الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ النَّبِي صلي الله عليه و آله سَأَلَ رَبَّهُ سُبحانَهُ لَيلَةَ المِعراجِ فَقالَ : . . . يا رَبِّ ومَن أهلُ الدُّنيا ومَن أهلُ الآخِرَةِ؟
قالَ : أهلُ الدُّنيا مَن كَثُرَ أكلُهُ وضِحكُهُ ونَومُهُ وغَضَبُهُ ، قَليلُ الرِّضا ، لا يَعتَذِرُ إلى مَن أساءَ إلَيهِ ، ولا يَقبَلُ عُذرَ مَنِ اعتَذَرَ إلَيهِ ، كَسلانُ عِندَ الطّاعَةِ ، شُجاعٌ عِندَ المَعصِيَةِ ، أمَلُهُ بَعيدٌ وأجَلُهُ قَريبٌ ، لا يُحاسِبُ نَفسَهُ ، قَليلُ المَنفَعَةِ ، كَثيرُ الكَلامِ ، قَليلُ الخَوفِ ، كَثيرُ الفَرَحِ عِندَ الطَّعامِ ، وإنَّ أهلَ الدُّنيا لا يَشكُرونَ عِندَ الرَّخاءِ ، ولا يَصبِرونَ عِندَ البَلاءِ ، كَثيرُ النّاسِ عِندَهُم قَليلٌ ، يَحمَدونَ أنفُسَهُم بِما لا يَفعَلونَ ويَدَّعونَ بِما لَيسَ لَهُم ، ويَتَكَلَّمونَ بِما يَتَمَنَّونَ ، ويَذكُرونَ مَساوِئَ النّاسِ ويُخفونَ حَسَناتِهِم .
فَقالَ : يا رَبِّ ، كُلُّ هذَا العَيبِ في أهلِ الدُّنيا؟!
[قالَ:] يا أحمَد ، إنَّ أهلَ الدُّنيا كَثيرٌ فيهِمُ الجَهلُ وَالحُمقُ ، لا يَتَواضَعونَ لِمَن يَتَعَلَّمونَ مِنهُ ، وهُم عِندَ أنفُسِهِم عُقَلاءُ ، وعِندَ العارِفينَ حُمَقاءُ .
امام على عليه السلام : پيامبر صلي الله عليه و آله در شب معراج از پروردگار پاكش پرسيد:... اى پروردگار من! اهل دنيا چه كسى است و اهل آخرت كيست؟
فرمود: «اهل دنيا ، كسى است كه : خوراك و خنده و خواب و خشمش بسيار است؛ خشنودى اش اندك است؛ نه از كسى كه به وى بدى كرده است ، پوزش مى طلبد، و نه پوزش كسى را كه از او پوزش مى طلبد، مى پذيرد؛ در طاعت ، تنبل است، و در معصيت ، گستاخ؛ آرزويش دور و دراز است و اجلش نزديك؛ از نفْس خويش حساب نمى كشد؛ كم خير است؛ پُرگوست؛ كم ترس [از خدا] است؛ و هنگام غذاخوردن ، بسيار شاد است.
اهل دنيا در هنگام آسايش ، سپاس گزار نيستند، و هنگام بلا (سختى) شكيبا نيستند؛ زيادِ مردم ، در نظر آنان اندك است؛ خويشتن را به كارهاى ناكرده مى ستايند، و ادّعاى چيزهايى را مى كنند كه ندارند، و از چيزهايى سخن مى گويند كه آرزو دارند؛ و بدى هاى مردم را مى گويند و خوبى هاى آنان را پوشيده مى دارند».
پيامبر صلي الله عليه و آله گفت: اى پروردگار من! همه اين عيب ها ، در اهل دنياست؟!
[فرمود:] «اى احمد! در اهل دنيا ، نادانى و كم بخردى هاى بسيار است : در برابر كسى كه از او دانش مى آموزند ، فروتنى نمى كنند ، و خويشتن را عاقل مى پندارند، در حالى كه به نزد فهميدگان ، مردمانى كم خردند».
عنه عليه السلام : حُكِمَ عَلى مُكثِري أهلِ الدُّنيا بِالفاقَةِ ، واُعينَ مَن غَنِيَ عَنها بِالرّاحَةِ .
امام على عليه السلام : ثروتمندان اهل دنيا ، محكوم به نيازمندى اند، و هر كه از دنيا بى نيازى بجويد، آسايش به يارى او مى آيد.
