حديث و آيات:
نرفتن به جهاد
الإمام عليّ عليه السلام ـ في خُطبَتِهِ لَمَّا اضطَرَبَ عَلَيهِ أصحابُهُ في أمرِ الحُكومَةِ ـ : أيُّهَا النّاسُ ، إنَّهُ لَم يَزَل أمري مَعَكُم عَلى ما اُحِبُّ حَتّى نَهَكَتكُمُ الحَربُ ، وقَد وَاللّه ِ أخَذَت مِنكُم وتَرَكَت ، وهِيَ لِعَدُوِّكُم أنهَكُ . لَقَد كُنتُ أمسِ أميرا فَأَصبَحتُ اليَومَ مَأمورا ! وكُنتُ أمسِ ناهِيا فَأَصبَحتُ اليَومَ مَنهِيّا ! وقَد أحبَبتُمُ البَقاءَ ، ولَيسَ لي أن أحمِلَكُم عَلى ما تَكرَهونَ .
امام على عليه السلام ـ در خطبه اش كه پس از برآشفتن يارانش از كار حكميّت ايراد كرد ـ : اى مردم! كار من با شما پيوسته چنان بود كه من دوست داشتم ، تا آن كه جنگ ، شما را فرسوده ساخت، و به خدا سوگند كه شمارى از شما را گرفت و شمارى را باقى گذاشت؛ هرچند براى دشمن شما فرساينده تر بود.
من تا ديروز ، فرمانده بودم و امر و نهى مى كردم؛ ولى امروز [كار به جايى رسيده كه [به من امر و نهى مى شود! شما زنده ماندن را دوست داريد و من نمى توانم شما را به آنچه دوست نداريد ، وا دارم.