امـامت و نبوت در كودكى
عَن عَلِىِّ بنِ إسباطَ قالَ:
رَأيْتُ أباجَعْفَرٍ عليه السلام قَدْ خَرَجَ، فَأحْدَدْتُ النَّظَرَ اِلَيْهِ وَ إلى رَأسِهِ وَ الِى رِجْلِهِ لِأَصِفَ قامَتَهُ لِأصْحابِنا بِمِصْرَ، فَخَرَّ ساجِدا وَ هُوَ يَقُولُ:
إنَّ اللّه َ احتَجَّ فى الإمامَةِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ فِى النُّبُوَّةِ، قالَ اللّه ُ تَعالى: «وآتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبيّا»وَ قالَ اللّه ُ: «وَ لَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ»«وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنةً»فَقَد يَجُوزُ أنْ يُؤتَى الْحِكْمَةَ وَ هُوَ صَبِىٌّ وَ يَجُوزُ أنْ يُؤتى وَ هُوَ ابْنُ أرْبَعينَ سَنَةً.
على بن اسباط گويد:
امام جواد عليه السلام را ديدم از خانه بيرون آمد، او را زير نظر گرفتم و از سر تا پايش را دقيق نگريستم تا قد و قامت او را براى شيعيان در مصر توصيف كنم، او در اين هنگام به سجده افتاد و چنين فرمود:
خداوند در امامت به آنچه كه در نبوت استدلال كرده احتجاج كرده است، خداوند فرمود: ما به يحيى در كودكى (كه سه سال داشت) نبوّت داديم. و فرمود: و چون يوسف به سنّ رشد و كمال رسيد او را مسند حكمفرمايى و مقام دانش عطا كرديم و به چهل سالگى رسيد، پس ممكن است حكمت در كودكى عطا شود و ممكن است در چهل سالگى عطا شود.