پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جايگاهى به اندازه يك تازيانه در بهشت، بهتر است از دنيا و هر آنچه در دنياست.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الجَنّةُ الّتي أعَدَّها اللّه ُ تعالى للمؤمنينَ خَطّافةٌ لأبْصارِ النّاظِرينَ ، فيها دَرَجاتٌ مُتَفاضِلاتٌ و مَنازِلُ مُتَعالِياتٌ ، لا يَبيدُ نَعيمُها ، و لا يَضْمَحِلُّ حُبورُها ، و لا يَنْقَطِعُ سُرورُها ، و لا يَظعَنُ مُقيمُها ، و لا يَهْرَمُ خالِدُها ، و لا يَبْأسُ ساكِنُها ، آمِنٌ سُكّانُها من المَوتِ فلا يَخافونَ ، صَفا لهُمُ العَيشُ ، و دامَتْ لهُمُ النِّعمَةُ في أنْهارٍ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ و أنْهـارٍ مِن لَبَنٍ لَم يَتغَيّرْ طَعْمُهُ و أنهارٍ مِن خَمرٍ لَذّةٍ للشَّارِبينَ .
امام على عليه السلام :بهشتى كه خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است، چشم بينندگان را خيره مى كند. در آن درجاتى است، يكى برتر از ديگرى و منازلى است، يكى بالاتر از ديگرى. نعمتش از بين نمى رود و شادمانى اش نيستى ندارد و شادى اش به پايان نمى رسد، اقامت كننده در آن، كوچ نمى كند و ماندگار در آن، پير نمى شود و ساكن آن آسيبى نمى بيند، اهل آن، از مرگ در امانند و هراسى به دل راه نمى دهند، زندگى به كام آنهاست، نعمت برايشان پايدار است در جويهايى از آبهايى تغيير ناپذير و نهرهايى از شير، كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى از شراب كه نوشندگان از آن لذّت مى برند.
عنه عليه السلام :لَذّاتُها لا تُمَلُّ ، و مُجْتَمِعُها لا يَتَفَرَّقُ ، و سُكّانُها قد جاوَروا الرَّحمنَ ، و قامَ بينَ أيْديهِمُ الغِلْمانُ ، بِصِحافٍ مِن الذَّهبِ ، فيها الفاكِهَةُ و الرَّيْحانُ .
امام على عليه السلام :خوشيهاى بهشت دل را نمى زند، انجمن آن از هم نمى پاشد، ساكنانش در پناه خداى رحمانند و در برابر آنها غلامانى با طبقهاى زرّين پر از ميوه و سبزيهاى معطّر ايستاده اند.
عنه عليه السلام ـ للأحْنَفِ بنِ قَيسٍ ـ : فلَعلَّكَ يا أحْنَفُ شَغلَكَ نَظرُكَ إلى الدُّنيا عنِ الدّارِ الّتي خلَقَها اللّه ُ سبحانَهُ مِن لُؤلُؤةٍ بَيْضاءَ ، فَشَقّقَ فيها أنْهارَها ، و كَبَسها بالعَواتِقِ مِن حُورها ، ثُمَّ سَكَنها أولياؤهُ و أهْلُ طاعَتِهِ ، فلَو رأيْتَهُم يا أحْنَفُ و قد قَدِموا على زِياداتِ رَبِّهِم··· .
امام على عليه السلام ـ به احنف بن قيس ـ فرمود: اى احنف! نكند نگاه تو به دنيا، تو را از خانه اى غافل كرده كه خداوند سبحان آن را از مرواريد سپيد آفريد و نهرها در آن جارى كرد و آن را از دختركان نورسته سيه چشم آكنده ساخت و سپس، اوليا و فرمانبرداران خود را در آن جاى داد. اى احنف! كاش آنها را مى ديدى كه بر فزونيهاى [نعمت ]پروردگارشان وارد شده اند··· .
عنه عليه السلام :فلو رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلبِكَ نحوَ ما يُوصَفُ لَكَ مِنها لَعَزفَتْ نَفسُكَ عَن بَدائعِ ما اُخرِجَ إلى الدُّنيا مِن شَهَواتِها و لَذّاتِها و زَخارِفِ مَناظِرِها، و لَذَهِلَتْ بالفِكْرِ في اصْطِفاقِ أشْجارٍ غُيِّبَتْ عُروقُها في كُثْبانِ المِسْكِ على سَواحِلِ أنْهارِها··· فلَو شَغَلْتَ قلبَكَ أيُّها المُستَمِعُ بالوُصولِ إلى ما يَهْجُمُ علَيكَ مِن تلكَ المَناظِرِ المُونِقَةِ لَزَهِقَتْ نَفسُكَ شَوقا إلَيها، و لَتَحمّلْتَ مِن مَجلسي هذا إلى مُجاوَرَةِ أهْلِ القُبورِ ؛ اسْتِعْجالاً بِها .
امام على عليه السلام :اگر ديده دلت را به سوى آنچه از بهشت براى تو وصف مى شود بيفكنى، هر آينه جان تو از خواهشها و خوشيها و زيب و زيورهاى مناظر دنيا دورى مى كند و با انديشيدن در جنبش شاخه هاى درختانى كه بر كنار جويبارهاى بهشت، ريشه هاى آنها در تپه هاى مشك پنهان است حيران و سرگشته مى شود، ··· اى شنونده! اگر دل خود را براى رسيدن به اين منظره هاى دل انگيز مشغول دارى، جانت از شوق آن برمى آيد و براى رسيدن هر چه زودتر به آنها، از همين مجلس من، به همسايگى خفتگان در گورها مى روى.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام :أرضُ الجَنّةِ رُخامُها فِضّةٌ ، و تُرابُها الوَرْسُ و الزَّعْفَرانُ ، و كَنسُها المِسْكُ، و رَضْراضُها الدُّرُّ و الياقُوتُ .
امام باقر عليه السلام :زمين بهشت، مرمرهايش نقره است و خاكش ورْس (گياه سرخ فام) و زعفران و زباله اش مشك، و سنگ ريزه هايش مرواريد و ياقوت.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّ مِن أدنى نَعيمِ أهْلِ الجَنّةِ أنْ يُوجَدَ رِيحُها مِن مَسيرَةِ ألفِ عامٍ من مَسافةِ الدُّنيا .
امام صادق عليه السلام :كمترين نعمت بهشتيان چنان است كه بويش از فاصله هزار سال ـ به مسافت دنيا ـ به مشام مى رسد.
عنه عليه السلام :إنَّ فـي الجنّةِ شَجَـرا يَـأمُرُ اللّه ُ رِياحَها فتَهُبّ فتَضْرِبُ تلكَ الشَّجَرةَ بأصْواتٍ لَم يَسمَعِ الخَلائقُ بمِثْلِها حُسْنا . هذا عِـوَضٌ لِمَن تَرَكَ السَّمـاعَ في الدُّنيا مِن مَخافَـةِ اللّه .
امام صادق عليه السلام :در بهشت ، درختى است كه با وزش بادهاى بهشت به فرمان خدا، آن درخت، آهنگهايى مى زند كه خلايق، به زيبايى آنها نشنيده اند. اين پاداش كسانى است كه در دنيا از ترس خدا، گوش سپردن به ساز و آواز را ترك كرده باشند.