بخش سوّم:
بينشتربيتشدگانمكتب
بينش
مؤمن شهيد
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله لِحارِثِ بْنِ مالِكٍ:
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقال: اَصْبَحْتُ وَ اللّهِ يا رَسُولَ اللّهِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ،
فَقالَ:
رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله:
لِكُلِّ مُؤْمِنٍ حَقيقَةٌ، فَما حَقيقَةُ اِيمانِكَ؟
قالَ: اَسْهَرْتُ لَيْلى، وَ اَنْفَقْتُ مالى، وَ عَرَفْتُ عَنِ الدُّنيا، وَ كَاَ نّى
اَنْظُرُ اِلى عَرْشِ رَبّى ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ وَ قَدْ اَبْرَزَ لِلْحِسابِ، وَ كَاَنّى
اَنْظُرُ اِلى اَهْلِ الْجَنَّةِ فِى الجَنَّةِ يَتَزاوَرُونَ، وَ كَاَنّى اَنْظُرُ اِلى اَهْلِ
النّارِ يَتَعاوُونَ، فَقالَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله:
هذا عَبْدٌ قَد نَوَّرَ اللّهُ قَلْبَهُ، قَد اَبْصَرْتَ فَالْزِمْ. فَقالَ: يا رَسُولَ اللّهِ
اُدْعُ اللّهَ لى بِالشَهادَةِ ، فَدَعالَهُ فَاستَشْهَدَ يَوْمَ الثامِنِ.
رسول خدا صلي الله عليه و آله به حارث بن مالك فرمود:
چگونه صبح كردى؟ او گفت: اى رسول خدا به خدا قسم صبح
كردم در حالى كه از مؤمنان هستم.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
براى هر مؤمن حقيقتى است، پس حقيقت ايمان تو چيست؟
حارث در پاسخ گفت: شبم را بيدارم، ثروتم را انفاق كردم، دنيا
را طورى شناختم مثل اينكه به عرش پروردگار بزرگوارم نگاه
مى كنم در حالى كه براى حساب ظاهر شده است، و گويا اهل
بهشت را مى بينم كه همديگر را ديدار مى كنند، و گويا اهل
دوزخ را مى بينم كه به سراغ هم رفته سركش مى كنند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اين شخص بنده اى است كه خدا دلش
را روشن ساخته است، سپس به او فرمود: تو روشن و بينا
شده اى پس ثابت باش. حارث گفت: اى رسول خدا براى من
دعا كن تا شهـيد شـوم، پس پيامبر بـراى او دعا كرد و او روز
هشـتم شـهيد شد.