عنه عليه السلام ـ مِن خُطبَةٍ لَهُ يُبَيِّنُ فيها عِصيانَ الخَلقِ ـ : سُبحانَكَ خالِقا ومَعبودا! بِحُسنِ بَلائِكَ عِندَ خَلقِكَ خَلَقتَ دارا ، وجَعَلتَ فيها مَأدُبَةً ؛ مَشرَبا ومَطعَما ، وأزواجا وخَدَما ، وقُصورا ، وأنهارا ، وزُروعا وثِمارا ، ثُمَّ أرسَلتَ داعِيا يَدعو إلَيها ، فَلاَ الدّاعِيَ أجابوا ، ولا فيما رَغَّبتَ رَغِبوا ، ولا إلى ما شَوَّقتَ إلَيهِ اشتاقوا .
أقبَلوا عَلى جيفَةٍ قَدِ افتَضَحوا بِأَكلِها ، وَاصطَلَحوا عَلى حُبِّها ، ومَن عَشِقَ شَيئا أعشى بَصَرَهُ ، وأمرَضَ قَلبَهُ ؛ فَهُوَ يَنظُرُ بِعَينٍ غَيرِ صَحيحَةٍ ، ويَسمَعُ بِاُذُنٍ غَيرِ سَميعَةٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، وأماتَتِ الدُّنيا قَلبَهُ ، ووَلِهَت عَلَيها نَفسُهُ ، فَهُوَ عَبدٌ لَها ، ولِمَن في يَدَيهِ شَيءٌ مِنها ، حَيثُما زالَت زالَ إليها ، وحَيثُما أقبَلَت أقبَلَ عَلَيها ، ولا يَزدَجِرُ مِنَ اللّه ِ بِزاجِرٍ ولايَتَّعِظُ مِنهُ بِواعِظٍ .
امام على عليه السلام ـ در خطبه اى كه در آن ، نافرمانى خَلق را توضيح مى دهد ـ : پاكى تو ، اى آفريدگار و معبودى كه از سرِ عنايتت به بندگانت، سرايى (آخرت) آفريدى و در آن ، خوانى از انواع نوشيدنى و خوردنى ، و همسران و چاكران ، و كاخ ها و رودها ، و محصولات و ميوه ها گسترانيدى ، و سپس دعوتگرى فرستادى تا [مردم را] به سوى آن [سراى و خوان گسترده] فرا بخواند؛ امّا نه دعوتگر را اجابت كردند و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى ، رغبت نمودند، و نه بر آنچه تشويقشان كردى ، شوقى نشان دادند!
[آنان] به لاشه اى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا گشتند، و در دوستى آن ، با يكديگر سازش كردند . و هر كه عاشق چيزى شود ، آن چيز ، چشم او را كور و دلش را بيمار مى گرداند، و چنين كسى با چشمى ناسالم مى نگرد، و با گوشى ناشنوا مى شنود.
[ عاشق دنيا ، ] شهوات ، خِرَد او را از هم دريده، دنيا دلش را ميرانده، و جانش سرگشته دنيا شده است. از اين رو، بنده دنيا و بنده كسى است كه از دنيا چيزى دارد. به هر سو كه دنيا برود ، او نيز مى رود، و به هر طرف كه دنيا رو كند ، او نيز رو مى كند. نه با بازدارنده اى از سوى خدا باز مى ايستد و نه از هيچ پندآموزى از سوى او ، پند مى گيرد.
عنه عليه السلام ـ في وَصفِ الظَّلَمَةِ ـ : يَتَنافَسونَ في دُنيا دَنِيَّةٍ ، ويَتَكالَبونَ عَلى
جيفَةٍ مُريحَةٍ ، وعَن قَليلٍ يَتَبَرَّأُ التّابِعُ مِنَ المَتبوعِ ، وَالقائِدُ مِنَ المَقودِ ، فَيَتَزايَلونَ بِالبَغضاءِ ، ويَتَلاعَنونَ عِندَ اللِّقاءِ .
امام على عليه السلام ـ در توصيف ستمگران ـ : در دنيايى پست رقابت مى كنند، و بر سر لاشه اى گنديده [همچون سگان] به جان يكديگر مى افتند؛ امّا زودا كه پيرو از
رهبر ، و رهبر از پيرو بيزارى بجويد، و با نفرت ، از يكديگر جدا شوند، و هنگام ديدار ، يكديگر را لعنت كنند.
الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ اللّه َ ثَقَّلَ الخَيرَ عَلى أهلِ الدُّنيا كَثِقلِهِ في مَوازينِهِم يَومَ القِيامَةِ ، وإنَّ اللّه َ خَفَّفَ الشَّرَّ عَلى أهلِ الدُّنيا كَخِفَّتِهِ في مَوازينِهِم يَومَ القِيامَةِ .
امام باقر عليه السلام : خداوند ، خوبى را بر اهل دنيا سنگين ساخت ، همچنان كه روز قيامت در ترازوهايشان سنگين است، و خداوند بدى را بر اهل دنيا سبك ساخت ، همچنان كه روز قيامت در ترازوهايشان سبك است.