العقد الفريد :قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، اِستَعِذ بِاللّه ِ مِن شِرارِ النّاسِ ، وكُن مِن خِيارِهِم عَلى حَذَرٍ .
العقد الفريد :لقمان به پسرش گفت: «پسرم! از مردمِ بد، به خدا پناه ببر، و از خوبانشان نيز بر حذر باش» .
عرائس المجالس :قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لا تَضَع بِرَّكَ إلاّ عِندَ راعيهِ ، كَما لَيسَ بَينَ الكَبشِ وَالذِّئبِ خُلَّةٌ كَذلِكَ لَيسَ بَينَ البارِّ وَالفاجِرِ خُلَّةٌ .
عرائس المجالس :لقمان به پسرش گفت : «پسرم ! نيكى ات را جز نزد مراعات كننده اش، قرار نده . همان طور كه بين قوچ و گرگ دوستى اى نيست ، بين نيكوكار و بدكار هم، دوستى اى نيست ».
الزهد لابن حنبل عن معاوية بن قُرَّة :قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لا تُجالِسِ الأَشرارَ ؛ فَإِنَّكَ لا تُصيبُ مِن مُجالَسَتِهِم خَيرا ، ولَعَلَّهُ أن يَكونَ في آخِرِ ذلِكَ أن تَنزِلَ عَلَيهِم عُقوبَةٌ فَتُصيبَكَ مَعَهُم .
الزهد، ابن حنبل ـ به نقل از معاوية بن قُرّه ـ : لقمان به پسرش گفت: «پسرم! با اشرار همنشينى مكن؛ زيرا از همنشينى با آنان ، خيرى نصيب تو نمى گردد و چه بسا در پايان اين مجالس، كيفرى نازل شود و تو را نيز در بر بگيرد».
خزانة الخيال :قالَ لُقمانُ : إنَّ الفاحِشَ البَذِيَّ الشَّقِيَّ إن يُحَدِّث فَضَحَهُ لِسانُهُ ، وإن سَكَتَ فَضَحَهُ العِيُّ ، وإن عَمِلَ أساءَ ، وإن فَعَلَ أضاعَ ، وإنِ استَغنى بَطِرَ ، وإنِ افتَقَرَ قَنِطَ ، وإن فَرِحَ سُرَّ ، وإن سَأَلَ ألحَفَ ، وإن سُئِلَ بَخِلَ ، وإن ضَحِكَ نَهِقَ ، وإن كافَأَ جارَ ، وإن زَجَرَ عَنُفَ ، وإن ذَكَرَ غَضِبَ ، وإن أعطى مَنَّ ، وإن اُعطِيَ لَم يَشكُر ، وإن أسرَرتَ إلَيهِ خانَكَ ، وإن أسَرَّ إلَيكَ اتَّهَمَكَ ، وإن كانَ دونَكَ هَمَزَكَ ، وإن كانَ يَستَريحُ زاجَرَهُ .
خزانة الخيال :لقمان گفت : «انسان زشتكارِ ناسزاگوى بدبخت، اگر سخن بگويد ، زبانش او را رسوا مى كند و اگر ساكت شود ، گنگىْ او را رسوا مى سازد ، واگر عمل مى كند بد عمل كند ، و اگر كار كند ، ضايع مى كند و اگر بى نياز گردد ، ناسپاسى مى كند و اگر فقير شود ، مأيوس مى گردد و اگر شاد شود، از شدّت شادى، ناسپاس مى گردد و اگر در خواست نمايد ، پافشارى مى كند و اگر از او چيزى خواسته شود ، بخل مى ورزد و اگر بخندد ، [چنان قهقهه مى زند كه گويى] عَرعَر مى كند و اگر مجازات كند ، ستم مى كند و اگر تشر بزند ، درشتى مى نمايد و اگر به يادش آيد، خشم مى گيرد و اگر ببخشد ، منّت مى نهد و اگر به او عطا شود ، سپاس نمى گزارد و اگر راز به او بسپارى ، به تو خيانت مى كند و اگر براى او رازدارى كنى ، متّهمت مى كند و اگر پايين تر از تو باشد ، از تو عيبجويى مى كند و اگر كسى به استراحت بپردازد ، او را از آن باز مى دارد» .