لَمّا ذَكَرَ لَهُ مُفَضَّلُ بْنُ قَيْسٍ بَعضَ حالِهِ قالَ عليه السلام:
يا جارِيَةُ هاتِ ذلِكَ الْكيسَ، هذِهِ أَرْبَعْمِائةَ دينارٍ وَصَلَنى بَها أَبُوجَعفَرٍ، فَخُذْها وَ تَفَرَّجْ بِها. قالَ فَقُلتُ لا وَاللّه ِ جُعِلتُ فَداكَ ما هذا دَهرى وَلكن اَحْبَبْتُ أَن تَدعُوَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لى.
قالَ فَقالَ: اى سَأَفعَلُ وَلكن اِيّاكَ أَن تُخبِرَ النّاسَ بِكُلِّ حالِكَ فَتَهُونَ عَلَيْهِمْ.
مفضل بن قيس مشكل مالى خود را براى امام صادق عليه السلامشرح داد. حضرت فرمود:
اى كنيز آن هميان را بياور.
پس فرمود:
اين چهارصد دينار است كه ابوجعفر (منصور دوانيقى) به من پيشكش كرده است، بردار و با آن به زندگى خود گشايشى بده.
مفضل مى گويد عرض كردم:
فدايت شوم به خدا مقصودم اين نبود بلكه دوست داشتم تا به درگاه خداوند برايم دعا كنيد.
مفضل مى گويد: حضرت فرمود:
اين كار را خواهم كرد. اما مبادا مشكلات و گرفتارى هاى خود را به مردم بگويى كه نزد آنها بى مقدار مى شوى.