الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لكميل بن زياد ـ : يا كُمَيلُ ، إنَّ إبليسَ لا يَعِدُ عن نفسِهِ ، و إنّما يَعِدُ عن رَبِّهِ لِيَحمِلَهُم على مَعصِيَتِهِ فَيُوَرِّطَهُم .
امام على عليه السلام ـ به كميل بن زياد ـ : اى كميل! ابليس از طرف خود وعده نمى دهد ، بلكه از جانب پروردگارش وعده مى دهد تا آنان را به معصيت او وا دارد و در ورطه هلاكتشان افكند.
امام على عليه السلام : بدانيد كه شيطان تنها راههاى خود را براى شما هموار مى كند تا در پى او روان شويد .
عنه عليه السلام : إنّ الشَّيطانَ يُسَنِّي لَكُم طُرُقَهُ ، و يُرِيدُ أن يَحُلَّ دِينَكُم عُقدَةً عُقدَةً ، و يُعطِيَكُم بالجَماعَةِ الفُرقَةَ .
امام على عليه السلام : همانا شيطان راههاى خود را براى شما آسان مى نمايند و مى خواهد گرههاى [محكمِ ]دين شما را يكى پس از ديگرى سست گرداند و به جاى اتحاد ، به شما تفرقه دهد .
عنه عليه السلام : الشَّيطانُ مُوَكَّلٌ به [أي بالعَبدِ ]يُزَيِّنُ لَهُ المَعصيَةَ لِيَركَبَها ، و يُمَنِّيهِ التَّوبَةَ لِيُسَوِّفَها .
امام على عليه السلام : شيطان بر بنده گماشته شده است و معصيت را در نظرش مى آرايد تا مرتكب آن شود، و او را به توبه كردن اميدوار مى سازد تا آن را به تأخير اندازد .
عنه عليه السلام ـ في سؤالِ السائلِ بأنْ يَصِفَ اللّه َ حَتّى كَأنّهُ يَراهُ عيانا ـ : فانظُرْ أيُّها السائلُ : فما دَلَّكَ القُرآنُ علَيهِ مِن صِفَتِهِ فائتَمَّ بهِ و استَضِئْ بِنُورِ هِدايَتِهِ ، و ما كَلَّفَكَ الشَّيطانُ عِلمَهُ ممّا ليسَ في الكتابِ علَيكَ فَرضُهُ و لا في سُنَّةِ النبيِّ صلى الله عليه و آله و الهُدى أثَرُهُ فَكِل عِلمَهُ إلى اللّه ِ سبحانَهُ؛ فإنَّ ذلك مُنتَهى حَقِّ اللّه ِ علَيكَ .
امام على عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال سائلى كه از اوصاف خداوند سؤال كرده بود بگونه اى كه او را ببيند ـ : اى پرسشگر! بنگر، هر يك از صفات خدا را كه قرآن به آن راهنماييت كرده است ، پيروى كن و از پرتو هدايت قرآن روشنايى برگير و آن صفاتى را كه شيطان، تو را به آموختن آن وا داشته و دانستن آن در كتاب (قرآن) بر تو واجب نشده و در سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيشوايان هدايت نيز اثرى از آنها نيست ، علم پيدا كردن به آن صفات را به خداوند سبحان وا گذار ؛ زيرا اين منتهاى حق خدا بر توست .
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في دعائهِ ـ : فلَولا أنَّ الشَّيطانَ يَختَدِعُهُم عَن طاعَتِكَ ما عَصاكَ عاصٍ ، و لَو لا أنّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الباطِلَ في مِثالِ الحَقِّ ما ضَلَّ عَن طَرِيقِكَ ضالٌّ . .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى خود ـ گفت : اگر شيطان با فريبكارى آنان را از طاعت تو باز نمى داشت ، هيچ معصيت كارى معصيت تو نمى كرد، و اگر او باطل را در لباس حق براى آنان در نمى آورد ، هيچ ره گم كرده اى راه تو را گم نمى كرد .
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لَمّا نَزَلَت هذهِ الآيَةُ : «وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَـلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّه َ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّه ُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» . صَعِدَ إبليسُ جَبَلاً بِمَكَّةَ يقالُ لَهُ : ثَورٌ ، فَصَرَخَ بِأعلى صَوتِهِ بعَفارِيتِهِ فاجتَمَعوا إلَيهِ ، فقالوا : يا سَيِّدَنا ، لِمَ دَعَوتَنا؟ قالَ : نَزَلَت هذهِ الآيةُ ، فَمَن لَها؟ فقامَ عِفريتٌ مِن الشَّياطينِ فقالَ: أنا لَها بِكذا و كذا، قالَ: لَستَ لَها ، فقامَ آخَرُ فقالَ مِثلَ ذلكَ ، فقالَ: لَستَ لَها ، فقالَ الوَسواسُ الخَنَّاسُ : أنا لَها ، قالَ : بما ذا ؟ قالَ : أعِدُهُم و اُمَنِّيهِم حتّى يُواقِعُوا الخَطيئةَ فإذا واقَعُوا الخَطِيئةَ أنسَيتُهُمُ الاِستِغفارَ ، فقالَ : أنتَ لَها ، فَوَكَّلَهُ بِها إلى يَومِ القِيامَةِ .
