رسول اللّه صلي الله عليه و آله : الحَسَنُ وَالحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ وأبوهُما خَيرٌ مِنهُما .
پيامبر صلي الله عليه و آله :
المناقب عن الرُّؤيانيّ : إنَّ الحَسَنَ والحُسَينَ مَرّا عَلى شَيخٍ يَتَوَضَّأُ ولا يُحسِنُ فَأَخَذا بِالتَّنازُعِ ، يَقولُ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما : أنتَ لا تُحِسنُ الوُضوءَ ، فَقالا : أيُّهَا الشَّيخُ كُن حَكَما بَينَنا يَتَوَضَّأُ كُلُّ واحِدٍ مِنّا سَوِيَّةً ، ثُمَّ قالا : أيُّنا يُحسِنُ .
قالَ : كِلاكُما تُحسِنانِ الوُضوءَ ولكِن هذَا الشَّيخُ الجاهِلُ هُوَ الَّذي لَم يَكُن يُحسِنُ ، وقَد تَعَلَّمَ الآنَ مِنكُما وتابَ عَلى يَدَيكُما بِبَرَكَتِكُما وشَفَقَتِكُما عَلى اُمَّةِ جَدِّكُما .
المناقب ابن شهرآشوب ـ به نقل از رويانى ـ :
آن گاه گفتند : «كدام يك از ما درست وضو مى گيرد؟» .
پيرمرد گفت : هر دوى شما درست وضو مى گيريد؛ ليكن اين پيرمرد نادان است كه درست ، وضو نمى سازد و اينك از شما آموخت . و به دستان شما و به بركت شما و مهربانى شما بر امّت جدّتان ، توبه كرد .
المناقب عن عيون المجالس : إنَّهُ (الإِمامَ الحُسَينَ عليه السلام) سايَرَ أ نَسَ بنَ مالِكٍ فَأَتى قَبرَ خَديجَةَ فَبَكى ، ثُمَّ قالَ : اِذهَب عَنّي ، قالَ أنَسٌ : فَاستَخفَيتُ عَنهُ ، فَلَمّا طالَ وُقوفُهُ فِي الصَّلاةِ سَمِعتُهُ قائِلاً :
المناقب ابن شهرآشوب ـ به نقل از عيون المجالس ـ :
انس مى گويد : خود را از او پنهان كردم و چون ديدم نمازش به درازا كشيد ، شنيدم كه چنين مى گفت :
«پروردگارا ، پروردگارا! تو آقاى بنده ات هستى /
پس بر بنده كوچكى كه پناهش تويى ، ترحّم كن .
اى والا خصال ، تكيه گاهم تويى /
خوشا به حال كسى كه تو آقاى اويى!
خوشا به حال كسى كه بيمناك و بيدار است /
و گرفتارى خويش را به آن پرشكوه ، باز مى گويد!
وهيچ درد و رنجى /
بيشتر از محبّت مولايش ندارد .
هرگاه گرفتارى و رنجش را شِكوِه كند /
خداوند ، او را اجابت كرده و پاسخ دهد كه :
"بلى ، بلى! تو در پناه منى /
و آنچه گفتى ، ما دانستيم .
فرشتگانم مشتاق آواى تواَند /
آواز بس كن كه ما آن را شنيديم
دعاى تو نزد من در حجاب ها مى گردد /
پرده ديگر بس است . آن را كنار زديم .
اگر نسيمى در اطراف آن بوزد /
از آنچه او را فرا مى پوشاند ، بيهوش بر زمين مى افتد .
از من بخواه بدون اميد و بيم /
و بى حساب كه اين منم ، خداى!"» .