است. درباره آن از آن حضرت پرسيدند. فرمود: من مـردى هستم كه زنان (همسرانم) را دوست دارم و خـود را بـراى آنان مى آرايـم. از عواملى كه قوام خانواده و روابط زناشويى را مستحكم مى سازد، آن است كه هر يك از زن و شوهر، خود را براى ديگرى بيارايد. آرايش براى نامحرمان از گناهان بزرگ است، ولى آراستگى براى مَحرم ها و خانواده پسنديده است و محبت را تقويت مى كند.

امـام صـادق عليه السلام فرمـود: پدرم هماره فرزندان و زنان خويش را با طـلا و نقـره مى آراست. اين حديث، بر لزوم تأمين نيازهاى زنان و فرزندان تأكيد دارد. زنان و دختران با طلا و جواهرات آراسته مى شوند و چنين آرايشى براى آنان طبيعى است و پدر خانواده خوب است كه به اين نيازها توجه داشته باشد.