جـواب «نمىدانـم»
الإمام عليّ عليه السلام
لايَسْتَحْيِيَنَّ أَحَدٌ إِذا سُئِلَ عَمّا لايَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ: «لاأَعْلَمُ».
امام عـلى عليه السلام فرمود:
هرگاه از كسى سؤالى شد درباره چيزى كه نمى داند، از گفتن «نمى دانم» خجالت نكشد (و بگويد: نمى دانم).
كليد گنجينه دانشها، «سؤال» است.
پرسيدن نيز، نشانه تواضع و دورى از تكبر و غرور است.
نه انسان «داناى همه چيز» است، و نه بى نياز از «پرسيدن»، پس بايد آنچه را نمى دانيم بپرسيم و اگر از چيزى كه نمى دانيم بپرسند، با شجاعت و فروتنى، بگوييم: «نمى دانم».
كلمه اى كه گفتن آن براى برخى بسيار «سنگين» است و حاضرند در برابر سؤال ديگران هزاران راست و دروغ و آسمان و ريسمان ببافند، ولى يك كلمه «نمى دانم» نگويند، چرا كه مى ترسند به موقعيت آنان لطمه وارد شود، در حالى كه به اشتباه انداختن مردم و جوابهاى حساب نشده و ناپخته، بدتر و زيان بارتر است.
آنكه از گفتن «نمى دانم» شرم دارد، گرفتار نوعى احساس كاذب و فريب دهنده و غرور است، غرورى كه گاهى با مغز، انسان را برزمين مى كوبد!
وقتى همه چيز را نمى دانيم، چرا تلاش كنيم كه خويشتن را داناى همه اسرار و صاحب نظر و مطلع از هر چيز بشناسانيم؟
آيا اين فريب «خود» و فريب «مردم» نيست؟