عنه عليه السلام ـ في بَيانِ مَضارِّ حُبِّ الدُّنيا ـ : مَنِ استَشعَرَ الشَّغَفَ بِها مَلاَءَت ضَميرَهُ أشجانا لَهُنَّ رَقصٌ على سُوَيداءِ قَلبِهِ: هَمٌّ يَشغَلُهُ، و غَمٌّ يَحزُنُهُ، كَذلِكَ حَتّى يُؤخَذَ بِكَظَمِهِ فَيُلقى بِالفَضاءِ مُنقَطِعا أبهَراهُ ، هَيِّناً عَلَى اللّه ِ فَناؤُهُ وعَلَى الإِخوانِ إلقاؤُهُ .
امام على عليه السلام ـ در بيان زيان هاى دنيادوستى ـ : آن كه دل باخته دنيا شود، دنيا اندرون او را آكنده از اندوه ها (نگرانى ها) مى كند كه در سويداى دلش به رقص در مى آيند . اندوهى او را به خود مشغول مى سازد، و غصّه اى اندوهگينش مى كند، تا آن كه گلويش گرفته ، شاه رگ هايش از كار مى افتند و در گوشه اى افكنده مى شود. خداوند ، به آسانى نابودش مى كند، و دوستان ، به راحتى در گورش مى افكنند.