امام على عليه السلام :از همان زمان كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رحلت كرد همواره مظلوم بوده ام.
عنه عليه السلام :ما رأيتُ مُنذُ بَعثَ اللّه ُ محمّدا صلى الله عليه و آله رَخاءً، فالحمدُ للّه ِ. و اللّه ِ لقد خِفْتُ صَغيرا و جاهَدتُ كبيرا .
امام على عليه السلام :از آن زمان كه خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را به پيامبرى مبعوث كرد، روىِ خوشى و آسايش را نديدم، اما خدا را شكر. به خدا سوگند خردسالى را در بيم و وحشت به سر بردم و بزرگسالى را در جهاد و مبارزه.
امام على عليه السلام :ظلمى كه به من رسيده به احدى از مردم نرسيده است.
امام على عليه السلام :من فكر مى كردم كه والى بر مردم ستم مى كند اما اكنون مى بينم كه مردم بر والى ستم روا مى دارند.
عنه عليه السلام ـ في كتابهِ إلى معاويةَ ـ : و قلتَ : إنّي كنتُ اُقادُ كما يُقادُ الجَمَلُ المَخْشوشُ حتّى اُبايِعَ ، و لَعَمْر اللّه ِ لقد أردتَ أنْ تَذُمَّ فمَدَحتَ ، و أن تَفْضَحَ فافْتَضَحْتَ ، و ما علَى المسلمِ مِن غَضاضةٍ في أن يكونَ مظلوما ما لم يَكُن شاكّا في دِينهِ ، و لا مُرْتابا بيَقينِهِ .
امام على عليه السلام ـ در نامه اى به معاويه ـ نوشت: و گفتى كه مرا چون شتر مهار شده مى كشيدند تا بيعت كنم؛ به خدا قسم، خواستى نكوهش كنى، امّا ستودى و خواستى مرا رسوا سازى؛ ولى خود رسوا شدى. مظلوم بودن، براى مسلمان عيب و عار نيست، تا آن گاه كه در دين خود، گرفتار شك و ترديد، و در يقين خود، دو دل نباشد.
عنه عليه السلام ـ و قد قيلَ له : إنّكَ على هذا الأمرِ [الخلافة ]لَحريصٌ ـ : بَلْ أنتُم و اللّه ِ لَأحْرَصُ و أبْعَدُ ، و أنا أخَصُّ و أقْرَبُ، و إنّما طَلَبتُ حقّا لي و أنتمُ تَحُولونَ بَيني و بَينَهُ ، و تَضرِبونَ وَجْهي دُونَه ··· اللّهمَّ إنّي أسْتَعديكَ على قُريشٍ و مَن أعانَهُم ، فإنّهم قَطَعوا رَحِمي ، و صَغَّروا عظيمَ مَنزِلتي ، و أجْمَعوا على مُنازَعَتي أمْرا هُو لِي .
امام على عليه السلام ـ وقتى به وى گفته شد: تو به اين امر (خلافت) حريصى ـ فرمود : به خدا قسم كه شما حريص تريد و دورتر (نا لايق تر)، و من سزاوارترم و نزديكتر (لايق تر و شايسته تر يا در خويشاوندى با پيامبر نزديكتر). من، در حقيقت، حقّ خود را طلبيده ام و شما مانع رسيدن من به آن مى شويد ··· خدايا! من در برابر قريش و ياوران قريش از تو يارى مى طلبم؛ زيرا آنان پيوند خويشاوندى مرا بريدند، منزلت والاى مرا خرد شمردند و براى ستيز با من بر سر امرى (خلافت) كه از آنِ من است، همداستان شدند.