ساده زيستى
قــالَ عليه السلام:
وَاللّه ِ لَقَدْ رَقَعْتُ مِدْرَعَتى هذهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ راقِعِها، وَلَقَدْ قالَ لى قائلٌ:
أَلا تَنْبُذُها عَنْكَ؟ فَقُلْتُ:
اعْزُبْ عَنّى، فَعِنْدَالصَّباحِ يُحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرى.
حضرت على عليه السلام فرمود:
به خدا سوگند تن پوش خود را چندان وصله كرده ام كه از وصله كننده اش شرم دارم. روزى گوينده اى به من گفت: آيا زمان دور افكندن آن فرا نرسيده است؟ و من گفتم: دور شو، كه بامدادانِ فردا، شب روان را ستايش كنند.
پيرهن از رخ وصّال خجل
كفن از گريه غسّال خجل
شب روان مست ولاى تو على
جان عالم به فداى تو على
شهريار
همين ساده زيستى و بى آلايشى و قناعت بود كه على عليه السلام را اسوه زهد و پارسايى قرار داد و به ديگران هم مناعت طبع آموخت. به هر حال دنيا مى گذرد و دنيا داران هم هر چه را اندوخته و گرد آورده اند، بايد بگذارند و بروند. بايد آخرت را آباد ساخت كه خانه ابدى است.