زهــد امـام عليهالسلام
قالَ ابنُ شَهْر آشوب:
وَ لَقِيَهُ سُفْيانُ الثَّورِىُّ فى ثَوْبِ خَـزٍّ فَقــالَ:
يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ! لَوْ لَبِسْتَ ثَوْبا أَدْنى مِنْ هذا، فَـقـالَ عليه السلام: هاتِ يَدَكَ.
فَأَخَذَ بِيَدِهِ وَ أَدْخَلَ كُمَّهُ فَإِذاً تَحْتَ ذلِكَ مِسْـحٌ، فَقـالَ عليه السلام:
يا سُفْيانُ! أَلْخَزُّ لِلْخَلْقِ وَالْمِسْحُ لِلْحَقِّ.
ابن شهر آشوب مى گويد:
سفيان ثورى امام عليه السلام را در لباس خز مشاهده كرد گفت اى فرزند پيامبر! اگر لباسى بى ارزشتر از اين مى پوشيدى[بهتر بود ]امام عليه السلام فرمود: دستت را بياور، سپس دستش را گرفت و آن را زير آستينش برد، در زير آن، لباس خشن پشمى را ملاحظه كرد امام فرمود: اى سفيان لباس خز براى مردم است و لباس خشن براى خداست.
رياكاران مردم فريب، در ظاهر خود را زاهد و پارسا نشان مى دهند، امّا اهل دنيايند. ولى مخلصان، زندگى ساده دارند، هر چند براى حفظ آبروى خود و رعايت شأن، ظاهرشان آراسته است و آن حضرت از اين دسته بودند.