الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لَم يُصِبْ امرُؤٌ مِنكُم في هذهِ الدنيا حَبرَةً إلاّ أورَثَتْهُ عَبرَةً ، و لا يُصبِحُ فيها في جَناحِ آمِنٍ إلاّ و هو يَخافُ فيها نُزولَ جائحةٍ أو تَغَيُّرَ نِعمَةٍ أو زوالَ عافِيَةٍ مَع أنّ الموتَ مِن وراءِ ذلكَ .
امام على عليه السلام : هيچ يك از شما در اين دنيا به شادى اى نرسيد، جز آن كه دنيا در پى آن او را گريان كرد و در زير بال امن و آسايشْ شب را به صبح نرسانْد، مگر آن كه از فرود آمدن بلايى سخت يا از دست شدن نعمتى يا از بين رفتن سلامت و عافيتى ترسان شد ، و در پس همه اينها مرگ است .
عنه عليه السلام : أشهِدُ باللّه ِ ، ما تَنالونَ مِن الدنيا نِعمَةً تَفرَحونَ بها إلاّ بِفراقِ اُخرى تَكرَهُونَها .
امام على عليه السلام : خدا را گواه مى گيرم كه در اين دنيا به نعمتى شاد كننده نمى رسيد ، مگر با از دست دادن نعمتى ديگر، كه از دست دادنش را خوش نداريد .
عنه عليه السلام : مَع أنَّ امرَأً لم يكُن مِنها في حَبرَةٍ إلاّ أعقَبَتهُ عَبرَةً، و لم يَلقَ مِن سَرّائها بَطناً إلاّ مَنَحَتهُ مِن ضَرّائها ظَهراً ، و لَم تُظِلَّهُ فيها
دِيمَـةُ رَخاءٍ إلاّ هَتَنَتْ عَليهِ مُزنَةُ بلاءٍ .
امام على عليه السلام : هيچ كس از دنيا شادمانى نديد، جز اين كه دنيا در پى آن، به او اشك داد و از خوشيهاى اين دنيا به كسى نرسيد، جز آن كه در پى آن رنجها و نا خوشيهايش را نصيب او كرد ، باران فراخى و نعمتِ آن ، كسى را تر نكرد، جز آن كه ابر بلا و محنت بر او باريدن گرفت .
عنه عليه السلام : مَع كُـلِّ جُرعَـةٍ شَرَقٌ ، و في كُلِّ أكلَةٍ غَصَصٌ ، لاَ تَنالونَ مِنها نِعمَةً إلاّ بِفِراقِ اُخرى .
امام على عليه السلام : با هر جرعه آبى ، [در گلويتان ]آب جَستنى است و در هر لقمه اى، گلوگير شدنى . به هيچ نعمتى از آن نمى رسيد، مگر با از دست دادن نعمتى ديگر .
عنه عليه السلام : إنّ الدنيا مَعْكوسَةٌ مَنْكوسَةٌ ، لَذّاتُها تَنْغيصٌ ، و مَواهِبُها تَغْصيصٌ ، و عَيْشُها عَناءٌ ، و بَقاؤها فَناءٌ ، تَجمَحُ بطالِبِها ، و تُردِي راكِبَها ، و تَخُونُ الواثِقَ بها ، و تَزعَجُ المُطمئنَّ إلَيها ، و إنّ جَمْعَها إلى انصِداعٍ ، و وَصْلَها إلى انقِطاعٍ .
امام على عليه السلام : همانا دنيا وارونه و واژگونه است ؛ خوشيهايش، تيرگى مى آورد و بخششهايش اندوه زاست . زندگى در آن رنج است و بقايش، فنا . با جوينده خود ، چموشى مى كند و سوار خود را به هلاكت مى افكند ، به كسى كه بر آن اعتماد كند، خيانت مى ورزد و كسى را كه در آنْ جا خوش كند، از خود دور مى كند ، جمعيّت آن به پراكندگى مى انجامد و پيوند آن به جدايى .