حديث و آيات:
فصل چهارم : پيشگويى پيامبر از ستم بر اهل...
الإمام عليّ عليه السلام : بَينَما رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله آخِذٌ بِيَدي ، ونَحنُ نَمشي في بَعضِ سِكَكِ المَدينَةِ ، إذ أتَينا عَلى حَديقَةٍ ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما أحسَنَها مِن حَديقَةٍ ! قالَ : لَكَ فِي الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها . ثُمَّ مَرَرنا بِاُخرى فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما أحسَنَها مِن حَديقَةٍ ! قالَ : لَكَ فِي الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها . حَتّى مَرَرنا بِسَبعِ حَدائِقَ ، كُلّ ذلِكَ أقولُ : ما أحسَنَها ! ويَقولُ : لَكَ فِي الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها .
فَلَمّا خَلا لَهُ الطَّريقُ اعتَنَقَني ، ثُمَّ أجهَشَ باكِيًا . [قالَ : قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما يُبكيكَ ؟ قالَ : ضَغائِنُ في صُدورِ أقوامٍ لا يُبدونَها لَكَ إلاّ مِن بَعدي] . قالَ : قُلتُ : يارَسولَ اللّه ِ في سَلامةٍ مِن ديني ؟ قالَ : في سَلامةٍ مِن دينِكَ .
امام على عليه السلام: رسول خدا صلي الله عليه و آله دستم را گرفته بود و با هم در يكى از كوچه هاى مدينه راه مى رفتيم، تا اين كه به باغى رسيديم. من گفتم: اى رسول خدا، چه باغ زيبايى! فرمود: از اين زيباتر در بهشت براى توست. سپس از باغ ديگرى گذشتيم و من دوباره عرض كردم: اى رسول خدا، عجب باغ زيبايى! فرمود: از اين زيباتر در بهشت براى توست. ما از هفت باغ گذشتيم و هر بار من مى گفتم: عجب باغ زيبايى! و پيامبر مى فرمود: از اين زيباتر در بهشت براى توست.
چون رسول خدا به جاى خلوتى رسيد، مرا در آغوش گرفت و ناگهان گريست. [من عرض كردم: اى رسول خدا، چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: به خاطر كينه هاى نهفته در دلهاى گروهى از مردم كه پس از من، آنها را نسبت به تو آشكار خواهند كرد]. عرض كردم: اى رسول خدا، آيا دينم سالم خواهد ماند؟ فرمود: دينت سالم خواهد ماند.