امام صادق عليه السلام : وقتى آيه: «و آنان كه چون كار زشتى كنند ، يا بر خود ستم روا دارند ، خدا را به ياد مى آورند و براى گناهانشان آمرزش مى خواهند ـ و چه كسى جز خدا گناهان را مى آمرزد؟ ـ و بر آنچه مرتكب شده اند، با آنكه مى دانند [ كه گناه است ]پافشارى نمى كنند» نازل شد ، ابليس بالاى كوهى در مكّه ، به نام ثور ، رفت و با بلندترين فرياد خود ، ديوهايش را صدا زد . آنها جمع شدند و گفتند : سرورا! ما را براى چه فرا خواندى؟ ابليس گفت : اين آيه نازل شد . اكنون كدام يك از شما حريف آن هستيد؟ ديوى از شيطانها برخاست و گفت : من چنين و چنان مى كنم . ابليس گفت : تو حريف آن نيستى . ديگرى برخاست و همانند آن سخنان گفت . ابليس گفت : تو نيز از عهده بر نمى آيى . [ديوى به نام ]وسواس خنّاس گفت : من از عهده اش بر مى آيم . ابليس گفت : چگونه؟ او گفت : به آنان وعده و اميد [توبه و آمرزش] مى دهم تا آن كه مرتكب گناه شوند و چون به گناه در افتادند ، استغفار را از يادشان مى برم . ابليس گفت : تو حريف اين آيه هستى . پس او را تا روز قيامت مأمور [مقابله با] آن كرد .
عنه عليه السلام : إنّ الشَّيطانَ يُدِيرُ ابنَ آدَمَ في كُلِّ شَيْءٍ ، فإذا أعياهُ جَثَمَ لَهُ عِندَ المالِ فَأخَذَ بِرَقَبَتِهِ .
امام صادق عليه السلام : شيطان آدمى را گرد هر چيزى مى چرخاند و چون او را خسته و درمانده كرد ، نزديك ثروت كمين مى كند و گردنش را مى گيرد .
عنه عليه السلام : يقولُ إبليسُ لِجُنُودِهِ : ألقُوا بَينَهُمُ الحَسَدَ و البَغيَ ؛ فإنّهُما يَعدِلانِ عِندَ اللّه ِ الشِّركَ .
امام صادق عليه السلام : ابليس به سپاهيان خود گفت : در ميان آدميان حسادت و تجاوزگرى افكنيد ؛ زيرا اين دو نزد خدا با شرك برابر است .
عنه عليه السلام : صَعِدَ عيسى عليه السلام عَلَى جَبَلٍ بالشامِ يُقالُ لَهُ : أريحا ، فَأتاهُ إبليسُ في صُورَةِ مَلِكِ فلسطينَ فقالَ لَهُ : يا روحَ اللّه ِ ، أحيَيتَ المَوتى و أبرَأتَ الأكمَهَ و الأبرَصَ ، فاطرَحْ نفسَكَ عنِ الجَبَلِ ، فقالَ عيسى عليه السلام : إنَّ ذلكَ اُذِنَ لي فِيهِ و هذا لَم يُؤذَنْ لي فِيهِ .
امام صادق عليه السلام : عيسى عليه السلام بر فراز كوهى در شام، به نام اَريحا، رفت . ابليس در چهره پادشاه فلسطين نزد آن حضرت آمد و گفت : اى روح اللّه ! تو مردگان را زنده كردى و كور مادر زاد و پيس را شفا دادى ؛ پس [اگر راست مى گويى ]خودت را از كوه پرت كن . عيسى عليه السلام فرمود : من در آن كارها اذن داشتم ولى در اين كار اذن ندارم .
عنه عليه السلام : جاءَ إبليسُ إلى عيسى عليه السلام فقالَ : أ لَيسَ تَزعُمُ أنّكَ تُحيِي المَوتى ؟ قالَ عيسى عليه السلام : بَلى ، قالَ إبليسُ : فاطرَحْ نفسَكَ مِن فَوقِ الحائطِ ، فقالَ عيسى عليه السلام : وَيلَكَ ! إنَّ العَبدَ لا يُجَرِّبُ رَبَّهُ ، و قالَ إبليسُ : يا عيسى ، هل يَقدِرُ رَبُّكَ على أن يُدخِلَ الأرضَ في بَيضَةٍ و البَيضَةُ كَهَيئَتِها ؟ فقالَ : إنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ لا يُوصَفُ بِعَجزٍ ، و الذي قُلتَ لا يَكونُ .
امام صادق عليه السلام : ابليس نزد عيسى عليه السلام آمد و گفت : مگر تو نمى گويى كه مردگان را زنده مى كنى؟ عيسى عليه السلام فرمود : چرا . ابليس گفت : پس [اگر راست مى گويى ]خودت را از روى ديوار به زير انداز . عيسى عليه السلام فرمود : واى بر تو! بنده كه خداوندگار خود را نمى آزمايد . ابليس گفت : اى عيسى! آيا پروردگار تو مى تواند [كُره ]زمين را در تخم مرغى با همين اندازه اى كه دارد جاى دهد؟ عيسى عليه السلام فرمود : خداوند عزّ و جلّ به هيچ ناتوانى وصف نمى شود، اما آنچه تو مى گويى ناشدنى است .